Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

آیا بین بخشش نمره و بخشش از بیت المال بنام خود تفاوتی هست؟

قاسم جابری پور | يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۸۷
باسمه تعالس-اشاره دکتر خدیوی به توجه به امور آموزشی در منشور اخلاق علمی مرا به یاد این مورد مهم انداخت:
نمره دانشجو در هر درس باید منعکس کننده مهارت و یا دانش وی در موضوع آن درس باشد. اگر قرار بود نمره تمام دانشجویانی که در یک درس رد می شوند برابر (مثل 9 یا 9.5) باشد قانونگذار فقط یک نمره مردودی تعیین می کرد. تفاوت نمره های 0 تا 9.5، با تاثیرش روی معدل کل، برای تمایز مهارت و دانش دانشجویان در عرصه های مختلف کار و ادامه تحصیل مفید و برای تصمیم گیران راهگشاست. هم چنین است تاثیر تفاوت نمره های قبولی در مشروط شدن و حتی اخراج دانشجو. از این رو اساتیدی که به همه، یا هر که درخواست کند، نمره ردی بالای 9 میدهند و یا یک یا چند نمره ارفاق می کنند تا از مشروط شدن جلوگیری کنند با صراحت نظم آموزشی را مخدوش کرده و باعث می شوند که کارنامه دانشجو واقعیت مهارت و دانش دانشجو را نشان ندهد. اگر استدلال استاد دلسوزی برای دانشجو باشد با همان استدلال نمی توان همکلاسی وی که در جلسه امتحان به او کمک می کند را سرزنش کرد. چرا مقررات یک محیط آموزشی را از مقررات یک رقابت ورزشی بی ارزش تر می کنیم. به المپیک نگاه کنید، یک قهرمان بعد از چند سال زحمت طاقت فرسا با یک آسیب جزئی فرصتی را از دست می دهد که ممکن است هیچگاه دوباره میسر نگردد. به کنکور بنگرید، داوطلبی که خواب مانده، مریض شده، یا در ترافیک به دام افتاده ممکن است فرصت ادامه تحصیل در رشته دلخواهش را برای همیشه از دست بدهد. پس چرا ما باید چون دلسوز و رئوف هستیم، که بسیار پسندیده است، مقررات را که ضامن قوام و دوام نظام آموزشی اعتبار آفرین است تضعیف کنیم؟ چرا رافت و دلسوزی ما به صورت کمک و راهنمائی خصوصی به دانشجوی گرفتار جلوه نمی کند. فرق ما در بخشش نمره با آنکه از بیت المال به عزیزان خود می خوراند چیست؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۶/۰۳
قاسم جابری پور

نظرات (۱۳)

سلام و درود.

بحث نمره دهی و نمره گیری به ویژه زمانی شدت میگیره که سازمان سنجش به عنوان سازمان انتخاب گر علما و اندیشمندان جامعه، داشتن معدل بالارا از شروط ادرخشان بودن استعداد! معرفی کنه. به نظر من این نمره ها حدکثر 20 درصد حق و  80 درصد هم ناحق و در اثر آشنابازی و پسند دل اساتید و... هست مخصوصا در رشته های علوم انسانی که فرمول و قواعد خاصی در دردروسشون نیست  یا اگر هم هست حدقل به حد رشته های ریاضی و فنی و پزشکی نیست.من به رشته های علوم انسانی توهین نمیکنم خودم هم دانشجوی ارشد جامعه شناسی هستم اما بازهم معتقدم  اگر معدل کلم هم حتی 20 بشه این نمیتونه نشانه استعداد درخشان من باشه چون که معتقدم حفظ کردن یکسری نظریات دیگران که از قبل بوده و یک سری محفوظات دیگه، اصولا نیازخاصی به استعداد  و خلاقیت نداره هرچند به حافظه بالایی هم نیاز  داره اما این دلیل نمیشه که  ما بگیم هرکی معدلش بالاتر باشه استعدادش درخشان تر هست. نمرات کاملا سلیقه ای و بی قاعده داده میشن تاکید میکنم مخصوصا در قسمت علوم انسانی که نظری هستن و نه محاسباتی و فرمولی. نکته دیگر اینکه به نظر حقیر، اساتید محترم باید حتما ت.جه داشته باشن نمره کم دادن و دانشجو ایان زیادی را از واحد انداختن  لزوما افتخار محسوب نمیشه و لزوما نشانه سواد آنها نیست بلکه نمه دانشجو نمره خود استاد و آبروی خود استاد هم هست پس کمتر به سخت گیری افتخار کنید بیشتر به دنبال این باشید که واقعا استاد باشید نه به نام استاد دلخوش کنید و نه به این دوروز نفس کشیدنتون همش تمام خواهد شد چیزی که می مونه خوبی و معرفت آدماست.

