Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

۲۲ مطلب در مهر ۱۳۸۷ ثبت شده است

کشف استرپتومایسین و تقلب استاد

قاسم جابری پور | سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۸۷
19 اکتبر سال 1943 که بیماری سل به دلیل درمان ناپذیر بودن در سراسر جهان کشتار می کرد، یک دانشجوی فوق لیسانس رشته بیوشیمی دانشگاه راتگرز امریکا (واقع در ایالت نیوجرسی) موفق به کشف استرپتومایسین و ایزوله کردن آن شد که پس از رسیدن به ساخت انبوه، جان ده ها میلیون انسان را نجات داده است. این دارو مطلقاً تزریقی است. این دانشجو به نام آلبرت شاتس جریان کشف خود را که در لابراتوار دانشگاه صورت گرفته بود به استاد مربوطه پروفسور «واکسمان» گزارش کرد و این استاد آن را به نام خود اعلام داشت و به همین خاطر هم برنده جایزه نوبل سال 1952 در فیزیولوژی شد ولی آلبرت شاتس از اعتراض دست نکشید تا سرانجام 45 سال بعد (سال 1994) به او هم که 74 ساله شده بود نشان راتگرز دادند. وی 11 سال بعد (سال 2005) درگذشت.
نقل از روزنامه اعتماد
بنام خداوند هستی و هم راستی
28/7/1387


همکاران گرامی ، اعضای هیات علمی موسس بلاگ " استادان علیه تقلب"

از این که همت کرده اید و سایت کامپیوتری قابل توجهی برای حمایت از راستی و در ستی در انجام کارهای علمی ایجاد کرده اید موجب خرسندی و کمال تشکر است. بنا براین تبریک مرا، به عنوان یکی از اعضای هیات علمی ، که اقدام شما را می ستاید و خود نیز سعی دارد که نه تنها در این راه گام بردارد بلکه دیگران را نیز بدین راه تشویق کند، صمیمانه بپذیرید.

اما اگر کار ی بخواهد با صلابت باشد ، باید از دقت ، قابلیت اعتماد و اعتباربر خوردار باشد. به عبارت دیگر، چنانچه این سایت بخواهد ارزیابی های خود را با پایائی و روائی لازم انجام دهد و شفافیت علمی و پاسخگویی دانشگاهی را به عنوان ارزش ترویج نماید ، لازم است ابتدا تعریف کاملا پذیرفته شده ای از درستی و نا در- ستی بدست دهد . سپس ملاک ها و مصادیق نادرستی را همراه با نشانگر ها و شاخص های آن عر ضه کند. در غیر این صورت ، با احتمال قوی ، قضاوت ها فقط از طریق احساسات و ظواهر امر بعمل می آید و نتیجه گیری های آن سودار و اریبی خواهد بود. در چنین حالتی ، نه تنها هدف والای موسسین سایت یادشده تحقق نخواهد یافت، بلکه آثار مخربی نیز ببار خواهد آورد.

یکی از مواردی که با توجه به ظواهر، و بدون در نظر گرفتن معیارهای از قبل تعیین شده، قضاوت نادرستی در باره مقاله های چاپ شده، بعمل آمده است تحت عنوان "کاوشی در عوامل چاپ مقالات مشابه در مجلات علمی-پژوهشی" ، به وسیله آقای محمد ابطحی، در بلاگ یا د شد ه در تاریخ جمعه 17 اکتبر 2008(26/7/1387) انجام گرفته است. ایشان بدون این که در رشته مدیریت یا تعلیم و تربیت تخصص داشته باشند، استدلال کرده اند که دومقاله چاپ شده اینجانب شبیه است . بنا برنظر ایشان، نویسنده" نادرستی علمی را مرتکب شده است".

در زیر نکاتی که می تواند قضاوت ایشان را رد کند ، به اطلاع می رساند:

1. از آنجا که روش پژوهش آمیخته (ترکیب روش های کمی و کیفی) یک "روش تحقیق نوپدید" در علوم اجتماعی و رفتاری می باشد که در کشرر ما آشنا ئی با آن وجود نداشته است، نویسنده مقاله بعلت تعهد حرفه ای که در تعلیم وتربیت و مدیریت دارد , خود را موظف دیده است این روش را در سطح جامعه هیات علمی دراین دو حوزه علمی معرفی کند. لذا چاپ این دو مقاله برای اشاعه دانش نو درز مینه روش های تحقیق در تعلیم و تربیت و مدیریت بوده است . در انجام این امر ،هیچ گونه پاداش مادی و معنوی ،جز این که در آینده شاهد آن باشم که با اشاعه یک نوآوری کمک کرده ام که انجام پژوهش های مربوط علوم اجتماعی و رفتاری از حصار تنگ دیدگاه اصالت تحصلی (اثبات گرائی) در آمده باشد وپژوهشگران دراین دو حوزه دیدگاه های دیگرِِِی( تفسیری/ نظریه انتقادی/ پسا ساختارگرائی) را برای انجام پژوهش مورد نظر قرا داده اند، متبادر به ذهن نبوده است.

