Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

۲۲ مطلب در مهر ۱۳۸۷ ثبت شده است

چاپ تضمینی مقاله! آیا وزارت علوم برخورد می کند؟

قاسم جابری پور | پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۸۷

این آگهی در پنج سایت مختلف درج شده است؟ آیا از نظر مقامات ذیربط در وزارت علوم تجاری کردن تولید علم درست است؟ اگر نه، آیا برخورد با این تجارت در ظاهر پر سود را وظیفه خود میداند؟ تفاوت کسانیکه از این طریق مقاله بنام خود چاپ می کنند یا پایان نامه تهیه کرده و مدرک می گیرند با آنانکه فریب خورده یا آگاهانه مدرک می خرند (آکسفوردی یا غیر آن) چیست؟ این تفاوت مشابه فرق بین خرید اتومبیل وارداتی و خرید اتومبیل مونتاژ شده (ملی با غیر آن) است.

پنج لینک آگهی: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵

با تشکر از آقای زرگرانتاج


لینک نرم‌افزار برای کشف شباهت مقالات زیست/پزشکی

اینهم لیست مقالات کپی‌-پیستی که این نرم‌افزاراز مقالاتی که در Medline ثبت شده‌اند پیدا کرده است. نویسندگان تعدادی از این مقالات تقلبی ایرانی‌اند.

ترجمه‌ی مقاله از کاوه کرباسی (با تشکر از او)
اخیراً، وقتی که اریک لا بورگ، پیری شناس فرانسوی،به یک مقاله در یک ژورنال کره ای برخورد کرد نزدیک بود از روی صندلی­ اش بیافتد! تمام مقاله شامل متن و شکلهای آن از یکی از مقالات قبلی او گرفته شده بود. او می­گوید "این یک دزدی علمی کامل است. من متحیر شدم، این یک کات و پیست (cut and paste) خالص است".

هارولد گارنر، یک محقق دانشگاه تگزاس در مرکز پزشکی جنوب غربی در دالاس می گوید اینچنین کپی کردن تمام مقاله ناشناخته نیست. تیم گارنر از نرم افزار تطابق متن خود با نام eTBLAST برای ساخت Deja vu استفاده کرده است. Deja vu یک پایگاه داده همیشه بروز است که در حال حاضر حاوی حدود 75000 چکیده مقالات لیست شده در Medline که بنظر مشابه میرسند می باشد. تیم او تاکنون چندین دوجین از مقالات تقریباً صددرصد شبیه سازی شده را یافته است.

گارنر تخمین می­زند که در 181 مقاله شناسایی شده بعنوان مقاله کپی شده، بطور میانگین 85% از متن آنها مشابه است. این رقم برای 25% آنها نزدیک به صددرصد است. برای لیست کامل شبیه ترین جفت مقاله ها به لینک http://tinyurl.com/52s5e3 مراجعه کنید.

در حال حاضر 22 متخلف مقالات تکراری در پایگاه داده وجود دارد. اینها نویسندگانی هستند که حداقل دو مقاله را که دارای نویسندگان مشترکی نیستند منتشر کرده اند (و بنابراین بعنوان تقلب علمی قلمداد شده اند). بطور میانگین این افراد 4 مقاله را نوشته اند که دامنه آن بین دو تا 10 مقاله و گستره آنها در 12 کشور مختلف است.

مقاله لابورگ"A review of the effect of microgravity and hypergravity on age and longevity" در ژورنال الزویر(Elsevier) با نام "Experimental Gerontology منتشر شده بود. نسخه کپی شده آن بوسیله هاک ریول کیم که خود را عضو دپارتمان بیولوژی دانشگاه کره در سئول معرفی کرده بود یک سال بعد در Korean journal of biological science چاپ شده بود.

لابورگ و ویراستاران سعی کردند که بیشتر در این زمینه بررسی کنند ولی تلاش آنها سودی نداشت. آنها با مسئولان دانشگاه کره تماس برقرار کردند ولی هیچ جوابی نگرفتند. لابورگ می گوید "ایمیلهایی که به کیم می زنیم جواب داده نمی شود". بورگ که نتوانسته است محل عضویت کنونی کیم را پیدا کند می گوید "بنظر می رسد او دانشگاه را ترک کرده است". در همین حین انتشار Korean journal of biological science هم متوقف شده است. با کم شدن امیدها Experimental Gerontology قصد دارد یک یادداشت در شماره بعدی خود منتشر کند و شرح دهد که هیئت تحریریه نهایت تلاش خود را برای روشن کردن قضیه انجام داده است و "در غیاب هرگونه توضیحی ما اعتقاد داریم که این یک دزدی علمی از مقاله ماست و ما می خواهیم توجه جامعه علمی را به این مسئله جلب کنیم".

گارنر بصورت سیستماتیک تماس گرفتن با ویراستاران و نویسندگان مقالات کپی شده شناسایی شده را آغاز کرده است تا مشخص کند که موارد دیگر چگونه پیگیری شده اند و نتایج را برای انتشار گزارش می کند. بنظر می رسد که بسیاری از ویراستاران ژورنال ها تمایلی به پیگیری موارد تقلب ندارند و نیمی از مقالاتی که به ویراستاران در مورد آنها هشدار داده شده است همچنان تصحیح نشده باقی مانده اند. گارنر می گوید تعداد کمی از ژورنالها تصمیم خود را برای استرداد و حذف مقاله را با PubMed که بزرگترین پایگاه داده چکیده مقالات است در میان گذاشته اند.

البته در دسترس بودن ابزارهای بیشتری برای تشخیص متنهای کپی شده ویراستاران را قدرتمندتر می کند. لودزمن، یک ویراستار Anaesthesia and Intensive Care، که یک محقق در Royal Prince Alfred Hospital در سیدنی استرالیا است یکی از چندین ویراستاری است که از eTBLAST استفاده می کند. او تاکنون سه مورد از کپی کردن مقالات را یافته است. ناشران دیگر از یک ایزار ضدتقلب با نام CrossCheck استفاده می کنند که از الگوریتمهای تطابق متن یک شرکت نرم افزاری در اوکلند کالیفرنیا با نام iParadigms بهره می گیرد.

بسیلری از مقالات کپی شده موجود در Deja VU از کشورهای غیرانگلیسی زبان هستند. برخی از دانشمندان ادعا می کنند که تا حدی از کپی کردن متن مقالات را می توان به حساب سلیس کردن متن انگلیسی آنها گذاشت (Nature 449,658;2007). گارنر می گوید "این موارد قطعاً یک مولفه فرهنگی است. ولی بنظر می رسد که این رفتار می تواند در هرجایی از جهان رخ دهد".

وقتی که با دزدی های علمی مواجه می شویم برخی از محققین ممکن است بی پروایی نشان دهند. بعنوان مثال، یک متخلف که 99% از متن مقاله اش با یک مقاله پیش از آن مشترک بود به گارنر نوشت:

"من از فرصت استفاده می کنم تا به آنها (نویسندگان مقاله اصلی) بخاطر مقاله پایه ای و قبلی آنها تبریک بگویم، در حقیقت آن مقاله الهام بخش کار ما بود!"

سال گذشته تعدادی از مقالات ارسالی به دو کنفرانس انجمن کامپیوتر ایران حاوی بخش قابل توجهی از دیگر مقالات خارجی یا داخلی بودند. در مواردی که تقلبی بودن مقاله‌ی ارسالی اثبات شده بود، مسولان کنفرانس به رییسان دانشکده و دانشگاهِ عضو هیات علمیِ متخلف نامه‌ی فوق را ارسال کردند. ظاهرا موارد مشکوک دیگر را فقط از لیست مقالات کنفرانس حذف کردند. از این اقدام موثر این همکاران تشکر می‌کنیم. امید است دیگر کنفرانس‌های داخلی هم برخورد با معضل تقلب را جدی بگیرند. قرار دادن نام افراد متخلف در لیست سیاه آن کنفرانس و عدم پذیرش مقاله از ایشان در چند سال آتی اقدام مناسب دیگر است .

فروش علنی مدرک دانشگاهی؟

محمد قدسی | جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۸۷

اینم برخی از نرخ‌ها: دکتری از دانشگاه‌های «عالی» ۸ میلیون تومان!

البته این شرکت مدعی است که این مدارک را در قبال تجربه‌ی کاری به متقاضیان می‌دهد و کارشان قانونی است. اما آیا وزارت علوم این مدارک را به رسمیت می‌شناسد؟

ACCEPTING MORE THAN ONE OFFER IS UNETHICAL

M.A. Jalali | جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۸۷
One of the problems that I have recently witnessed in our universities, is related to the behavior of students when they apply for a foreign graduate school. Let me explain the problem, then argue why it is unethical and tarnishes their personality and our reputation.

It makes sense that a prospective student applies to several schools to increase her/his chance for a funded position. In such a circumstance, one may get more than one offer. There is nothing illegal or unethical so far, but a serious problem shows up when the student gets 2 or 3 offers and accepts all of them.

It is now a "common behavior" among our students that a student tries to get one offer from US universities, one from Canada and a third one from Western Europe. S/he then accepts all those
offers, and assures at least two professors about his/her availability by the next fall semester. S/he then applies for visas. This is the moment that two or three professors are simultaneously waiting for this student and all of them have already agreed to pay assistantship (from their grants) to their newly admitted student.

The student under investigation starts with those countries that have embassies in Tehran. S/he just gets appointment, is shortly interviewed, and since s/he has his/her offer letter plus all financial documents, the visa is granted. The prospective student then travels to a third country and applies for a US visa. The story enters its strange episode from now on. If that student does not get the US visa, s/he travels to Canada or Europe and informs his/her host in the US about the visa denial (I could not come because your department of state did not allow me in). However, if that student gets the US visa, s/he flies to the US while at least another professor is waiting for him/her in Canada (or Europe). Unfortunately, this happens almost late August and it is too late to decline the offers made by other schools and give them time to find a replacement. This is an unacceptable and unethical action that most (if not all) students commit.

When I asked one of our students about her reason of doing so, she answered that "come on, this is a norm and it is not our fault. This is a normal reaction to the unusual treatment of western countries toward us. They have created visa problems for us and what we do is quite ethical". She then continued that "if I had known that I would be treated like a citizen of those countries that can easily travel to anywhere that they want, I would accept only one offer".

My own opinion is that whatever the diplomatic relations may be, and whatever the chance of getting a visa is, accepting more than one offer is unethical. It looks like selling a good to more than one customer (at the same time) while none of them knows about less than 50-precent chance of owning the purchased material.

Please educate your students that: getting or not getting a visa, getting or not getting an admission, getting or not getting financial support, all depend on enormous factors, and this is LIFE. If I was in Bam few years ago, I had most likely died by the quake. Or, if I had come into existence at the time of Newton when the plaque killed thousands, again, I would have probably died! But now I am on the planet Earth. This is life. In short term, sometimes we get what we deserve and sometimes no. But in long term, we DEFINITELY get what we deserve.

What do you think ?



فرض کنید که آزمون نهایی درس شما با ۵۰ دانش‌جو برگزار می‌شود. امتحان هم کمی سخت است. اگر شما با اطلاع به دانش‌جویان اتاق را به مدت نیم ساعت ترک کنید و ممتحنی آن‌جا نباشد، به نظرتان چند در صد از بچه‌ها تقلب می‌کنند (جواب مساله‌ها را می‌رسانند یا می‌گیرند)؟ ۵۰٪؟ ۶۰ٌ٪؟ ۸۰٪؟

هر چند افرادی هستند که در هیچ شرایطی تقلب نمی‌کنند، اما به نظر من اگر امکانش باشد خیلی‌ها به تقلب وسوسه می‌شوند و ممکن است آن‌‌را انجام ‌دهند. مشکلات متعدد فرهنگی در کشور، رواج دروغ‌گویی در خیلی‌ جاها، علنی‌ و رسانه‌ای شدن برخی تقلب‌ها، نبود موردی از برخورد جدی با تقلب‌های علمی، نبود آموزش مناسب و .. و .. به این مشکل دامن زده است‌. بعضی‌ها هم شاید تقلب را حق خودشان بدانند (تقلت توانگر کند مرد را؟!)

همان‌طور که وجود استاد در جلسه‌ی برگزاری آزمون از انجام بسیاری از تقلبات پیش‌گیری می‌کند، به نظر من اطلاع رسانی اینترنتی هم نقش بسزایی در این پیش‌گیری دارد.

به این موارد اندک که امکان تقلب یا تخلف در آن‌ها به‌وجود می‌آید توجه کنید. در این‌جا به عمد حالت حاد و شاید اغراق‌آمیز این موارد بیان شده است و امید است برداشتی توهین آمیز از آن نشود:

۱- دانش‌جو بیرون کار می‌کنه، چند درس سنگین هم داره، قراره apply هم بکنه، واقعا فرصت انجام یک پروژه‌ی خوب رو نداره. از شانس او استادانی در دانشکده هستن که با کمال میل «هدایت» هر پروژه‌ای را می‌پذیرن. موسساتی هم هستن که در قبال پول «رساله‌» تولید میکنن. حتا رساله‌های دانشگاه‌های خوب خارج را دانلود و حرفه‌ای ترجمه‌ می‌کنن. خوب ممکنه بیارزه که با صرف هزینه‌ای یک «رساله‌» خوب به دست آورد که امکان کشف «تقلبی‌» بودن آن نباشه. کسی هم در دانشکده چک نمیکنه.

۲- دانش‌جو برای کسب نمره‌ی خوب در رساله و مهم‌تر از اون اخذ پذیرش به‌شدت به paper نیاز داره. استادش هم همین‌طور. او که نمی‌خواد مقاله کپ بزنه. ولی می‌تونه یک مقاله‌ی خارجی مربوط به کارش رو ترجمه کنه (یا بده دیگران این کارو بکنن) و اونو به کنفرانس داخلی بفرسته. کیه که چک کنه؟

۳- استاد درس گفته که برای گرفتن نمره‌ی خوب از این درس ارشد باید paper بدین. دانش‌جو هم که فرصت‌شو نداره و اصلن در مدت دو سه ماه کی تونسته مقاله‌ی خوب تهیه‌ کنه؟ موضوع مقاله هم با خود دانش‌جوست. استادهم که مقاله‌ها رو نمی‌خونه در نهایت فقط ورق می‌زنه. خوب اگه مث بند بالا انجام بشه هم نمره‌ی درس خوب میشه هم به apply کمک بزرگی میشه. استاد هم که یک مقاله به تعداد مقالاتش اضافه می‌شه!

۴- دانش‌جوی دکتری بدجوری گیر کرده. برای فارغ‌التحصیلی به یکی دو مقاله در مجله‌ی آی‌اس‌آی نیاز داره. اگه پذیرش این مقالات رو بیاره بالاخره رساله‌رو یه جوری سرهم میکنه. استادش هم که اصلن به موضوع تسلطی نداره. دانشکده هم که سخت نمی‌گیره. هیات داوران هم که وقت چک کردن کیفیت علمی تز رو ندارن و فقط به اعتبار یکی دو مقاله‌ی آی‌اس‌ای تز رو قبول می‌کنن. چندین مجله‌ی «در پیت‌» آی‌اس‌آی هم هستند که در عرض چند هفته هر مقاله‌ای رو می‌پذیرن. حتا اشکالات انگلیسی‌ش‌ رو هم برطرف می‌کنن. فقط یه کم‌ خرج داره ولی میارزه. استادش هم میتونه دانشیار بشه. چی از این بهتر!

۵- استاد به‌شدت نیاز داره رسمی قطعی یا دانشیار بشه. خودش که وقت نوشتن مقاله‌‌ی تکی رو نداره، اصلن دیگه حال و حوصله‌ی این کارا رو نداره. دانش‌جوست که این‌ کارا رو انجام میده. تقاضا هم که برای ورود به دکتری زیاده. یکی دو دانشجوی دکتری می‌گیره. موضوع تز رو هم خود دانش‌جو میاره یا بعدن پیدا می‌کنه‌. هر موضوعی باشه او قبول می‌کنه. پس از چند سال دانش‌جو مجبوره که مقاله بده. کیفیت مقاله یا مجله هم خیلی مهم نیست. فقط باید آی‌اس‌آی باشه. کسی هم در دانشکده یا کمیته‌ی ممیزه کیفیت رو چک نمی‌کنه. یک کمی فشار به دانش‌جو می‌تونه چندین مقاله به استاد تقدیم کنه. پس به‌جای پژوهش می‌شه «مدیریت پژوهش‌» کرد و این کار خیلی خوب از استاد بر میاد. خوب دانش‌جو به دکتراش، استاد به مرحله‌ی بعدی استخدام، معاونت پژوهش هم با تهیه‌ی لیست مقاله‌‌های آی‌اسی‌آی به بودجه‌ی پژوهشی بیش‌تر می‌رسه‌. آمار«تولید علم‌»‌ در کشور هم بالا می‌ره. همه خوشحال!

این‌ها نمونه‌هایی است---هر چند نادر---از مواردی که ممکن است به تقلب یا تخلف علمی بیانجامد. خیلی از این موارد را می‌شود پیش‌گیری و باید از اشاعه‌ و عادی شدن‌ آن نیز جلوگیری کرد. به‌نظر من اطلاع‌رسانی اینترنتی یکی از روش‌های موثر برای این‌کار است‌. وزارت علوم و دانشگاه‌ها اگر می‌خواهند این معضل کم‌تر شود باید برای آن هزینه کنند:

۱- همه‌ی اطلاعات تزهای کارشناسی‌، کارشناسی ارشد و دکتری در سایتی در اختیار همگان قرار گیرد. شاید مرکز اسناد علمی وزارت علوم باید این کار را بکند. وجود به‌روز شده‌ی این اطلاعات خیلی از موارد کپی، و تقلب احتمالی را افشا می‌کند. استاد و دانش‌جو را وادار می‌کند که تز را به دقت بیشتری بررسی کنند، چون آبروی علمی آن‌ها در میان است. قبلا هم در این مورد صحبت شده بود. این کار را می‌شود از همین رساله‌های جدید شروع کرد و به تدریج گذشته‌ را هم به آن اضافه کرد.

۲- دانش‌جوی دکتری موظف باشد موضوع رساله، خلاصه‌ای از آن و نیز در پایان هر ترم آخرین پیش‌رفت علمی خود (مقاله و .. ) را بر روی اینترنت در اختیار همه قرار دهد. با این اطلاعات امکان انجام تز تکراری، امکان چاپ مقالات کپی پیستی، و چاپ در مجلات خیلی ضعیف تقریبا از بین می‌رود. کم‌تر کسی حاضر است کارهای ضعیف خود را در معرض دید همه قرار دهد.

۳- هر ترم یا هر سال رکورد پژوهشی هر استاد (شامل فایل مقالات چاپ شده، خلاصه‌ی کتاب، اسامی دانش‌جویان دکتری و ارشد عناوین تزهایشان) بر روی اینترنت قرار گیرد. این کار بسیاری از مشکلات را حل می‌کند. البته همه می‌دانند که اکثر استادان این کار را نمی‌کنند. اما تقریبا همه مجبورند برای گرفتن بودجه‌ی پژوهشی این اطلاعات را به معاونت پژوهشی و یا برای ارتقا به کمیته‌های ممیزه بدهند. معاونت پژوهشی می‌تواند رسما موظف به این اطلاع‌رسانی شود. در دانشگاه شریف استادان مجبورند این اطلاعات را در پرتال پژوهشی وارد کنند ولی مشکل این‌جاست که این داده‌‌ها همان‌جا می‌ماند و امکان بررسی آن‌ها توسط بقیه نیست.

به نظر من وزارت علوم با تخصیص بودجه‌ی کافی و تهیه‌ی بخش‌نامه‌های لازم می‌تواند این‌‌کار مهم را انجام دهد و گامی بسیار موثر در پیش‌گیری از تخلف‌های علمی در دانشگاه‌ها بردارد.

شما چه فکر می‌کنید؟ ‌

انجام اقداماتی که نتیجه واقعی دارند

کیارش بازرگان | جمعه, ۵ مهر ۱۳۸۷

من نگرانم که ما داریم از اهداف اصلی این وبلاگ دور میشویم و میترسم قبل از اینکه یک سری کارهای عملی برای بهبود اوضاع علمی کشور انجام دهیم، خسته شویم و هر کدام به دنبال کار خودمان برویم. به نظر من تا کنون به اندازه کافی بحث کرده ایم که بتوانیم کارهای زیر را انجام دهیم:

1- تشکیل کمیته ای برای تدوین قوانین جدید برای ارتقای هیات علمی دانشگاهها. این قوانین نباید فقط به شمارش مقالات، دانشجویان فارغ التحصیل شده و غیره بپردازند، بلکه باید معیارهای کیفی در آن لحاظ شوند. از کارهای این کمیته، بستن سوراخ دعاهایی است که مثلا موجب تشویق پارتی بازی، دور زدن سیستم و ایجاد بوروکراسی زائد بشود.

2- تشکیل کمیته ای که با مسوولان وزارت علوم، روسای دانشگاهها و دانشکده ها تماس بگیرد و هم آنها را در جریان کارهای کمیته بالا قرار دهد و هم نسبت به آموزش فرهنگ درست علمی در دانشگاهها اقدام کند. این کمیته باید برای تدوین قوانین توبیخی مناسب، چه برای دانشجویان، چه برای اساتید فعالیت کند. یک مکانیزمی باید در نظر بگیریم که جلوی مسامحه روسای دانشکده و دانشگاه را بگیرد (همیشه کار بسیار سختی است که یکی از "خودمان" را توبیخ کنیم)

3- تشکیل کمیته ای که به ایجاد یک دوره آموزشی کوتاه برای دانشجویان بپردازد. این دوره میتواند هم به مسایل اخلاقی بپردازد، هم به مسایلی مانند روش تحقیق، روش ارائه، تنظیم وقت دانشجو و دیگر مسایلی که کمک کند دانشجویان بتوانند تحقیق با کیفیت انجام دهند.

4- کمیته چهارم در پست زیر در حال شکل گیری است (بررسی کیفیت مجله ها). این کار، کار مفیدی است ولی به نظر من به اندازه موارد بالا اساسی و بنیادی نیست (در یک مجله بی کیفیت را میبندیم، یکی دیگه باز میشود)

(با تشکر از یادآوری دکتر شمس فرد)
5- راهکارهایی برای جلوگیری از تقلب در کنفرانسهای داخلی (مثلا یکی دو نفر از اعضای کمیته مسوولیت راه اندازی وب سایتهایی برای اتوماتیک کردن پروسه دریافت، داوری و تصمیم گیری درباره مقالات میشوند. لطفا به نظر آخر علی در پست 15 سپتامبر مراجعه کنید که در آن دو برنامه open sourceبرای مدیریت کنفرانس معرفی شده). همچنین اضافه کردن تمهیداتی مانند فرستادن ایمیل به همه نویسندگان مقاله در زمان ارسال و دیگر اقدامات مشابه توسط این کمیته تدوین میشود.

بنابراین، خواهشی که من از همه دارم این است که اولا این لیست من را اصلاح کنید (در قسمت نظرات) و ثانیا در تشکیل این کمیته ها و انجام کارهایی که عملا ما را به اهدافمان نزدیکتر میکند یاری دهید.

فراخوان همکاری برای بررسی برخی مجلات

محمد قدسی | پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۸۷
ابتدا یک توضیح تکراری:
چنان‌چه بارها این‌جا ذکر شده، ما در این بلاگ به‌هیچ وجه قصد «مچ‌گیری» از کسی را نداریم. هدف ما والاتر و وقت ما با ارزش‌تر از آنست که بخواهیم دنبال متقلب بگردیم و هویت آنان را افشا کنیم. اما یکی دو نمونه از تقلب در مقاله که این‌جا گذاشته شد، خیلی‌ها را ترغیب کرده است که از طریق اینترنت و امکانات نرم‌افزاری (مانند docoloc) برخی مقالات منتشر شده را بررسی کنند و شباهت‌های خیلی زیاد و واضحی را در بیاورند، که یک نمونه از آن‌ها را در این‌جا قرار دادیم. هرچند از انجام این کار اکراه داریم، اما اگر تقلبی اثبات شود و هیچ شک و تردیدی در آن نباشد، قانوناً حق افشای آن‌را داریم. مثلاً اگر فردی مقاله‌ی تک‌نفره‌ای را در جایی چاپ کند که قابل دانلود باشد، و معلوم شود که کپی یک مقاله‌ی دیگر از نویسندگان خارجی است‌، این عملاً اثبات بدون انکار تقلب است. البته حتا در این شرایط هم علاقه‌ای به افشای متقلب نداریم.

آن‌چه در این مدت از بررسی مقالات دریافتی از طریق ایمیل به‌دست آمده، فهرستی از مجلاتی است که این مقالات را به‌سهولت چاپ می‌کنند:
البته روشن است که این مجلات حاوی مقالات خوبی هم هستند، که بحث آن این‌جا نیست.

ظاهراً
۱- مجریان، روسای هیات تحریریه‌ی این مجلات عمدتاً عرب یا پاکستانی هستند.
۲- اکثرا در همین یکی دو سال گذشته شروع به‌کار کرده‌اند.
۳- برای چاپ هر مقاله پول خوبی دریافت می‌کنند.
۴- زمان دریافت و زمان قبولی مقالات (که فاصله‌شان معمولا کوتاه‌ است‌) را در نسخه‌ی چاپ شده نمی‌آورند.
۵- این مجلات در جایی از آی‌اس‌آی ثبت شده‌اند. این یک علامت سوال بزرگ است که چرا مجله‌ای مثل «ساینتیا ایرانیکا» که ۱۷ سال است توسط دانشگاه صنعتی شریف منتشر می‌شود، هنوز نتوانسته است در آی‌اس‌آی ثبت شود. آقای دکتر محمد مهدیان دارد با تماس با این پایگاه علت ثبت این مجلات را جویا می‌شود، ولی به نظر می‌آید که این پایگاه پس از چاپ سر وقت تعدادی شماره از یک مجله و داشتن شرایط‌ حداقلی‌ای که کسب آن ساده است آن‌ مجله را در مرحله‌ی اول ثبت می‌کند و پس از یکی دو سال به بررسی کیفی آن می‌پردازد و در صورت داشتن IF مناسب و دیگر شاخص‌های کیفی آن‌ را در فهرست اصلی قرار می‌دهد.
۶- سه مجله‌ی اول تقریبا در هر زمینه‌ای که فکر کنید مقاله می‌پذیرند و چاپ می‌کنند.
۷- در سایت برخی از این مجلات حتا آدرس پستی یا ایمیل مشخصی که بتوان با آن‌ها تماس گرفت نیست.
۸- این مجلات از عطش فراوان
ایرانیان در ۳-۲ سال گذشته برای چاپ در مجلات آ‌ی‌اس‌آی نهایت استفاده‌ی مالی را می‌برند. این هجوم البته به دلیل مقررات غلط وزارت علوم و دنباله‌روی خیلی از دانشگاه‌هاست که بعضا هر تر دکتری ضعیفی را فقط با داشتن یکی دو مقاله‌ی آی‌اس‌آی قبول می‌کنند و هیات ممیزه‌ی بعضی از دانشگاه‌ها هم تنها از جمع امتیازهای مقالات آی‌اس‌آی یک عضو هیات علمی (و بدون توجه به کیفیت آن‌ها) او را به مرتبه‌ی بالاتر ارتقا می‌دهند. معاونت‌های پژوهشی برخی از دانشگاه‌ها هم به این مقالات جایزه‌ی خوبی می‌دهند. حتا شاهدیم که قبولی بعضی از این مقالات در رسانه‌ها ظاهر شده است.

بنابراین یک حالت «برد-برد-برد» ایجاد شده است: ناشران این مجلات به پول خوبی از نویسندگان ایرانی می‌رسند، برخی از این نویسندگان هم به مدرک دکتری و مرتبه‌های بالاتر دانشگاهی‌ (شاید حتا دانشیاری و استادی) نایل می‌شودند، و
آمار «تولید علم‌» هم که مورد علاقه‌ی شدید وزارت علوم است بالا می‌رود! هزینه‌ی این کار را هم عمدتاً معاونت‌های پژوهشی دانشگاه‌ها می‌پردازند.

متاسفانه در خیلی جاها هم کیفیت مقالات و تقلبی بودن احتمالی آن‌ها بررسی نمی‌شود، در نتیجه امکان انجام تقلب علمی فراهم شده است.

خوب ما می‌خواهیم این مجلات را بررسی کنیم و نیاز به داوطلب داریم:
۱- هر کدام از این مجلات چه‌قدر «حق تالیف‌» می‌گیرند؟
۲-مسولان اصلی این مجلات چه کسانی هستند؟
۳- آیا اعضای هیات تحریریه‌ از این‌که نامشان در آن‌جا ثبت شده مطلع‌اند؟ اخیرا نمونه‌هایی بوده که فرد کلاً اظهار بی‌اطلاعی کرده است.
۳- درصد پذیرش، طول دوران داوری و کیفیت آن چگونه است‌؟
۴- چگونه و در چه بخشی از آی‌اس‌آی این مجلات ثبت شده‌اند؟ مثلاً آقای دکتر مهدیان نتوانسته است نشانی از ثبت مجله‌ی AJAS در آی‌اس‌آی پیدا کند (با این‌که خود آن‌ها مدعی‌اند). برای این‌کار حتا می‌توان با مسولان آی‌اس‌آی تماس گرفت.

اگر داوطلب همکاری در این مطالع هستید (با مشخص کردن بخش مورد نظرتان) ما را با ایمیل با ذکر در بخش نظرات مطلع کنید. از هر نظر دیگر شما هم در این مورد استقبال می‌کنیم‌.

ضمناً گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که پس از شروع به کار این بلاگ، علاوه بر اقدامات نماینده‌ی WASJ و حتا تهدید او به بستن این سایت، از طرف مجله‌ی AJAS هم یک کمپن ارسال ایمیل به مقام‌ها و برخی اساتید دانشگاه صنعتی شریف آغاز شد تا بلکه نام این مجله از فهرست مجلات کم‌ارزش حذف شود؛ در این مورد بعدا بیش‌تر صحبت خواهم کرد.

تا بعد!

موردی دیگر از چاپ مقاله‌ی کپی

محمد قدسی | چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۸۷
این‌بار به دلایلی نام نویسنده‌ی ایرانی سیاه شده است.


مقاله‌ی اصلی:




مقاله‌ی تقلبی که قسمت‌های متفاوت آن زرد شده است‌:




با تشکر از فردی که این دو مقاله را برای من ارسال کرد و کار تطابق دقیق آن دو را انجام داده است.

شغل های جدید!

قاسم جابری پور | چهارشنبه, ۳ مهر ۱۳۸۷
این مطلب را آقای مهندس ازناوه از دانشجویان شریف دانشگاه شهید بهشتی از سایت بالاترین برگزیده و برایم هرستاده اند:
"دانشجویان رشته مهندسی در حال برگزاری امتحان بودند که یکی از دانشجویان پسر، متوجه یکی از سوالات امتحانی نشد بنابراین از استاد مربوط به آن درس که در جلسه امتحان حضور داشت خواستم نزد جوان دانشجو برود تا اشکال وی را رفع کند. وقتی استاد، بالای سر جوان دانشجو رفت، متوجه شد که وی را حتی برای یک مرتبه هم در کلاس درس خود مشاهده نکرده است، در حالی که مشخصات کارت دانشجویی وی با یکی از شاگردانش مطابقت دارد بنابراین ماجرا را با من که مدیر دانشگاه بودم در میان گذاشت و جوان دانشجو را تحویل پلیس دادیم. به دنبال این شکایت، پرونده به مرکز پلیس تهران ارسال شد و جوان دانشجو مورد بازجویی‌های پلیسی قرار گرفت و با اعتراف به جرم خود گفت: در رشته مهندسی فارغ‌التحصیل شده‌ام و در جستجوی کار بودم تا این‌که چند هفته قبل از طریق نیازمندی یکی از روزنامه‌ها آگهی استخدام فوری برای جویندگان رشته مهندسی را خواندم و با شماره تلفن ثبت شده در متن آگهی تماس گرفتم و برای ملاقات با مرد آگهی‌دهنده از شهرستان به تهران آمدم و با وی ملاقات کردم. وی افزود: آن مرد به نام بهنام بیان کرد که وضعیت نمرات درسی‌اش بد است و از من خواست به جای او در جلسات امتحان حاضر شوم و در قبال هر امتحان مبلغ 100 تا 200 هزار تومان دریافت کنم. ابتدا قصد همکاری با وی را نداشتم، اما به خاطر مشکلات مالی و نداشتن کار مناسب قبول کردم و با جعل کارت ملی، شناسنامه و کارت دانشجویی وی در جلسه امتحان حاضر شدم که با هوشیاری استاد مربوطه ناکام ماندم."
در ضمن آقای ازناوه که شرافت علمی ایشان مثال زدنی است در مورد مشابهی در حوزه پژوهش سئوالی را مطرح کرده اند:
به نظر شما هزینه کردن برای انجام تحقیق تقلب محسوب نمی‌شود و شایسته‌ی برخورد نیست؟
البته منظور ایشان پرداخت حق چاپ به مجله های معتبر نیست. مواردی مثل اینکه مقاله را یک نفر می نویسد و دیگری بدون هیچ سهم علمی هزینه ثبت نام در کنفرانس یا چاپ در مجله را، در قبال درج نامش در مقاله، می پردازد موضوع سئوال ایشان است. در حوزه دانشجوئی نیز آگهی رسمی در جراید دیده ایم که به صورت حرفه ای پایان نامه تهیه می کنند. آن هم توسط دانش آموختگان توانا که بیکار مانده اند و هنوز جلای وطن نکرده اند. موارد تاسف بار دیگر بسیار است، از جمله دریافت وجه برای نوشتن کتاب، دادن باج به استاد راهنمای رساله از طریق درج نام وی به عنوان نویسنده اول در حالیکه کتاب قبل از آشنایی آنها آماده چاپ بوده است. درد آقای ازناوه و دانشجویان و اساتید شریف در اینجا و آنجا اینست که همه این ناهنجاری ها و زشتی ها را می بینند و فریادشان در گلو خفه می شود. باشد که این وبلاگ فریاد ها را به جایی برساند. چرا تاکنون یک مقام رسمی و مسئول نظری نداده است؟