سلام
آقا دلتون خوشه. دوستای ما با تقلب کارشناسی گرفتن . کارشناسی ارشد قبول شدند و دکتری هم گرفتند و من هم مثلا پایبند اخلاق موندم.
حالا اونا دکترند و من لیسانسه !!!!
با سلام
جناب آقای قاسم جابری پور, من با این وبلاگ به تازگی آشنا شدم. من هم مانند حامیان این وبلاگ با تقلب علمی مخالفم و سعی در ایجاد راهکارهایی برای مبارزه با آن – که هدف تاسیس این وبلاگ است – گامی صلاح قلمداد می کنم. نکته ای که توجه مرا جلب کرد, تفاوت میان نوشته ها ی (پست های) شما و استادتان جناب پرفسور محمد قدسی است. از خواندن متن های ارسالی شما – به عنوان یک خواننده – احساس خاصی از جانب نویسنده به من القا شد. به نظرم نویسنده تمایل به مچ گیری دیگران – در بعضی موارد بدون در نظر گرفتن عوامل – دارد. از بالا نگاه می کند, فرض او همیشه بر این است که مخاطب دروغ می گوید و نوک پیکان انتقاد را همیشه به سوی "دیگران" نشانه رفته است.
آقای قاسم جابری پور, با خواندن نوشته های شما تشویق شدم مروری بر مقالات ارایه شده توسط حضرت عالی داشته باشم. متاسفانه موفق شدم تنها یک مقاله داخلی از دورانی که جناب عالی بر روی رساله دکترای خود کار می نمودید, پیدا کنم (ظاهرا سایت مشکل دارد). در پست "آیا بخشش نمره و ..." بیان داشتید " به کنکور بنگرید، داوطلبی که خواب مانده، مریض شده، یا در ترافیک به دام افتاده ممکن است فرصت ادامه تحصیل در رشته دلخواهش را برای همیشه از دست بدهد". شما که در آمریکا تحصیل کردید, چرا کنکور – که سیستم بهینه ای برای سنجش نیست - را ملاک قرار می دهید؟ اتفاقا سوال من این است که چرا باید سیستم طوری طراحی شود که فرد مذکور بدلیل چنین حادثه ای سالها از زندگی عقب بماند؟ در همان پست آورده اید " فرق ما در بخشش نمره با آنکه از بیت المال به عزیزان خود می خوراند چیست؟". آیا شما می توانید ادعا کنید در تمام سنواتی که امتحان گرفنه اید, همواره امتحانها از نظر سختی و آسانی "دقیقا" همسان بوده اند؟ آیا سالی که سوالها آسان تر بوده است, ما به دانشجویان آن سال نسبت به دانشجویانی که سالهای دیگر امتحان آن درس را داده اند, از بیت المال نخورانده ایم؟ مگر ما حق کسی را "گرفته ایم" و به دیگری داده ایم که شما آن را با بیت المال برابر می دانید ؟
* ترجیح دادم نوشته ام یکجا آورده شود فلذا آن را بین پست های مربوطه تقسیم نکردم.
من به عنوان یک دانشجو کاملاً با ارفاق نکردن اساتید مخالفام.
کدام استاد به خوبی درس میدهد و همه شرایط آموزش را رعایت میکند که انوقت انتظار داشته باشیم
در موقع نمره دادن با قانون آموزش پایبند باشد؟
استادی که در طول سال 3-4 بار کلاس تشکیل میدهد،و سؤال هایی که طرح میکند رو حتی خودش هم نمیتواند به درستی حل کند.
و تصحیح برگه ها با دانشجوی دیگری هست،آیا باید نمره 2-3 ردی بدهد؟
وقتی از کل دانشجویان فقط 3-4 دانشجو قبول میشوند،و 20-30 نفر رد،مشکل از کی هست؟
بله،در شرایط مطلوب نباید ارفاق انجام گیرد،اما شما در دانشگاهی شرایط عادلانه و مطلوب را میبینید؟
در توضیح آخر پیرامون نمره دهی در ام-آی-تی، همان اهمیت معنی دار بودن تفاوت نمرات را می توانیم مشاهده کنیم. توجه کنید که این سیستم نمره دهی، علاوه بر اینکه مشکل معنی دار بودن تفاوت نمرات را حل می کند، تناقضی با صحبت جناب آقای دکتر جابری پور ندارد.
اصلاح در کامنت قبلی: سیستم نمره ها در ام.آی.تی به این صورت است: برای دانشجویان ترم اول، فقط قبولی در کارنامه ثبت می شود (یعنی حتا اگر دانشجویی در درسی مردود شود این موضوع در کارنامه اش درج نخواهد شد، ولی در صورتی که درس جزو دروس اجباری باشد مجبور خواهد بود دوباره آن را بگیرد). برای ترم دوم هم «مردودی» در کارنامه رد نمیشود، ولی در موارد قبولی، یکی از سه نمره ی آ، ب، یا ث درج میشوند. بعد از آن، یا مردودی و یا یکی از نمره های آ، ب، ث، یا د برای قبولی در کارنامه درج میشوند.
دکتر جابری پور،