2. دو مجله مورد اشاره ایشان در دو حوزه علمی جداگانه( تعلیم و تربیت /مدیریت) است. پژوهشگران هر یک از این دو حوزه به ندرت به سراغ آثار علمی چاپ شده در حوزه دیگری می روند. نویسنده این مقاله ها، به عنوان مدرس روش تحقیق علمی، خود را موظف دانسته است که هر دو حوزه را با نوآوری در روش های تحقیق که مورد استفاده هر دو می باشد ، آشنا کند.اما، با دو مقاله که عناوین آن ها در یک عبارت ( سه واژه)مشترک است و چکیده آن ها کمی شباهت دارند. اما بیش از نیمی از محتوای آن ها متفاوت می باشد.




3. به دلایل زیر ،هدف از تدوین و چاپ مقاله های علمی یاد شده، هیچ یک از موارد سه گانه مورد اشاره آقای ابطحی (1-1. ارسال همزمان به دو مجله ،1-2. انگیزه مادی، 1-3. ارتقای مرتبه علمی) نبوده است. این موارد به شرح زیر توضیح داده شده اند:

3-1. همان طور تاریخ دریافت و پذیرش مقاله ها نشان می دهد در مجله اول (در یافت 20/1/86 و پذیرش 16/8/1387) و در مجله دوم ( تاریخ دریافت 16/5/1386 و پذیرش 18/2/1387) بوده است .بنابراین مجله دوم با آگاهی کامل از چاپ مقاله در مجله اول به چنین اقدامی دست زده است. لذا از انجا که نویسنده مقاله ها را همزمان به مجله های یاد شده نفرستاده است ، قضاوت در باره او که" تعهد اخلاقی و علمی را رعایت نکرده است " ناروا می باشد.

3-2. مقاله اول روش های آمیخته را معرفی می کند وکاربرد آن ها را در تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می دهد. اما ، مقاله دوم پس از معرفی این روش ها، کاربرد های موجود آن ها را به طور مستند د ر مطالعات مدیریت نمایان کرده و تحلیل می کند. بنابراین،هر چند در حدود 40 در صد مطالب در دو مقاله یکسان است، که با توجه به هدف اشاعه روش های تحقیق آمیخته ضرورت داشته است،ولیحدود 60در صد مطالب متفاوت می باشد . مقاله اول دارای 12 منبع و مقاله دوم دارای 15 منبع است. از این دو دسته منبع فقط 6 منبع در دو مقاله مشترک است. لذا دو مقاله به طور مشخص متفاوت می باشند. فقط خواننده نا آشنا با دو حوزه علمی یاد شده می تواند ادعا کند که مقاله های یادشده مشابه است. بلی ، د و مقاله از نظر معرفی روش های آمیخته مشابه است ، اما نه از نظر کار برد آن ها.

3-3.هیچ یک از مجله های یادشده بابت چاپ مقاله وجهی نمی پردازند. لذا، عا مل مالی درچاپ مقاله های یاد- شده در کار نبوده است.

4.از آنجا که نویسنده این مقاله ها بیش از ده سال است که به مرتبه استادی تمام وقت دانشگاه ارتقا یافته است، تدوین و انتشار مقاله ها به انگیزه ارتقا ی مرتبه علمی نبوده است.

با توجه به مراتب فوق، می توان نتیجه گرفت که: (الف).ادعای آقای محمد ابطحی در باره یکسان بودن دو مقاله رد می شود،( ب).قضاوت ایشان در باره عدم تعهد علمی و اخلاقی نویسنده مقاله ها نادرست و کاملا نا- روا می باشد .


نظر به مطالب بیان شده ، امید وار است که در اولین فرصت، سایتی که خود ادعا می کند راستی و درستی را پیشه کرده است، قضاوت نادرست یاد شده را بزداید .

وانگهی، اینجانب نیز داوطلبی خود را برای حمایت از اقدامات این سایت اعلام می دارد. همچنین، پیشنهاد می کند که کمیته ای برای تعریف تقلب علمی و نادرستی های ناشی از عدم رعایت اخلاق علمی و حرفه ای تشکیل شود و مصادیق آن را کاملا آشکار سازد. این چنین می توان انتظار داشت که د ر آینده جامعه علمی ایران نه تنها خود را به رعایت ارزش های شفافیت و پاسخگوئی ملزم بداند، بلکه این ارزش ها را در جامعه نیز اشاعه دهد.


با احترام

عباس بازرگان

عضو هیات علمی دانشگاه تهران

فروشگاه مجازی پایان نامه

قاسم جابری پور | شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۷
از: محمد ابطحی

دستیابی به جایگاه اول علمی در منطقه یکی از بخشهای سند چشم انداز بیست ساله کشور است. یکی از نشانه های توسعه علمی تعداد مقالات پژوهشی است که در مجلات علمی پژوهشی داخلی و مجلات ISI منتشر می شود. در سالهای اخیر در مورد جایگاه مجلات ISI و قرار گرفتن آن به عنوان معیار سنجش توسعه علمی تردیدهایی صورت گرفته و تلاش شده که حل مسائل داخلی و انعکاس آن در نشریات داخلی در اولویت قرار گیرد. اما این مسئله محقق نمی شود مگر با تلاش و نظارت تمامی اشخاص حقیقی و حقوقی و مراکز آموزشی و پژوهشی و به بیان دیگر با شکل گرفتن جامعه علمی به معنایی که در ادبیات جامعه شناسی و فلسفه علم از آن یاد می شود.

چند روز پیش فصلنامه دانش مدیریت به دستم رسید. داشتم فهرست مقالات آن را می خواندم که نگاهم به عنوانی کاملا آشنا افتاد. نام مقاله و نویسنده را قبلا در مجله ای دیگر دیده بودم. به مجله قبلی مراجعه کردم و دریافتم که دو مقاله دقیقا مشابه است. تنها تفاوت این دو مقاله در آن بود که یکی روش تحقیق آمیخته را رویکردی برتر برای پژوهش در عرصه مدیریت و دیگری رویکردی برتر برای پژوهش در عرصه تعلیم و تربیت معرفی کرده بود. این دو مقاله عبارتند از:

1. روش تحقیق آمیخته: رویکردی برتر برای مطالعات مدیریت، ع.ب.ه، فصلنامه علمی پژوهشی دانش مدیریت، دوره 21 شماره 81، تابستان 1387، ص 19-37.

2. روش های تحقیق آمیخته: رویکردی برتر برای کند و کاو در مسائل نظام آموزشی و حل آنها، ع.ب.ه، مجله علمی پژوهشی روانشناسی و علوم تربیتی، سال 37، شماره 3، پائیز 1386، ص 101-119.

آری غیر از چند جمله بسیار مختصر و یک مثال، دیگر بخشهای مقاله، حتی جمله بندی های آن کاملا شبیه هم بود. از این قبیل اتفاقات گاه و بی گاه در مجلات علمی پژوهشی کشور مشاهده می شود. در این مقاله برآن هستم تا به کاوشی در علل و دلایل وقوع یک چنین پدیده ای پرداخته و با بهره گیری از نظرات اساتید و پژوهشگران و مسئولان امر راهکارهایی برای پیشگیری از وقوع این قبیل موارد پیشنهاد شود.

در یک جمع بندی کلی می توان عوامل چندی از جمله تعهد اخلاقی و علمی نویسنده، فضای نشریات علمی کشور، فرایند ارزیابی مقالات، آئین نامه ها و عملکرد کمیسیون بررسی نشریات علمی وزارت علوم، آئین نامه ارتقاء اعضاء هیئت علمی، رسانه های جمعی و ... را در وقوع این پدیده موثر دانست.

عدم تعهد علمی و اخلاقی نویسنده مقاله:

1. یکی از شروط نشریات علمی پژوهشی آن است که مقاله قبلا یا همزمان برای نشریه دیگری ارسال نشده باشد. نویسنده ای با سابقه ای که این شرط را نادیده می گیرد، به تعهد اخلاقی و علمی عمل نکرده است.

2. انگیزه های مالی نویسنده مقاله: برخی نشریات به نویسندگان مقاله حق التالیف پرداخت می کنند. از طرف دیگر مطابق مصوبه وزارت علوم، وقتی عضو هیئت علمی مرکزی، مقاله ای را در یک نشریه علمی پژوهشی منتشر کند، آن مرکز موظف است طبق محاسبات مشخص شده مبلغی را به نویسنده پرداخت کند.

3. انگیزه ارتقاء رتبه علمی: مطابق آئین نامه ارتقاء اعضاء هیئت علمی مراکز آموزشی و پژوهشی وزارت علوم، هر مقاله پژوهشی هفت امتیاز دارد. ارتقاء رتبه دانشگاهی علاوه بر افزایش اعتبار دانشگاهی، مزایای اقتصادی نیز برای عضو هیئت علمی به همراه دارد.

فضای عمومی نشریات علمی کشور:

4. عدم پایبندی به آئین نامه اعتبار نشریات علمی: مطابق آئین نامه اعتبار نشریات علمی، نشریات علمی پژوهشی باید به درج مقالاتی اقدام کنند که نتیجه یک پژوهش بوده و دربردارنده یک نوآوری باشد. مقاله مورد بحث اصولا یک مقاله پژوهشی نبوده و نوآوری هم در بر ندارد و صرفا یک مقاله مروری و ترویجی به حساب می آید.

5. امور داخلی نشریات علمی کشور: بقای یک نشریه علمی وابسته به کمیت و کیفیت مقالاتی است که دریافت و منتشر می کند. از طرف دیگر با توجه به کثرت مجلات علمی! کشور، تعداد مجلات علمی پژوهشی بیش از تعداد مقالات پژوهشی تولید شده است. نتیجه آنکه نشریات برای کسب اعتبار و بقای خویش دست به دامان اساتید شناخته شده می شوند و با اصرارهای مدام خود، زمینه های تهیه مقاله ترویجی در قالب پژوهشی و حتی ارسال مقاله مشابه به دو نشریه را فراهم می آورند.

6. با توجه به آئین نامه اعتبار نشریات علمی، نشریات علمی موظف بر چاپ 7-8 مقاله در هر شماره هستند. این امر باعث می شود در مواردی که یک نشریه با کمبود مقاله روبرو می شود(نشانه کمبود مقاله تاخیر زیاد نشریات علمی پژوهشی در چاپ مجله می باشد) برخی از مقالات را با توجه به درجه علمی یا موقعیت نویسنده آن یا حتی با ملاحظات دیگر، از فرایند ارزیابی خارج کرده و به نشر آن اقدام می کنند.

فرایند ارزیابی مقالات:

7. عدم صلاحیت ارزیابان: رسم نشریات علمی پژوهشی آن است که یک مقاله را برای سه داور ارسال می کنند. عبور از این مرحله به این معناست که آن مقاله مورد تایید جامعه علمی قرار دارد. حال سوالی مطرح می شود که چرا سه ارزیاب متوجه تکراری بودن یک مقاله نشده اند؟ عوامل چندی در این زمینه موثر است. برای مثال اساتید ارجمند تمایلی یا فرصتی برای خواندن مقالات داخلی ندارند. نشانه این آن است که اساتید داخلی کمتر به مقالات داخلی (البته به استثنای مقالات خودشان) ارجاع می دهند.

8. محدود بودن حوزه اطلاعات ارزیاب: عامل دیگر که در این مورد خاص نقش برجسته تری دارد آن است که ارزیابان یک نشریه تخصصی که در حوزه خاصی از علوم فعالیت می کند، معمولا از اساتید همان حوزه علمی انتخاب می شوند. این اساتید در بهترین شرایط مقالات نشریات علمی حوزه خود را مطالعه می کنند، اما نمی توان از آنها انتظار داشت که مجلات علمی دیگر رشته ها را هم مطالعه کنند. در مورد مورد بحث یکی از مقالات در نشریه تخصصی مدیریت و دیگری در نشریه تخصصی روانشناسی و علوم تربیتی چاپ شده و احتمالا برای ارزیابان محترم این امکان وجود نداشته که متوجه تکراری بودن مقاله بشوند.

9. تاخیر در چاپ مقاله و اختلال در فرایند ارزیابی: با توجه به اینکه مقاله مورد بحث در شماره پائیز 1386 مجله روانشناسی و علوم تربیتی و شماره تابستان 1387 فصلنامه مدیریت به چاپ رسیده است، کدام یک از دو نشریه فوق در فرایند ارزیابی بی دقتی کرده اند؟ در وهله اول به نظر می رسد فصلنامه دانش مدیریت که چند فصل بعد از مجله روانشناسی و علوم تربیتی منتشر شده، در ارزیابی بی دقتی کرده است. اما این دیدگاه مبتنی بر این پیش فرض است که مجله روانشناسی و علوم تربیتی واقعا در پائیز 1386 منتشر شده باشد. در این صورت می توانستیم انتظار داشته باشیم که ارزیابان فصلنامه دانش مدیریت متوجه تکراری بودن مقاله بشوند، اما تحقیق انجام شده نشان می دهد که شماره مورد بحث مجله روانشناسی و علوم تربیتی در اواخر تابستان 1387 منتشر شده است.

کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور

10. نوع نگاه کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور به مسئله: نگاه صوری کمیسیون بررسی نشریات علمی به مسائل، عامل دیگری است که در این زمینه ایفای نقش کرده است. نداشتن تعریف روشن از مقاله پژوهشی، اعتماد به اعضاء هیئت تحریریه و ارزیابی های ادعا شده با وجود اینکه بسیاری از اعضاء هیئت تحریریه مجلات در جریان فعالیت های فصلنامه نیستند و حتی از مقالاتی که در نشریه منتشر می شود، خبر ندارند و ... با این نگاه صوری هیچگاه نشریه علمی نمی تواند نماینده جامعه علمی در کشور باشد.

11.ضعف عملکرد نظارتی کمیسیون بررسی نشریات علمی: کمیسیون بررسی نشریات علمی باید به دقت به وظیفه نظارتی خود عمل کند. چرا درصد بالایی از اعضاء هیئت تحریریه برخی از مجلات علمی پژوهشی از اعضاء مرکز وابسته هستند؟ چرا در یک شماره بیش از حد مجاز مقالات توسط اعضاء هیئت تحریریه نوشته شده است؟ چرا کمیسیون بررسی نشریات علمی تخصصی شدن نشریات را به جد دنبال نمی کند. وقتی صحبت از تخصصی شدن نشریات می شود، انتظار می رود که حتی نشریه ای تحت عنوان دانش مدیریت نداشته باشیم و هر یک از نشریات مدیریتی به یکی از حوزه های این دانش بپردازند. با این وضعیت تکلیف مجله روانشناسی و علوم تربیتی هم روشن می شود. البته باز هم این مجله از وضعیت بهتری برخوردار است چرا که نشریات علمی پژوهشی وابسته به دانشگاه ها(برای مثال دانشگاه شیراز) هر شماره به یک رشته اختصاص دارد و شرط دیگر آئین نامه مبنی بر اینکه در هر موضوع در هر سال دست کم دو شماره منتشر شود را رعایت نمی کنند. اگر کمیسیون بررسی نشریات تخصصی شدن حوزه فعالیت نشریات را دنبال می کرد و نشریات مجبور بودند حوزه فعالیت خودشان را در اساسنامه شان به دقت بیان کنند و آن را به اطلاع همگان برسانند و از پذیرش مقالاتی که اختصاص به حوزه فعالیتشان ندارد، خودداری می کردند، این قبیل اتفاقات کمتر رخ می داد. برای مثال اگر نشریه تخصصی که به مباحث عام روش تحقیق بپردازد در کشور وجود داشت و فصلنامه دانش مدیریت و مجله روانشناسی و علوم تربیتی از پذیرش مقاله ای عام در بحث روش خودداری می کردند، یک چنین اتفاقی نمی افتاد. آیا کمیسیون بررسی نشریات نباید برای این قبیل موارد(چاپ مقاله تکراری، انتشار دیرهنگام نشریه، چاپ مقاله ای که به صورت تخصصی وابسته به حوزه فعالیت آن نشریه نیست و ...) امتیاز منفی به نشریات بدهد؟

وزارت علوم تحقیقات و فناوری

12. ریشه تمامی این مشکلات را باید در قوانین بخشهای مختلف وزارت علوم دید. وقتی ارتقاء اعضاء مستلزم چاپ مقاله در نشریات علمی پژوهشی می شود نه کیفیت مقاله، زمینه های فساد در جامعه علمی فراهم می آید. استاد مقاله دانشجوی خود را به نام خود یا با کلی گذشت با نام مشترک چاپ می کند. با عدول از تعهدات اخلاقی و علمی چگونه می توان به توسعه پایدار و پویای علمی در کشور امید بست؟

13.رسانه های جمعی کشور

حضور رسانه های جمعی در بین عوامل یاد شده در چاپ مقاله مشابه در دو نشریه، در نگاه اول تعجب برانگیز است. رسانه های جمعی کشور چه نقشی می توانند در وقوع یا پیشگیری از این قبیل وقایع داشته باشند؟ اما متاسفانه جو سیاسی حاکم بر فضای رسانه ها باعث شده که بررسی مسائل علمی، تنها به مواردی توجه کنند که ارتباطی هم با سیاست داشته باشد. برای مثال در مورد اعتبار مدرک وزیر محترم کشور جناب آقای علی کردان، رسانه ها حساسیت به جایی به خرج داده و جامعه نسبت به این مسئله حساس شد. در مورد مقاله خانم دکتر ابتکار سایت الف مطلبی درج کرد و خانم ابتکار پاسخی به نشریه درج کننده خبر و سایت الف دادند و مسائل قدری روشن شد. این فضای سیاست زده رسانه های جمعی کشور باعث شده است که برخی از اساتید به دور از جو سیاسی و در حاشیه امن فعالیت های آکادمیک اقداماتی خلاف تعهدات اخلاقی و علمی انجام دهند. اگر رسانه های عمومی کشور در کنار مسائل سیاسی نسبت به این مسائل علمی و فرهنگی هم حساسیت نشان دهند، می توانند تاثیر بسزائی در پیشگیری از وقوع این امور که به جایگاه علمی اساتید و مراکز آموزشی و پژوهشی لطمه می زند داشته باشند.


ارزیابی پژوهش در رشته‌ی علم کامپیوتر

محمد قدسی | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۷
به‌نظرم لینک مورد اشاره در پست آقای علیپور در این مورد جالب بود. فکر کردم به‌عنوان یک پست مستقل شاید توجه‌ بیش‌تری را جلب کند.

این گزارش اولیه‌ی کمیته‌ی انفورماتیک اتحادیه اروپاست در مورد نحوه‌ی ارزیابی پژوهش‌ در رشته‌ی علم کامپیوتر. این گزارش برای متخصصان این رشته جالب است به‌خصوص آن‌که به‌خوبی نشان می‌دهد که شاخص‌های پژوهش خوب در این رشته با دیگر رشته‌ها چه‌قدر متفاوت است‌. مثلا در این رشته جاپ مقاله در کنفرانس‌های معتبر بسیار با ارزش‌تر است از چاپ در ژورنال‌های متوسط. آیا می‌توان کاری کرد که هیات‌های ممیزه و کمیته‌هایی که این پژوهش‌ها را ارزیابی می‌کنند، این نکات را در نظر بگیرند؟ یا کمیته‌های داوران دانش‌جویان دکتری‌. من خیلی بعید می‌دانم.

پ.ن: با این‌که در گزارش نوشته شده«Not For General Circulation» اما گزارش در سایت فوق موجود است. بنابراین فکر کردم پست آن در این‌جا هم بدون اشکال است.

قوانین پژوهشی و اثر نا مطلوب بر آموزش

Mohammad Amin Alipour | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۷
این مطلب شاید آنچنان مرتبط با اهداف این وبلاگ نباشد اما دانشگاهی است و به نظر من و بسیاری از همکارانم باید چاره اندیشی جدی شود. در سالهای اخیر فشار بر اساتید دانشگاهها برای تحقیق چه در قالب تشویق (گرنت) و چه در قالب تنبیه (تبدیل وضع) شدت گرفته و تنور مقاله نویسی (یا مقاله پراکنی) گرم شده اما آموزش چه؟

صورت مساله را مرور می کنم.

از شما خواسته می شود که هفته ای به جای 9 ساعت 14 ساعت و یا به جای 3 درس 5 درس ارایه کنید و اگر مقاله ژورنال نداشته باشید قرارداد شما تمدید نمی گردد، ترفیع نمی گیرید، ارتقا نمی یابید، گرنت نمیگیرید و یا به شما خانه سازمانی تعلق نمی گیرد. اگر بخواهید تدریس خوبی داشته باشید و دانشجویان را واقعا آموزش دهید با داشتن دستیار مجرب حداقل به 20 ساعت زمان برای آماده و بروز کردن دروس، طرح تمرین، تصحیح تمرین و ... نیاز دارید. اگر بخواهید از مواهب دانشگاه به عنوان پژوهشگر برجسته استفاده کنید چه می کنید؟(جواب آنرا به شما می سپارم.)

حال باید مسولان به این سوالات جواب دهند که: چقدرقوانین پژوهشی و افزایش ساعات موظفی باعث پایین آمدن تلاش اساتید در تدریس شده؟ چقدر اساتید و دانشگاهها فشار قوانین را به سمت دانشجویان هدایت کرده اند؟ (خودکشی اخیر دو دانشجوی دکتری در کشور از عوارض نامطلوب این قوانین است.) تا چه حد باعث گرایش اساتید به مجلات بی اعتبار شده؟ و آیا در کنار جوایز رنگارنگ پژوهشی جایزه و یا ارتقایی برای آنهایی که خود را وقف آموزش خوب دانشجویان کرده اند دیده شده است؟ این مساله در دانشگاه های کوچکتر ، اساتید جوان و یا گروه هایی که مقاطع تحصیلات تکمیلی ندارند حادتر است.

به نظر حضور دانشجو و وظیفه ی تربیتی اساتید در سایه این قوانین آموزشی و پژوهشی رنگ باخته. لذا لازم است توقعات آموزشی و پژوهشی با توجه به چشم اندازهای ترسیم شده استاندارد گردد.

چند نکته در مورد ارزیابی تولیدات پژوهشی

Mohammad Amin Alipour | چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۷
آنچه اکنون در حال بررسی آن در این وبلاگ هستیم مقابله باتقلب علمی در دانشگاهها و تشویق دانشگاهیان به پژوهش اصیل می باشد. تا کنون اززوایای مختلفی این مباحث مورد بررسی قرار گرفته است مانند پیشنهاد برخورد با اساتید خاطی، معرفی مجلات کم اعتبار و معرفی نمونه های تقلب. چند پیشنهاد و نکته اولیه زیر را جهت برخورد ریشه تر با اهداف ابن وبلاگ را جهت بررسی و اظهار نظر خوانندگان ارایه می گردد.

1- سنجش اعتبار خروجی تحقیقات شاخه های علوم با یکدیگر متفاوت است، مثلا در یک رشته مقاله ژورنال بسیار با ارزش است اما در رشته هایی که پویایی و دگرگونی زیادی دارند مانند علوم کامپیوتر مخصوصا شاخه هایی مانند مهندسی نرم افزار یا شبکه عموما مقالات مهم، مقالات کنفرانس های معتبر هستند. به همین دلیل لازم است معیارهای دیگری بسته به هر رشته سنجیده شده و برای ارزیابی کارهای علمی مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال گزارش اولیه اتحادیه اروپا برای ارزیابی آثار پژوهشی در علم کامپیوتر جالب است.

2- به نظر ISI و نمایه ها معیار کاملی برای سنجش علم نیستند شاهد اینکه مجلات معرفی شده در اینجا در برهه هایی دارای نمایه ISI بوده اند. از سوی دیگر ISI و یا هر نمایه ی دیگر را مترادف علم دانستن و توجه بیش از حد به آن باعث دامن زدن به نابهنجاری
های پژوهشی فعلی کشور است. متاسفانه این موضوع تا جایی بیش رفته که در بعضی جاها برای دادن خانه سازمانی تعداد مقالات
ISI را می شمارند!! و یا بعضی مسولان می پندارند که اگر بتوان با توافق موسسه تامسون همه مجلات داخلی را نمایهISI نمود مقام اول تولید علم منطقه را خواهیم داشت!!!

3- در معاونت پژوهشی برخی از دانشگاهها کمیته علم سنجی تشکیل شده است، مثل دانشگاه صنعتی اصفهان. به نظر سایر دانشگاهها نیز باید این کار را انجام دهند و با توجه به امکانات خود خصیصه های پژوهش شاخص را معین نمایند. اگر این کمیته ها مصوبات خود را بر روی اینترنت قرار دهند شاید باعث هم افزایی بین دانشگاهها و طرح قوانین بهتری در دانشگاهها و مجموعه ی وزارت علوم گردد.

4- لازم است در مورد تکراری بودن مقالات ، پایان نامه های و طرح های دانشگاهی فارسی ابزاری خودکار تهیه و معرفی گردد که این موضوع همکاری اساتید علم کامپیوتر را می طلبد از سوی دیگر دانشگاهها بایستی این آثار را بر روی وب قرار دهند تا استفاده مطلوب شود و به تولید علم کمک نماید. عموما از محتوای پایان نامه ها تنها اساتید راهنما اطلاع دارند و طرح های پژوهشی نیز در مجموعه معاونت پژوهشی خاک می خورد. اگر این موارد بر روی وب قرار گیرد تقلب با توجه به احتمال بالاتر کشف ریسک بالاتری را می طلبد.

وظیفه استاد دانشگاه یا هر موسسه تحقیقاتی دیگر پیشبرد پروژه های تحقیقاتی در زمینه تخصصی یا مورد علاقه اش است. اگر فرض بر این است که پژوهش در مرزهای دانش انجام می شود، هر پژوهشگری باید بداند که چه کسی در کجای دنیا (در زمینه مورد علاقه اش) کار می کند. اگر نداند، پس نمی داند که چه مسئله ای قبلا حل شده و چه مسئله ای حل نشده است. پس نمی تواند مسئله جدید هم تعریف کند. امروز هم با 30 سال پیش خیلی فرق دارد و با وجود اینترنت هیچ پوزشی در خصوص عدم اطلاع از کارهای دیگران قبول نیست! حتی اگر 30 سال پیش بود و مثلا رقابت بین بلوک شرق و غرب مطرح بود، حتی با وجود تدابیر امنیتی شدید، بسیاری از کارهای دانشمندان دو قطب جهان به روشهای مختلف به اطلاع رقیبان آنها می رسید. در مواردی هم که دو طرف از هم خبر نداشتند و واقعا یک نظریه یا آزمایش بصورت مستقل توسط دو نفر و در زمانهای مختلف مطرح می شد، نام این افراد مشترکا روی آن نظریه یا یافته جدید گذاشته می شد.

پس اگر در جهان امروز پژوهشگری مقاله ای چاپ کند که قبلا توسط دیگرن انجام شده، دو نتیجه سریع می توان گرفت:
. فرد به اندازه کافی به ادبیات رشته خود تسلط ندارد و تصادفا ویراستار علمی و داور ژورنال (یا کتاب) هم چنین تسلطی را نداشته اند
محتوی مقاله (یا کتاب) کار فرد مدعی نیست
در هر دو صورت پژوهشگر یاد شده حتما نیاز به سرپرست علمی رده بالایی دارد و نمی تواند نام استاد یا پژوهشگر مستقل را یدک بکشد. حال چگونه تشخیص می دهیم که فردی در آینده ممکن است مقاله ای یا کتابی بنویسد که ماحصل فکر خودش نیست؟

علاوه بر ارائه سمینار تخصصی چند ساعته و یا کارگاه آموزشی که متاسفانه بسیاری از اساتید ما از زیر آن در می روند (چون توان آن را ندارند)، یکی از راه های آزمودن تسلط فرد نحوه ارائه پیشنهاد پژوهشی توسط وی به دانشجویان است. وقتی می گوییم فردی پژوهشگر است یعنی می خواهد ماه ها یا سال ها روی موضوعی کار کند و از آن نتیجه بگیرد (یا نشان دهد که نتیجه نمی دهد!). چنین فردی نمی تواند بصورت تصادفی موضوع پژوهشی تعریف کند چون پس از حدود یک دهه جز چند کار پراکنده نتیجه ای از عمرش به جا نمی گذارد. ظاهرا تمام حرفهای من تا به اینجا مورد قبول شماست.

مشکل از لحظه ای شروع می شود که دانشجویی در اتاق شما را می زند و برای مشورت در مورد انجام پروژه وارد می شود. این روزها هم کاملا عادی است که دانشجو بگوید به موضوع داغی نیاز دارد تا در طول دوره تحصیلش مقاله شود و او بتواند به یک دانشگاه خارجی تقاضای ادامه تحصیل دهد. من در این شرایط خودم را کنترل می کنم و یواش یواش به او توضیح می دهم که پروژه هایی که دارم ممکن است در طول عمر تحصیل شما جواب ندهند و نیاز به چندین رساله پی در پی داشته باشند و لذا تضمینی برای چاپ زود هنگام نیست. اما اگر روزی چاپ شد، حتما نقش شما در آن کار نمایان خواهد بود (یا به عنوان نویسنده یا در تقدیر و تشکر). اما دانشجوی متقاضی ناگهان موضوع را به این سمت می کشاند که او می خواهد در اینترنت جستجو کند، کارهای داغ در حال انجام در دانشگاههای خارجی را مرور و از بین آنها موضوعی را برای کار انتخاب کند. در این لحظه است که من دیگر علاقه ای برای صحبت با چنین دانشجویی ندارم. اما درصد بالایی از همکاران چنین دانشجویی را نعمت می دانند و با پروژه ای که دانشجو روی میز آنها می گذارد کار با او را شروع می کنند. نطفه تقلب، کپی زنی و هزاران مشکل دیگر از جمله بی سواد ماندن استاد مربوطه در سالهای آینده، همین لحظه بسته می شود.

نتیجه صحبت طولانی من کوتاه است: انجام کارهای پراکنده با گشتن موسمی در وب سایت و مقالات دیگران نتیجه ای جز تربیت استادان بادکنکی و دانشجویان همنوع شان به دست نمی دهد. آقایان و خانم های عزیز: استاد باید بداند روی چه موضوعی کار می کند و باید در مطالعه مداوم باشد. یعنی باید مکتب پژوهشی برای خود داشته باشد. در اینصورت به هر ژورنالی مقاله نمی فرستد، ارزش عمر خود را می داند و به همین دلیل به حریم دیگران تجاوز نمی کند.

اما ممکن است مواردی باشد که نام فرد بدون اطلاع او جزو نویسندگان یک مقاله تقلبی قرار گرفته باشد (این اتفاق چند بار گزارش شده است). در اینصورت براحتی می توان با تماس با ویراستاران علمی، عکس العمل معقول نشان داد و افراد خطا کار را به همه شناساند.
Amirkabir University of Technology (23)
Daneshgahe Elm va Sanat e Iran (22)
Daneshgahe Azad Eslami (10)
Daneshgah-e-Khajeh Nassir-o-dine Toosi (9)
University of Kashan (8)
Shahid Beheshti University (8)
University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences (8)
University of Tehran (7)
Daneshgahe Shahid Bahonar-e-Kerman (7)
Concordia Université (6)
Daneshgahe Tarbiat Modares (5)
Daneshgahe Tabriz (3)
Kerman University of Medical Sciences (3)
Shiraz University of Medical Sciences (3)
Iranian Academic Center for Education, Culture and Research (2)
Urmia University (2)
Shahid Rajaee Teacher Training University (2)
Daneshgahe Mazandaran (2)
University of Illinois at Chicago (2)
Daneshgahe Sanati Shahrood (2)
Tafresh University (1)
Iran Space Agency (1)
Vali-Asr University (1)
Iranian National Regulatory Authority (1)
Science and Technology University (1)
Daneshgahe Yazd (1)
Universiti Sains Malaysia (1)
Mashhad University of Medical Sciences (1)
Universiti Kebangsaan Malaysia (1)
Hamedan University of Medical Sciences and Health Services (1)
Luleå tekniska Universitet (1)
Kermanshah University of Medical Sciences (1)
Iran Polymer and Petrochemical Institute (1)
Sahand University of Technology (1)
Iranian Institute for Health Sciences Research (1)
Golestan University of Medical Sciences (1)
Shahed University (1)
Shahid Beheshti Medical University (1)
Macquarie University (1)
Harbin Institute of Technology (1)
تهیه‌کننده: محمد امین علی‌پور (آیا این شامل همه‌ی شماره‌های این مجله است؟)