Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

۲۷ مطلب در آبان ۱۳۸۷ ثبت شده است

پس چی شد؟

قاسم جابری پور | پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۸۷

یکسال و چند ماه از این فراخوان میگذرد. آیا همکاران از اقدامی که دانشگاهشان در این زمینه انجام داده است با خبرند؟ اگر از نتایجی که به بار آمده است آگاهند خوب است آن را با همه به اشتراک بگذارند

فرد متقلب در بینش مشکل دارد یا در گرایش؟

قاسم جابری پور | پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۸۷
عنوان این پست فرازی است از پست امروز آقای دکتر ترکیان.
دانشچویانی هستند که با هیچ عدوان و بهانه ای مرتکب به هیچ نوغ تقلبی نمی شوند. شاید درصد آنان بسیار کم باشد.

دانشجویانی هستند که از تقلب بیزارند ولی به ندرت توجیهی برای تقلب کردن پیدا می کنند. به عنوان مثال استادی که تسلط کافی به موضوع درس ندارد و درس را به دانشجو تفهیم نمی کند (ذات نایافته از هستی، بخش....کی تواند که شود هستی بخش) و نمره کامل به کسی میدهد که عین بدون کم و کاست مطلب جزوه اورا در برگه آزمون نوشته باشد، بهانه ای به ظاهر مشروع برای این گروه از دانشجویان تا عین مطلب جزوه را نه از حافظه خود بلکه از برگه تقلب کپی کند.

دانشچویانی هستند که در اصل برای دانش جوئی به دانشگاه نیامده اند. آمده اند که چند سالی خوش باشند و مدرکی برای استخدام بهتر، ازدواج بهتر یا پز بیشتر بکیرند و پیرو فلسفه تقلب توانگر کند مرد را هستند.

وجود این طیف وسیع ازدانشجویان چندان تعجب برانگیز نیست. در عین حال چیزی از حساسیت و اهمیت کار مقابله با تقلب کم نمی کند. در محیط های غیر دانشجوئی نیز افرادی هستند، که متاسفانه کم هم نیستند که در نظر آنان تکنیک هدف وسیله را توجیه میکند مباح است. به عنوان مثال آنکه برای چلوگیری از بیان حقایق توسط مخالفان واقعی با عنوان مخالف در موافقت سنگ تمام می گذارد. اما تقلب، تشویق به تقلب، دریافت رشوه و باج برای تقلب، چشم پوشی و کوتاه آمدن در برابر تفلب، مسامحه با متقلب، باز نگرداندن وضعیت به شرایط قبل از تقلب، عدم قانون گذاری مناسب برای مقابله با تقلب و قص علی هذا مواردی است که ارتکاب آن توسط استاد ها و مسئولینی که عضویت در هیات علمی را یدک می کشند بسیار قبیح و تاسفبار است. نا امید کننده تر آنکه در میان اینان نیز کم نیستند که مشکل بینشی دارند. شمه ای از کارهای متقلبانه اینان عبارت است از:

کم فروشی در پوشش کافی ریز مواد درس
بی نشاطی و خستگی هنگام تدریس به عللی که میدانید
تظاهر به دانستن آنچه نمیدانند
عدم پذیرش نکته صحیح دانشجو در مقابل اشکال گفته استاد
اعطاء یا امساک نمره به دلایل نامرتبط با دانش یا مهارت دانشچو در درس مربوطه
بهرمندی از کشف، ابداع، یا تلاش دانشچو در چاپ مقاله، کتاب، یا دریافت خق التحقیق بدون منظور نمودن حق دانشجو
الزام دانشچو به درج نام دیگران، اعم از دانشچو یا استاد، روی مقاله بدون آنکه آن دیگران نقشی در تهیه مقاله یا پژوهش منجر به مقاله داشته باشند
آوردن نوشته یا نتایج پژوهش دیگران در مقاله، کتاب یا هر رسانه علمی دیگر بدون ذکر منبع
بی اعتنائی به حق مخاطب در رعایت سطح مطلب، نوآوری، روانی و وضوح مقاله یا گزارش علمی آنگونه که در لابلای این مچله های کم اعتبار میبینیم یا در کتاب های پر از غلط یا کم محتوی مشاهده می کنیم

این فهرست را میتوان با جستجوی بیشتر در آنچه در این سال سی دیده ایم و رنج برده ایم طولانی تر کرد. همتی باید تا از آثار سوء این بد بینشی ها کاست و صاحبان این بینش ها را اگر اصلاح پذیر نباشند از ساحت دانشگاه راند.

طفل 100 روزه

Ayoob Torkian | پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۸۷

بلاگ استادان علیه تقلب چند روز پیش 100 روزه شد. اهدافی که فی الجمله در ابتدا برای این سایت تصور میرفت افزودن سطح آگاهی جامعه دانشگاهی نسبت به رواج این پدیده قبیح غیر اخلاقی بود. نظر داده شد موسسین، یکپارچه کردن مباحث و جهت دهی آن را بر اساس سرفصل سند پشتیبان نهایی در دستور کار داشته باشند. مترصد فرصتی بوده ام که مطالب ارائه شده تا کنون را به شیوه های مختلف طبقه بندی کنم تا بتوان میزان انطباق با اهداف را سنجش کرد که میسر نشده است. موارد زیر نیز میتواند شروع یا جهت دهی بحث در این راستا تلقی گردد. دوستان محبت کنند اصلاح و تکمیل نمایند.

هر عملی مبتنی بر مبنایی تئوریکی است که همان "ای برادر تو همان اندیشه ای/مابقی خود استخوان و ریشه ای" است. از این منظر باید در آغاز مبانی اندیشه ای تقلب، حسن و قبح، اخلاقی و غیر اخلاقی، و غیره ترسیم و تببین گردند و سپس انگیزه ها مورد تحلیل قرار گیرند. به گفته علمای هستی شناسی و معرفت شناسی، ظهور و بروز مسبوق به وجود است (چشم داند فرق لعل و سنگ را) و نقش الفاظ و عبارات انتقال معانی، تفسیر حال به قال، معقول به محسوس، و یا حضور به حصول میباشد. بر این اساس، واژه های قلب و تقلب و انقلاب و قلابی نشان از نوعی عرضه و نوعی استعداد درک و شهود چند وجهی و قابل دگرگونی دارد. در این محیط عرضه کننده، عرضه شده و عرضه شونده (دریافت کننده) داریم. همچنین عرضه و دریافت میتواند در روز یا شب باشد (دشمن روزند این قلابکان/عاشق روزند آن زرهای کان). همه این مؤلفه ها را باید بررسی کرد. خلق و خلق و اخلاق را نیز میتوان به همین شیوه موشکافی نمود.

بعد از تببین موضوع (معرفت شناسی) و با فرض ضرورت توجه به آن (آسیب شناسی)، نوبت به بررسی راهکارها میرسد که جوانب اندیشه ای و انگیزه ای مطرح است. در این قسمت باید بررسی کرد که فرد متقلب در بینش مشکل دارد یا در گرایش. باید دید وقوع یک پدیده ناشی از جهل علمی است (یا چشم نمی بیند یا راه نمیداند) یا جهالت عملی (عالما عامدا و با سوء اختیار مرتکب خلاف میشود). جهل علمی را میتوان از طریق آگاهی دادن درمان کرد ولی برای جهالت عملی صرف آگاهی و تنبه کفایت نمیکند و چه بسا توبیخ و تنبیه لازم است. تفکیک و اولویت بندی علل و عوامل فردی و اجتماعی، تبیین کننده سطوح درمانی مورد نیاز خواهد بود.

یک نکته مرتبط اینکه فضایی مستقل برای دانشجو در این سایت، از جنبه حسی و عقلی، هم لازم است و هم مطلوب. واقعی بودن وجود لایه های سنی و موانع تحریکی و ادراکی برای ایجاد ارتباط معنی دار و پایدار و در عین حال متناسب با نیازها از دلایل این پیشنهاد میباشد. این اصلاحیه در تقویت و تحکیم ارتباط عاطفی استاد و دانشجو کارساز خواهد بود.

بعد از مقدمات فوق، با این طفل 100 روزه چه باید کرد. برای جامعه ما، عنوان سایت و لفظ استاد (سرم فرسود و عمرم رفت و عشقم همچنان باقیست) تداعی فکر (تجزیه و تحلیل و تجرید) و تدبر (آینده نگری و دوراندیشی) و تدبیر (نفع فردی و مصلحت جمعی) مینماید. به همین خاطر باید مکانت این بلاگ حدوثا و بقاءا مشهود باشد. عده ای دلسوز شروع کردند چون احساس کردند ویروسی در حال ورود و با نرخ بالا در حال تکثیر است. در عین حال، در مسیر و جهت اهداف ماندن کار مشکلتری است و همفکری و تلاش گروه بزرگتری را طلب مینماید. از طرف دیگر همانطور که تعریف انسان وجود 100 میلیارد سلول در یک فضا و زمان خاص نیست، صرف وجود مجموعه ای از اساتید لزوما تضمین کننده محقق شدن اهداف نخواهد بود. بنظر میرسد اکنون که در مدار دیگری قرار گرفته ایم روند و آیند آتی نیاز به بازنگری دارد تا از حجم پراکنده کاری، موازی کاری، و فعالیتهای تکراری احتمالی کاسته شده و ارزش افزوده فعالیتها زیادتر گردد. بهر حال اگر باغبان باشیم با وجین کردن علفهای تقلب بستر رویش و عطر افشانی گلستان علم فراهم خواهد آمد و در این سیر "کان عودی در تو گر آتش زنند/این جهان از عطر و ریحان آکنند.

نظر یک خواننده در مورد «تفاوت سرقت ادبی و حق نشر»

محمد قدسی | چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۷
باسمه تعالی

همان طور که در پُست Friday, August 15, 2008 آمده است، استاد قدوسی در مورد دزدی ادبی و تقلب (plagiarism) در دانشگاه ها مطلبی نوشته اند، و در آن آورده اند: «...از مجموعه ای از کتاب ها و مقالات (و ضمنا از پایان نامه فوق لیسانس یکی از دوستان با اجازه خودش) یک جزوه درسی کامل [و اسلایدهایی] آماده کردم...» و در ادامه آورده اند «چند روز پیش به تصادف فهمیدم که یکی از اساتید محترم یکی از دانش گاه[ها] درسی در همین رابطه تدریس می کند و اسلایدهایی که به اسم خودش در این درس استفاده می کند عین اسلایدهای بنده بدون حتی یک خط تغییر در متن یا رنگ یا فونت و غیره است.»

در قسمت نظرات، شخصی به نام مستعار «ابوذ» به این کار ایراد گرفته است، و گفته است:

«نمیدانم چرا وقتی از سر این طیف که گفته ای : "متن یک کتاب استاندارد درسی را اسلاید کند" سپس "اسلایدهای یک درس خارجی را فارسی کند" و ... تا سر دیگر آن که خودت در آن نشسته ای : "از مجموعه ای از کتاب ها و مقالات و پایان نامه"، صدای آژیر قرمز وجدانم چندان تغییر آهنگی نمیدهد. شاید چون تصورم این است که از محصول نهایی 98% کار را فردی که کار اوریجینال کرده است، انجام داده و به نظرم ترجمه و تلخیص کلاً کار چندان با ارزشی نیست. شاید به نظرم فردی که حاضر شده 98% کار را بدزدد حق ندارد که به کسی که 2% کار را دزدیده است خرده بگیرد.» و در ادامه درخواست کرده: «ولی به نظرم برای شروع، قبل از سنگسار کردن رفیق، موضوع ایضاح مفهومی شود و بحث شود که واقعا مرزها کجاست»

آن‌چه این شخص خواسته است بگوید این است که: اگر آن استاد فلان دانشگاه اسلایدهای شما را ۱۰۰ درصد کپی کرده است، شما هم خودتان گفته اید که اسلایدها را از روی «کتاب ها و مقالات و پایان نامه» دیگران ساخته اید، و کار شما با او چندان تفاوتی نمی کند.

جهت پاسخ به درخواست نظردهنده محترم و روشن شدن موضوع، من مطلبی بیان می کنم، بلکه عزیزانی که اطلاعات بیشتری دارند، بحث را پیگیری کنند و اشکالات بنده را برطرف سازند.

می‌دانیم که -بر اساس قوانین کپی رایت (حق تکثیر یا حق نشر)- نقل خط ‌به‌خط و کلمه‌به‌کلمه‌ی تمام یا بخشی از مطالب یک منبعِ دارای کپی‌رایتِ(مثلا کتاب یا مقاله‌ی) دیگر اشکال دارد. ضمناً «همهٔ آثار دارای حق تکثیرند مگر آنهایی که در عرصهٔ عمومی قرار گرفته‌اند یا اینکه واضحاً حق تکثیر آن واگذاشته شده‌است.»

در قوانین برخی از کشورها مفهومی به نام استفادهٔ منصفانه(Fair Use) وجود دارد که بر اساس آن می‌توان قسمت کوتاهی از یک متنِ دارای حق تکثیر را عینا نقل کرد، به شرطی که اولاً مشخصات منبع به طور کامل ذکر شود و ثانیاً به منظور نظر دادن(تفسیر کردن) یا نقد کردن آن متن باشد. یعنی نقل قول داخل گیومه از منبع دارای حق تکثیر، در صورتی که این نقل قول‌ها قسمت زیادی از مقاله را تشکیل ندهند، اشکالی ندارد.

ولی باید توجه کرد که اگر نویسنده‌ای مطلبی را با انشای خودش و مبتنی بر یک یا چند منبع بنویسد هیچ اشکالی ندارد؛ حتی اگر تمام اطلاعات موجود در مقالهٔ جدید در آن منابع یافت شود. این کار نه تنها ایراد ندارد بلکه صورت صحیح مقاله‌نویسی است. کتاب‌هایی که به عنوان «گرداوری» یا حتی «تألیف(الفت ایجاد کردن بین مطالب گسیخته)» چاپ می‌شوند (روی جلد می‌نویسند «گردآورنده: فلانی»؛ و نه «نویسنده: فلانی») معمولاً مطلب جدیدی ندارند و فقط گرد هم آوردن مطالب دیگران در قالبی جدید است. همچنین مقالات مروری[survey] و مقالات گرداوری[review paper] (بر خلاف مقالات تحقیقی/پژوهشی[research paper])، مقالاتی هستند که بر اساس تحقیقات جدیدی نوشته نشده‌اند، بلکه فقط نظرات و تحقیقات مرتبط با موضوعی خاص را مرور می‌کنند و حداکثر به طبقه‌بندی و ارزیابی پژوهش‌های پیشین می‌پردازند و سیر پیشرفت آن‌ها را بیان می‌کنند.

A review paper does not describe the author's own work, but rather synthesizes ideas and results from other research papers that have been published in a certain subject area. This requires a different sort of research... a complete review of this literature in the chosen area. (منبع)

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد -و بسیاری به آن توجهی ندارند- این است که «قانون حق تکثیر قلمروش "بیان خلاقانهٔ" نظرات است و نه خود نظرات یا اطلاعات. بنابراین کاملاً قانونی‌است که مقاله‌ای در دانشنامه‌ای یا اثری دیگر مطالعه کرد و بعد مفاهیم را به قلم خود و با بیان خویشتن نوشت... با این حال اگر آن اثر اصلی [به عنوان مرجع] یاد نشود [و ذکر منبع نگردد] کاری غیراخلاقی (ولی نه غیرقانونی) صورت گرفته‌است.»

این مطلب را به طور دقیق و با مثال‌های متعدد می‌توانید در زیر ببینید(به نقل از ویکی‌پدیا):

Note that copyright law governs the creative expression of ideas, not the ideas or information themselves. Therefore, it is legal to read an encyclopedia article or other work, reformulate the concepts in your own words... However, it would still be unethical (but not illegal) to do so without citing the original as a reference.

Copyright law only governs creative expressions that are "fixed in a tangible medium of expression," not the ideas or information behind the works. It is legal to reformulate ideas based on written texts, or create images or recordings inspired by others, as long as there is no copying (see plagiarism for how much reformulation is necessary).

Copyright does not cover ideas and information themselves, only the form or manner in which they are expressed. For example, the copyright to a Mickey Mouse cartoon restricts others from making copies of the cartoon or creating derivative works based on Disney's particular anthropomorphic mouse, but doesn't prohibit the creation of other works about anthropomorphic mice in general, so long as they're different enough to not be judged copies of Disney's. In many jurisdictions, copyright law makes exceptions to these restrictions when the work is copied for the purpose of commentary or other related uses (See Fair Use, Fair Dealing)

It(copyright) is limited to the form of expression, not to the ideas. Thus, a book by Agatha Christie is likely to be copyrighted, but a book about a detective with an accent and odd personal mannerisms would not be, nor would a story about someone claiming to be the premier consulting detective in a major city be a violation of the Conan Doyle copyrights on Sherlock Holmes stories. Ideas and facts are not copyrightable in most places, only the form of expression of them.

باید دانست که دزدی ادبی(سرقت تألیفات یا اختراعات، plagiarism) و نقض حق تکثیر(copyright violation یا copyright infringement) دو مفهوم متفاوت اند، هر چند ممکن است همزمان بر یک اثر متقلبانه بار شوند. کپی‌رایت «عبارت و جمله بندی» را از کپی‌برداری محافظت می‌کند(هرچند ذکرمنبع کنیم)، ولی سرقت ادبی در مورد انتساب کار علمی-ادبی دیگران به خود است (مثلا از ایده‌ی علمی دیگران استفاده کنیم، ولی به آن مرجع ندهیم تا خواننده گمان کند آن ایده متعلق به ماست؛ هرچند جمله‌بندی را کاملاً تغییر داده باشیم). البته تغییر اندک جمله‌بندی و کلمات هم -هرچند copy paste نیست- ولی کپی‌برداری محسوب می‌شود، و اگر قسمت زیادی از مقاله را در بر گیرد(و استفاده منصفانه محسوب نشود) نقض کپی‌رایت محسوب می‌گردد.

نقض کپی‌رایت یک امر حقوقی-قضایی است و توسط قانون در دادگاه بررسی می‌شود، ولی سرقت ادبی یک امر اخلاقی و موضوعی است در «اخلاق حرفه‌ای»، که در محیط‌های آکادمیک و نیز روزنامه‌نگاری بررسی می‌گردد. در واقع نقض کپی‌رایت تخلف از قوانین حقوقی-قضایی کشورها است و می‌تواند باعث جریمه‌ی نقدی یا زندان گردد، و سرقت ادبی تخلف از مقررات دانشگاه‌ها است که می‌تواند باعث تعلیق یا اخراج از دانشگاه گردد.

The main difference between plagiarism and copyright is one of permission and attribution. Plagiarism focuses on attributing credit to (providing a citation for) ideas borrowed, while copyright centers on gaining permission to copy an author's work. (منبع: )

While plagiarism and copyright violation are related matters—both can, at times, involve failure to properly credit sources— they are not identical. Copyright law protects exact expression, not ideas: for example, a distant paraphrase that lays out the same argument as a copyrighted essay is in little danger of being deemed a copyright violation, but it could still be plagiarism. On the other hand, one can plagiarize even a work that is not protected by copyright, such as trying to pass off a line from Shakespeare as one's own. Plagiarism—using someone's words, ideas, images, etc. without acknowledgment—is a matter of professional ethics.

Copyright is a matter of law. Citing sources generally prevents accusations of plagiarism, but is not a sufficient defense against copyright violations (otherwise, anyone could legally reprint an entire copyrighted book just by citing who wrote it).

پس می‌توان گفت دو تفاوت عمده در کار استاد قدوسی و آن استاد اسلایددزد(!) وجود دارد:

(الف) «این» از منابع مختلف استفاده کرده است و به زبان خود مطالب را بیان نموده‌است، و «آن» مطالب دیگری را کپی‌برداری کرده است(=نقض کپی‌رایت).

(ب) «این» به مطالب دیگران ارجاع داده و ذکر منبع نموده است، ولی «آن» مطالب دیگران را به نام خود آورده، و کار دیگران را به خودش نسبت/اسناد داده است(= سرقت علمی-ادبی).

توضیح: منبع نوشته‌های بالا اکثرا از ویکیپدیای انگلیسی (و گاه ترجمه فارسی آن) است؛ از صفحات زیر:

http://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia:Copyrights
http://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia:FAQ/Copyright
http://en.wikipedia.org/wiki/Copyright
http://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia:Non-free_content
http://en.wikipedia.org/wiki/Plagiarism
http://en.wikipedia.org/wiki/Fair_use

علی سراج، دانشجوی ارشد IT دانشگاه صنعتی شریف

Technical reports

قاسم جابری پور | دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۷
باسمه تعالی- تا کنون چند دلیل برای چاپ مقاله در مجله های کم اعتبار شنیده ام، از جمله:

1- اگر بخواهم یکی دو سال صبر کنم تا مقاله ام در یک مجله معتبر چاپ شود، دیگران آن را کشف کرده و چاپ می کنند.
2- ایده های به هم پیوسته و مرتبط زیاد دارم که در مقاله مربوط به یک ایده باید به ایده قبلی، که هنوز مقاله اش چاپ نشده، ارجاع دهم.
فکر می کنم اگر این دلیل ها واقعی باشند چاره این است که گزارش کار علمی در یک سامانه "گزارش فنی" چاپ شود که متاسفانه به صورت فراگیر در دانشگاه ها و پژوهشگاه های ما باب نشده است. به سایت هر موسسه معتبر علمی جهان که وارد شوید به راحتی می توانید گزینه Technical reports را پیدا کنید. پژوهشگران آن موسسه به محض کشف جدید یا به نتیجه قابل قبول رسیدن یک پژوهش، همزمان با ارائه یک سمینار برای همکاران و دانشجویان، آن را در قالب یک گزارش فنی به سامانه گزارش فنی موسسه می سپارند تا همگان از آن بهره مند شوند. این گزارش معمولا از مقاله مربوطه مفصل تر است و ممکن است در مقاله به آن ارجاع شود. پژوهشگر با تثبیت گزارش فنی در این سامانه نتایج پژوهش را بنام خود ثبت می کند و بدون نگرانی از طول مدت پذیرش و چاپ مقاله اش به فعالیت های خود ادامه میدهد. این گزارش های فنی مثل مقاله های چاپ شده در مجله های معتبر اعتبار دارند.
در این رابطه یادم می آید چندین سال پیش، قبل از فراگیری اینترنت، در مجله IEEE Transactions on Computers یک مقاله توضیحی (Comment Paper) چاپ شده بود که از یک مقاله دیگر (فرض کنید الف) ایراد گرفته بود که چرا مطلبی را نقل کرده و به مقاله ای که قبلا آن مطلب را ارائه کرده (فرض کنید ب) ارجاع نداده است. نویسنده مقاله الف پاسخ داده بود که قبل از چاپ مقاله ب او یک گزارش فنی در دانشگاه خودش در ژاپن به زبان ژاپنی به ثبت رسانده است که حاوی مطلب مورد اعتراض بوده است.
انتظار می رود معاونان محترم پژوهشی دانشگاه های کشور و هم چنین مسئولین ذیربط پژوهشگاه ها نسبت به ایجاد سامانه گزارش فنی (یا به طور عام گزارش علمی) اقدام کنند. حداقل از سال ها قبل از مراکزی چون سازمان پژوهش های علمی و صنعتی کشور و اخیرا از بنیاد نخبگان می توان چنین انتظار داشت (شاید هم این سامانه را داشته باشند).

اطلاعیه دانشگاه آزاد تاکستان

قاسم جابری پور | دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۷

پست شماره‌ی ۱۰۰ پس از ۹۹ روز

محمد قدسی | دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۸۷
۹۹ روز ازآغاز راه‌اندازی این سایت می‌گذرد و این صدمین پست به این بلاگ است. فرصت مناسبی است که روند فعالیت‌های این بلاگ را بررسی و ارزیابی کنیم.

۱-پست‌کنندگان:
اگر این ۱۰۰ پست را به ۴ تا ۲۵ پست (برحسب زمان‌) تقسیم کنیم‌، میزان مشارکت افراد در پست در هر دوره‌ به‌صورت زیر قابل جمع‌بندی است. متاسفانه فعالیت این بلاگ دست جمعی به دوش معدودی از اعضاست که امید است در آینده این نقیصه با همکاری دیگر استادان حامی (که بدون محدویت اجازه پست دارند) جبران شود. تعدادی از این پست‌ها از ایمیل‌های فراوانی بوده که ما از حامیان دانش‌جو دریافت کرده‌ایم‌.

نام

۱

۲

۳

۴

جمع

قدسی

4

13

13

16

46

جابری‌پور

6

6

5

9

26

خدیوی

5

1

1

7

جلالی

3

2

5

بازرگان

1

2

3

سماوی

2

2

علی‌پور

2

2

صفری

1

1

2

شریفی

2

2

سلطانیان‌زاده

1

1

شمس‌فرد

1

1

مهدیان

1

1

ترکیان

1

1

جهانگیر

1

1



۲- چهار پستی که بیش‌ترین تعداد «نظر» را در این مدت داشت به شرح زیرند:
فهرستی از مجلات کم ارزش با ۴۵ نظر
گفت‌وگوی من با نماینده‌ی IDOSI در ایران راجع به مجله‌ی WASJ با ۳۲ نظر
اطلاع رسانی اینترنتی یک راه موًثر در پیش‌گیری از تقلب با ۲۴ نظر
نظرات کلی در مورد بلاگ با ۲۳ نظر

۳- تاکنون بیش از ۷۱۰۰۰ بازدید از سایت شده است (متوسط روزی ۷۱۰ بازدید). بیش‌ترین تعداد بازدید در یک روز ۵۱۶۳ است و به زمانی برمی‌گردد که رسانه‌های مختلف اینترنتی گزارش‌های مختلفی تهیه کردند و تقریبا بعد از پست «نهایت بی‌پروایی در تقلب‌» صورت گرفت. به‌طور کلی از منحنی تعداد بازدیدکنندگان در روز می‌توان دید که بینندگان به خبرهای داغ یا افشاگرانه توجه‌ بیش‌تری نشان می‌دهند تا تحلیل‌های علمی.

۴- تاکنون ۶۷ استاد داخل و خارج رسماً از این بلاگ حمایت کرده‌اند و خواسته‌اند که نامشان در بلاگ ثبت‌ شود. البته حامیان واقعی این سایت بسیار بیش از این تعداد است. ۸۰ دانش‌جوی داخل و خارج هم نامشان به عنوان حامیان دانش‌جو درج شده است. تعداد تقاضای درج نام خیلی بیش از این بود، اما امکان درج برخی از تقاضاها به‌دلیل نداشتن وبگاه یا ارسال بلاگ به جای آن مقدور نشد.

۵- انشاء.. به‌زودی و به کمک دکتر صفری از یک موتور و سایت جدید برای این بلاگ استفاده خواهد شد تا مشکلات آن برطرف شود.

2004

2005

2006

2007

2008

total

Journal name

205

407

136

811

Pakistan Journal of Biological Sciences (ISI)

54

119

183

186

57

634

Applied Mathematics and Computation (ISI)

12

78

81

159

108

481

Asian Journal of Chemistry (ISI)

49

113

136

298

Journal of Applied Sciences (ISI)

38

90

60

222

Pakistan Journal of Medical Sciences ??

23

79

110

American Journal of Applied Sciences (ISI)

31

35

11

1

78

Wseas Transactions on Systems

16

20

2

38

Wseas Transactions on Circuits and Systems

13

3

2

34

Wseas Transactions on Computers



from: http://www.scopus.com/scopus/home.url

چه رابطه‌ی معنی داری بین ضعیف بودن داوری مجله+ آی‌اس‌ای بودن آن و هجوم ایرانیان به چاپ مقاله در این مجلات دیده می‌شود!
ضمناً اثری از مجله‌ی WASJ در این پایگاه نیست.

دانشگاه آزاد نیز چهار مجله را بی اعتبار اعلام کرد

قاسم جابری پور | يكشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۸۷




مفالات و نشریات بی ارزش

PKhadivi | پنجشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۸۷
به نام خدا
انتشار مقاله در نشریات بی ارزش می تواند دلایل متعددی داشته باشد که الزاماً معادل با متقلب بودن نیست و همانگونه که همکاران محترم نیز به آن اشاره کرده اند، در بیشتر موارد، ناشی از بی اطلاعی محققین و نیز جدی گرفته نشدن تحقیقات و انتشارات است. برخی از دلایل عبارتند از:
تمایل به انتشار سریع مقاله در یک نشریه: این موضوع خود دلایل متعددی دارد که یکی از آنها دفاع از رساله دکتری و نیاز به مقاله ژورنال است. دلیل دیگر، بی صبری در انتشار نتایج تحقیقاتی می باشد. نیز می توان به تسریع در تغییر وضعیت یا ارتقا اعضای هیات علمی اشاره نمود.
عدم اطلاع از راه حل های صحیح برای انتشار سریع نتایج: در زمینه مهندسی برق و کامپیوتر (و احتمالا سایر رشته ها) نشریات معتبر متعددی وجود دارند که راه حل های ساده ای برای انتشار سریع نتایج ارائه می کنند. نشریاتی که توسط IEEE منتشر می شوند و در مجموعه نشریات Letters قرار می گیرند. همچنین، امکان انتشار Short Paper (یا معادل آن) در بسیاری از نشریات دیگر. پروسه داوری و اعلام نتیجه در این شرایط حدود 3 یا 4 ماه به طول می انجامد. با این حال، داوری با دقت بیشتری انجام می شود و طول مقاله کم است.
گسترش تحقیقات دانشجوئی و عدم آگاهی لازم: اگرچه گسترش تحقیقات دانشجوئی امری بسیار مبارک و قابل ستایش است، اما، اگر این فعالیت با آگاهی کافی از اهمیت پژوهش و اهمیت و حساسیت انتشارات همراه نباشد، می تواند نتایج دردناکی به همراه داشته باشد.
انتشار مقاله بدون صرف وقت کافی
واضح است که لیست فوق کامل نیست و امیدوارم با توضیحات همکاران محترم کامل شود.
ارائه راه حل برای برخورد با مواردی از این دست باید به صورت چند بعدی باشد: قانون گذاری، آموزش و فرهنگ سازی و اطلاع رسانی مناسب از ابعاد اصلی در برخورد با این مسائل می باشد.