من هم با نظر شما موافق نیستم. به نظرم یکی از مشکلات کلی در دانشگاههای سطح بالا در ایران (بخصوص در شریف) اهمیت بیش از حد دادن به نمره است، به طوری که دانشجویان در کل دوره ی لیسانس احساس شرکت در یک مسابقه ی طولانی را دارند. این هم از نظر روحیه ی دانشجویان مضر است، و هم اثرات جانبی بدی مثل تشدید مشکل تقلب دارد.

یکی از دلایل ایجاد شدن این جو، همین سیستم نمره ها در ایران است. اگر به قول شما قانون گذار فقط یک نمره ی مردودی تعیین میکرد، رقابت بر سر نمره کمتر می بود. دقیقا به همین دلیل در خیلی از دانشگاههای خوب دنیا (من این را در مورد ام.آی.تی میدانم) حداقل در دو سال اول دوره ی لیسانس، همه ی درسها فقط یک نمره ی قبولی یا مردودی دارند. تجربه ی این دانشگاه ها نشان داده است که این سیستم در کم کردن فشار وارد بر دانشجویان و تمرکز بیشتر بر یادگیری به جای نمره کمک کرده است.

-محمد
به نظر من موقعی میتوان نمره کسب شده توسط دانشجو را به همان صورت که است، رد کرد که ارائه درس در طول ترم شرایط مناسب را داشته باشد.
وقتی که درسی در ساعت نامناسبی مانند 6-8 عصر ارائه میشود، کتاب درس چند ماه پس از ترم آماده میشود، برخی دانشجوها با کپی کردن تمرینهای یکدیگر نمره میگیرند، استاد به علت مشغله زیاد نمیتواند وقت کافی برای آماده کردن درس بگذارد، استاد وقت کافی برای رفع اشکال دانشجو ندارد، دانشجو علاوه بر درس، دغدغه تامین مخارج زندگی با کار در بیرون دانشگاه را دارد، امتحان و تمرینها استاندارد طراحی نشده اند و هزاران دلیل موجه دیگر، آیا نمره ای که دانشجو کسب میکند واقعا نشان دهنده توانایی و تلاشی است که دانشجو در طول ترم کرده است.
اگر قبول کنیم که نمره ای که معمولا دانشجوها میگیرند کاملا نشان دهنده توانایی و تلاش آنها در طول ترم نیست، آنگاه شاید ارفاق به دانشجویی که نمره اش 5 شده و دادن نمره 9.5 نیز عادلانه باشد.
من نظر دکتر بازرگان را قبول ندارم. ایشان می فرمایند که دانشجوی با گرفتن نمره 2 یا 3 شانس ادامه تحصیل را از دست می‌دهد. سوالی که در اینجا وجود دارد این است که چرا؟ دلیل آن واضح است. به این خاطر که این دانشجو چندین و چند ترم قبل را هم مشروط شده و اگر یک بار دیگر مشروط شود کار تمام است. به نظر من گرفتن شانس ادامه تحصیل از چنین دانشجویی کاملا کار درست و "دلسوزانه‌ای" است. دلسوزانه برای او به این خاطر که خود او هم نمی‌داند که در دانشگاه دنبال چیست و فقط وقت خود را تلف می‌کند. دلسوزانه برای دانشگاه به خاطر عدم صرف هزینه برای کسی که علمش به هیچ دردی نمی‌خورد.

مطمئنا این چنین مشکلاتی برای دانشجویان متوسط به بالا پیش نمی‌آید. حتی اگر دانشجوی خوبی به دلیل یک سری مشکلات عجیب و غریب (گیرافتادن در ترافیک و نرسیدن به جلسه، بیماری اقوام و ...) نمره بسیار پایینی بگیرد نمی‌توان هیچ کاری برای وی انجام داد. استاد درس مسئول این نیست که نتایج یک سری اتفاقات را تغییر دهد.

از سوی دیگر اگر بتوان اینگونه استدلال کرد که نمره 2 با 9 هیچ فرقی ندارد چون در هر دو صورت دانشجو دوباره باید درس را پاس کند پس بین نمره 11 و 20 هم هیچ فرقی نیست و سیستم آموزشی به جای ارزیابی با نمره تنها قبولی و ردی افراد در درس را مشخص کند
در یک دوره کارگاه آموزشی ویژه تدریس، که در دانشگاه صنعتی اصفهان سال گذشته برگذار شد، مدرس کلاس به نکته معنی دار بودن تفاوت نمرات اشاره نمود. بر اساس آنچه که مدرس آن کارگاه آموزشی که از متخصصین امر آموزش نیز بودند بیان کردند، استاد می تواند به نوع امتحانی که طراحی کرده است، آموزشی که در سرکلاس به دانشجویان داده و سایر موارد توجه کند و ببیند که آیا به عنوان مثال، نمره 9 با نمره 10 یک نمره تفاورت معنی دار دارد یا خیر. به عبارت دیگر، آیا امتحان آنقدر دقیق طراحی شده است که بتوان بین دانشجوئی که نه آورده و قانوناً درس را رد شده و دانشجوئی که ده آورده و درس را پاس کرده است تفاوت گذاشت یا خیر. در این صورت، استاد می تواند دقیق تر نسبت به میزان بخشش نمره که اخلاقاً مجاز است تصمیم بگیرد.
۰۴ شهریور ۸۷ ، ۰۴:۱۹ کیارش بازرگان
من در این مورد با آقای دکتر جابری پور موافق نیستم. دانشجویانی که به دلایل مختلف با مشکل برخورد میکنند و به سختی دارند سعی میکنند خود را از اخراج شدن از دانشگاه نجات دهند ممکن است با گرفتن نمره 2 یا 3 در درسی برای همیشه شانس خود را از دست بدهند. قبول دارم که قانونا حرف آقای دکتر جابری پور درست و دلیل من غلط است ولی با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و مشکلاتی که من در این یک سال درس دادن در ایران دیدم، حاضرم به همه دانشجویانی که درس را افتاده اند نمره بالای 9 بدهم (غیر از کسانی که تقلب کرده باشند که هیچ گونه ارفاقی نمیگیرند).

توجیهی که من برای دادن نمره ردی بالای 9 میکنم این است که به هر حال نمره نشان میدهد دانشجو درس را افتاده و باید دوباره بگیرد. و در سطح افتاده ها دیگر رقابتی بر سر نمره نیست که حق کسی را ضایع کرده باشم. اگر بتوان از مشروطی دانشجویی که مشکلات دارد جلوگیری کرد، من حاضرم صد در صد پایبند به اصول اخلاقی که آقای دکتر ذکر کده اند نباشم.
در این بحث تجربه حرف اول را می زند، ولی حرف دانشجویان نیز به هر حال می تواند دیدگاهی متفاوت باشد.
از زمان آشنایی با گراف، همیشه اگر کاری به کاری دیگر احتیاج داشت، در ذهنم گرافی میدیدم که در آن کارهای پیش نیاز، قبل از همه باید اجرا میشدند... زمانی نمره 8 با 10 تفاوت خواهد داشت، که بتوان برای نمره ها ارزشی به نسبت مشخص در نظر گرفت.این نمره ای که قانون گذار اینقدر برایش ارزش قائل است، آنقدر ملاک های ارزیابی متفاوتی دارد که اگر من دانشجو، نه در دانشگاهی دیگر، و نه در ترمی متفاوت، تنها اگر با استادی دیگر درس را می گذراندم، کاملا محتمل بود نمره ای زمین تا آسمان متفاوت پیدا کنم.
مقررات برای رعایت شدن هستند، اما مقرراتی که میتوان گفت مهمترین ملاکش در خیلی جاها چینین نمراتی است، واقعا ضامن قوام نظام آموزشی است؟ واقعا به اندازه رعایت حق بیت المال ارزشمند است؟
شاید راهی مناسب برای مقابله با تخلف آن باشد که ملاک هایمان را طوری اصلاح کنیم که متقلب خود به خود از گردونه حذف شود! شاید مشکل اصلی «رعایت نکردن مقررات» نباشد!
با سپاس از توضیح و یادآوری بسیار دقیق و مثال های بسیار مناسب آقای دکتر جابری پور، واقعیت امر اینست که نظام دانشگاهی نیز مانند هر سیستم دیگر، از اجزای به هم پیوسته و مرتبطی تشکیل شده است که بی توجهی به هر یک از ارکان آن، باعث تزلزل در کل ساختار سیستم می گردد. به همین دلیل، چه بسا، ساده انگاری های آموزشی، در مساله بداخلاقی در پژوهش بسیار تاثیر گذار باشد. دانشجوئی که در سر کلاس درس، سستی استاد را مشاهده می نماید و نقص در ارائه مطالب را، کافی است تحت تاثیر بد اخلاقی های جاری جامعه نیز باشد تا خواسته یا ناخواسته به رفتارهای نادرست آموزشی و پژوهشی روی آورد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی