PaP-admin | شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲
در ضمن متاسفانه این امکان در این بلاگ فراهم نشده که بتوان به سهولت به نظرهای «خصوصی» شما پاسخ گفت. امیدوارم این امکان به زودی فراهم شود. از این که این نظرات شما بدون پاسخ مانده است، عذر خواهی میکنیم. لطفا پیام خصوصی نفرستید و در صورت لزوم به آدرس ghodsi@sharif.edu ایمیل کنید. اگر پرسش خود را به صورت کامنت عمومی بفرستید، معمولا یکی از خوانندگان پاسخ خواهد داد.
پاسخ:
اتفاقا برای ما ایرانی ها که با زبان کنایه و رودربایستی و تعارف آشناییم این متن خیلی عجیب نیست. اگر بخواهیم آن را تفسیر کنیم می گوید: مقاله شما نه تقلبی است، نه غلط است، نه حتی می توان از آن ایراد خارج از اسکوپ این ژورنال بودن، را گرفت. اما ساده و پیش و پا افتاده تر از آن است که به کلاس ژورنال ما بخورد. برای ژورنالی با ایمپکت پایین تر آن را بفرستید حتما قبول می شود. این هم دیدگاهی طنز گونه در همین مورد:
http://phdcomics.com/comics/archive.php?comicid=1893
پاسخ:
گوگل اسکلار دارای دو فعالیت موازی است. یکی مقالاتی که به صورت اتوماتیک ایندکس و نویسندگان و رفرنس هایشان شناسایی می شوند. دومی صفحه شخصی پژوهشگران است که در آن فرد می تواند با اکانت گوگل خود هر کدام از مقالات را که بخواهد وارد لیست کارهایشان کند که البته چون این صفحه مانند یک رزومه شخصی است، اعتباری هم ندارد و اچ ایندکس هم از روی همین لیست تهیه می شود. پیامی
پاسخ:
پاسخ شما به طور خلاصه مورد
1: وجود نام استاد پروتکلی است که در تمام دانشگاه های جهان وجود دارد. بر اساس این پروتکل اولا استاد موظف می شود بر کار دانشجو نظارت کند که در مقاله تقلبی دانشجو شریک نشود. دوما دعوا و درگیری علمی و پنهان کاری بین استاد و دانشجو پیش نمی آید. سوما استاد هر چند به اندازه دانشجو کار نمی کند اما خیلی از دانشجو ها موضوعشان را از استاد گرفته اند و اوست که بر درست کارشان نظارت دارد. همانطور که نام مربی یا حتی مربی بدنساز تیم ملی در کنار افتخارات تیم ثبت می شود بدون آنکه در کنار بازیکنان دویده باشند.
2-8: توجیه سازی برای هر گناهی آسان است اما آدم نه می تواند با این توجیهات سر خودش را کلاه بگذارد نه سر دیگران را. اگر کسی دانش مهندسی دارد اما به هر دلیل نمی تواند از آن دانش پول کافی در بیاورد دلیل این نمی شود که دستگاهی بسازد و بفروشد که مثلا دزدان بتوانند با آن از دیوار مردم بالا روند و یا گاوصندوق باز کنند. تمام راهزنان، باجگیران، مختلصان، آدمکش های اجاره ای، رشوه گیران، متجاوزان به عنف، و .... دقیقا می توانند چنین دلایلی برای کار خودشان بیاورد. پیامی
پاسخ:
دوست عزیز اگر متنی هشدار را تهیه کنی و به من ایمیل کنی پست میکنم. ممنون. ضمنا اگه بتونی گزارشی از سایت ها و مجلات تقلبی تهیه کنی پست خواهد شد و برای خوانندگان مفید است.
پاسخ:
این مجله بی اعتبار است. اما به هر حال به مجله و دانشگاههای این افراد اطلاع دهید و مدارک خود را ارایه دهید.
پاسخ:
این ایمیل ها عمدتا برای کسب درآمد است و مجلات آنها معمولا بی اعتبار یا کم اعتبارند. ضمنا شما از یک رشته ی بسیار طولانی به عنوان وب سابت خود استفاده می کنید که کار مدیریت نظرات را مشکل می کند. لطفا اصلاح کنید.
پاسخ:
خیلی عجیب است. معمولا ResearchGate از این ایمیل ها نمی فرستد. من از ایمیل ها زیادی دریافت می کنم که مستقیما از سوی ادیتور ارسال میشود. نگاهی به ادیتورهای ژورنال های این ناشر فهرستی از نام های ایرانی، عرب، هندی و ترک و چند کشوردیگر را نشان میدهد که باهمین می شود به کل این ناشر و مجلاتش مشکوک شد. کلی Professor از شعبات مختلف دانشگاه های آزاد؛ بعید می دانم این دانشگاه این تعداد استاد تمام داشته باشد.
پاسخ:
مدارک خود را برای مجله امبرکبیر، دانشگاه امیرکبیر، دانشکاه محل خدمت استاد و محل خدمت دانشجو بفرستید و تقاضای احقاق حق کنید.
پاسخ:
فحش و تهدید روش کسانی است که کار دیگری از دستشان نمی آید. با این حال تجربه ای است برای همه که به سارق تذکر شفاهی و کتبی ندهند و از همان ابتدا به سردبیر ژورنال شکایت کنند. پیامی
پاسخ:
نخیر. کار قضاوت در مورد خطای تقلب بسیار پیچیده است و به این سادگی نمی توان آب روی فردی را برد. ما در این بلاگ خاطرات تلخی از این کار داریم. اثبات خطای تقلب یک کار قضایی است. امیدوار هستیم که با کمک مسولات جدید وزارت علوم بتوانیم دفتری برای بررسی و صدور حکم برای انواع و اقسام تقلب تشکیل شود. در آن صورت موارد را با سند می توان به آن دفتر ارجاع داد تا ضمن ایجاد فرصت دفاع در هر مورد تصمیم بگیرند. ممکن است اجازه دهند که برخی از این موارد را علنی کنیم.
پاسخ:
از بعد مادی: حق نشر پایان نامه منحصرا با دانشگاه است اما از آنجا که ایران و میانمار به کپی رایت بین المللی نپیوسته اند، قانونا ناشران و دانشگاه های ایرانی نمی توانند مدعی بازنشر آثارشان در خازج از کشور شوند. از بعد اخلاقی و آکادمیک: لازم است نام استادی که پژوهش زیر نظر او انجام شده و نام دانشگاه در کتاب بیاید وگرنه نوعی دستبرد فکری است. پیامی.
پاسخ:
سلام بر شما. با whois کردن دو دامنه مشخص می شود که یکی یکسال قبل و دیگری چند ماه پیش ثبت شده اند. ثبت کننده دامنه اولی با اسم و رسم و آدرس ژورنال در ایسلند و دومی با یک آدرس به وضوح جعلی در یوتای آمریکاست. سرویس دهنده DNS هر دو سایت هم یکی است. از این موارد نتیجه گرفته می شود که هر دو سایت جعلی و متعلق به یک نفر هستند و قصد او این بوده که مدت بیشتری بتواند به کلاهبرداری ادامه دهد (خصوصا که ژورنال اصلی به زبان ایسلندی است)، حتی پس از فاش سازی.
اما نکته ای که در آخر هست، پاسخ ب این سوال نه نیازی به مکاتبه با تامسون بود نه whois. بلکه خیلی ساده زمانی که اسم ژورنال را (حتی بدون Journal Hijacking و یا identity theft) گوگل کنید در بین اولین سایت هایی که معرفی می شوند پاسختان را خواهید یافت. مثلا:
http://scholarlyoa.com/2013/08/13/icelandic-journal
پاسخ:
کار زشتی بوده اما دادا کوجاس هم رکاکت ندارد و پرستاران و امدادگران و عیادت کنندگان از این عبارت به معنای «کجایت درد می کند» استفاده می کنند. پیامی
پاسخ:
جناب طناز. بنده در اینجا با شما موافق نیستم و حس می کنم قصد خرده گیری وجود دارد. نه به این خاطر که دست از سر کچل مجید که در فاصله 2010 تا 2011 سیگار را ترک کرده، بر نمی دارید، بلکه به این خاطر که در وبلاگتان آمده است که «در این مقاله از یک لفظ رکیک به لهجه اصفهانی (دادا کوجادس) استفاده شده» اما با پرسش از دوستان اصفهانی متوجه خواهید شدکه این کلمه در لهجه اصفهانی به هیچوجه رکاکت ندارد. اگر موقع تلفظ استرس (تاکید) بر کلمه دوم (کوجاس) باشد معنی می دهد: برادر من. کجاست پس این؟ (زمانی که گوینده دنبال چیزی می گردد و از شنونده درخواست کمک می کند). اگر هم استرس بر روی کلمه دوم باشد معنی می دهد که «این داداشمون پس کجاست؟ چرا کم پیداست؟» و همینطور «دادا کوجای» یعنی «کم پیدایی؟ نیستی اصلا!» پیامی
پاسخ:
بنده در همان اولین پست نوشتم که شوخی سبک و جلف و زشتی بوده است. اما دادستان کل کشور !!!! مگر برای سرنگونی حکومت کودتای نظامی کرده اند که دادستان کل کشور اعلام جرم کند؟ حداقل می نوشتید دادستان تهران یا شهرکرد. بگذریم که وقتی دستبرد علمی وزیر علوم مان در نشریه نیچر اعلام شد و سپس وزیران راه و آموزش و پرورش مان هم همان راه را ادامه دادند و موضوع مقالات بعدی نیچر برای تمسخر جامعه علمی ایرانی شدند، و نیز وقتی گزارش خبرگزاری آلمان خبر از فروش گسترده و آزادانه پایان نامه و مقاله مقابل درب بزرگترین دانشگاه ایران داد در مقابل آن افتضاحات هیچکدام از ما خواهان محاکمه ای نشدیم. آنچه امروز می بینیم این است که بچه های دبیرستانی و افرادی که نمی دانند مقاله و تحصیلات تکمیلی خوردنی یا پوشیدنی، این مقاله را در فیس بوک سر دست گرفته اند، اما ندیدیم که چگونه آن روزها برجسته ترین شخصیت های علمی جهان ما و دانشگاهیانمان را ریشخند کردند.
پاسخ:
یکی از نویسندگان ذیل مطلب همان وبلاگ علت این کار را توجیه نموده است. ضمنا با آن روش می توان تعداد ارجاعات را در اسکولار بالا برد اما در اسکوپوس هم تعداد ازجاعات این مقاله 17 است که از این تعداد 6 مقاله متعلق به غیر ایرانیان است. در مورد کیفیت واقعی مقاله، من در آن زمینه تخصصی ندارم. به هر حال اگر کسی ایرادی مثل تقلب و داده سازی در مقاله اش باشد معمولا با چنین کاری جلب توجه نمی کند تا همه در مقاله وی دنبال ایراد و اشکال بگردند. پیامی
توضیح نویسنده مسئول مقاله به نقل از وبلاگ کرمکی:
موضوع : مقاله چاپ شده در مجله Physica E (2011) 979-988
پس از گذشت بیش از دو سال از انتشار مقاله، مدتی است دوستانی با دستمایه قراردادن قسمت "تشکر" (Acknowledgement) مقاله، ابهاماتی را در مورد درستی این مقاله ارائه کرده اند. قبل از توضیح در مورد قسمت "تشکر" مقاله به اطلاع میرساند که این مقاله جزء 25 Hot paper مجله است و تا کنون بارها توسط سایر محققین آدرس¬دهی شده است.
و اما داستان کلمات مورد اشاره در قسمت "تشکر" (acknowledgement):
در حدود سه سال پیش در دوره آموزشی "آموزش مقاله نویسی" برای گروهی از دوستان و همکاران جوان دانشگاهی، پیشنویس متن این مقاله و یک مقاله دیگر به عنوان متن نمونه در اختیار شرکتکنندگان کلاس قرار داده شد تا دو هدف برآورده شود:
نخست آنکه آموزش مقاله نویسی روی مقالات کاملا واقعی و آماده ارسال صورت گیرد.
دوم آنکه اشتباهات احتمالی که از چشم نویسندگان دورمانده بود نیز در حین بحث گروهی کشف شود.
شیوه کار کلاس به نحوی بود که شرکت کنندگان در قالب گروههای 3 نفره گروهبندی شدند. به شرکتکنندگان گفته شد تا برای گروه خود اسم (حتی طنز) انتخاب کنند و در مدت 3 ساعت کار کلاسی، به تحلیل و بررسی قسمتهای مختلف مقاله پرداختند. به گروههایی که بتوانند حداقل یک غلط از بخشهای مقاله کشف کنند، وعده قدردانی در بخش "تشکر" مقاله داده شد. بعضی ازگروههای کلاس برخی نکاتی را که از چشم این جانب دور مانده بود را گوشزد کردند: مانند تجاوز تعداد لغات چکیده (abstract) از حد متعارف، غلطهای گرامری، اشتباه در فرمت رفرنسها، اشکال در شکلها.... در نهایت نیز از گروههایی که توانسته بودند حداقل یک اشکال در مقاله کشف کنند، در قسمت "تشکر" مقاله با همان اسامی طنز که خود انتخاب کرده بودند، تشکر شد. انتخاب اسامی طنز توسط گروههای دانشجویی مسئله متداولی است که به هیچ وجه غیرقانونی نبوده و بیشتر جنبه شیطنت دانشجویی دارد. به طور مثال در سالهای گذشته در مسابقات جهانی ACM تیمهای دانشجویی ایران و حتی برخی کشورهای خارجی با اسامی طنز مانند "برادران دالتون"، "میگ میگ"، "لافکادیو"، "Don’t punish me!"، "just4fun" ظاهر شده اند (رجوع کنید به پیوست الف که اسامی تیم های مسابقات در سالهای گذشته آورده شده است). با این حال از آنجا که اسامی طنز هیچ منافاتی با قوانین ندارند، خطا شمرده نمیشوند و به هیچ وجه اسم طنز یک گروه تردیدی در رسمیت یا درستی مسابقه وارد نمیکند. نویسنده قبل از نوشتن اسامی گروهها، کلیه قوانین مربوط به تشکر را مطالعه کردم و از آنجا که طنز بودن اسم گروه با هیچ قانونی در تضاد نبود این گروهها دقیقا با اسامی بیان شده توسط خود آنها قدردانی شدند (تنها محدودیتی که اینجانب برای آنها قائل شدم، توهین آمیز نبودن اسامی بود).
یک بار در سال گذشته، پیرو نامه نگاری فردی به اسم آقای حسن زاده با مجله Physica E، به سردبیر مجله (Dr Chakraborti) توضیحات زیر ارسال شد و مسولین مجله از توضیحات نویسندگان کاملا قانع شدند. برای اطلاع و روشنتر شدن موضوع این جوابیه مجددا به پیوست (ب) آورده میشود.
در پایان از فردی با اخلاق آکادمیک مانند شما خواهشمند است این جوابیه را نیز منتشر نمایید تا مشکلی برای نویسندگان مقاله پیش نیاید. ضمنا یاداور میشود مسولیت این مسئله بر عهده اینجانب و نه سایر نویسندگان مقاله است.
با تشکر
نویسنده مسول
abadyan@yahoo.com
پاسخ:
شاید شوخی سبکی باشد اما به هیچوجه مایه بی اعتمادی نیست، که مقاله پژوهشگران جوانی که هجده ارجاع گرفته است، مایه افتخار است. خصوصا برای جامعه جهانی که هم در آن دیسیپلین آکادمیک به معنای برخورد خشک و نظامی نیست و هم آنان نمی توانند بار کلمات فارسی را درک کنند (هر چند که ترجمه شود). نکته جالب اینجاست که وبلاگی که بر این موضوع خرده گرفته، خودش «کرمکی» نام دارد! پیامی
پاسخ:
البته انچه مشهور است روباه بوده نه خرگوش و دلیل کشتن هم جنسیت نبوده است. پیامی
پاسخ:
به این راحتی ها هم نیست دوست عزیز وگرنه هر کس می خواست مقاله دزدی منشر می کرد و وقتی معلوم می شد می گفت مال من نبوده و در عین حال دانشجویان افتاده هر دائما در حال فرستادن مقاله تقلبی به نام استادان بودند. اما چنین چیزی ممکن نیست. ناشر مقاله از طریق آدرس ایمیل با تمامی نویسندگان مقاله تماس می گیرد. ایمیل حداقل یکی از نویسندگان باید دانشگاهی باشد وگرنه ناشر به وسیله دیگری مانند تماس تلفنی یا ایمیلی با دانشگاه هویت آنها را احراز می کند. در عین حال اگر هم ناشر نامعتبری اقدام به چاپ مقاله ای که ایمیل و هویت تمام نویسندگان آن جعلی است بنماید، در هیچ کجا نمی توان آن مقاله را مدرک دزدی علمی برای فردی دانست. پیامی
پاسخ:
پی نوشت: این پست در مورد نخستین کامنت بود و چون بر خلاف روال کنونی بود ابتدا متوجه نشدم.
در مورد این ایمیل من فکر می کنم زمانی که اعتماد میان استاد و دانشجو مخدوش شود دیگر ادامه کار ممکن نخواهد بود چرا که استاد همواره آبروی خودش را در خطر می بیند و فکر می کند شاید بار دیگر آن قدر خوش شانس نباشد که خودش تقلب را کشف کند و دیگران بعد از انتشار کار موفق به آن شوند. اینکه تقلب در نسخه پیش نویس انجام شده (و هنوز چاپ نشده) اصلا و ابدا اهمیتی ندارد. تنها راه نجات شما در این صورت است که تقلبت تان واقعا جزیی، فقط در لیتریچر و به طور خلاصه قابل اقماض است ولی استاد را نمی توانید قانع کنید، به او بگویید که رسما شما را به تقلب متهم کند و بعد در مقابل مدیر گروه یا کمیته دانشکده از خود دفاع نمایید.
پاسخ:
تقریبا تمام مواردی که در اینجا مطرح شده تقلب هایی آشکار و بی نیاز به شرح و قضاوت بوده اند. اما در هر صورت اصولا در دانشگاه یا مرکز پژوهشی که فرد متهم به تقلب را استخدام کرده شورایی پژوهشی هست که در این موارد داوری می کند. پیامی
پاسخ:
صد البته، مگر کسانی که به جرم ارازل و اوباش بودن هر هفته بر پشت وانت در محلات گردانده می شوند و در جمع توسری می خورند، انسان درجه دو هستند و ما دانشگاهیان انسان درجه یک؟ پیامی
پاسخ:
خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو. همرنگ شدن در خیلی جاها بسیار نکبت بارتر از رسوا شدن است. پیامی
پاسخ:
اگر متقلبان یک بار برای زیر سوال بردن این سایت چنین کاری کرده اند و یک بار هم موفق شده اند، دلیل هیچ چیز نیست و اگر هم اشتباهی این چنینی بشود (که یک مورد بوده است نه متعدد)، توضیح داده می شود و آبرویی از کسی نمی رود. به هر حال اگر مقاله ای به دزدی بودن و ژورنالی به کم اعتبار بودن و سایتی به راهنمای دزدان بودن منسوب می شود، همه ما در زیر آن امکان کامنت گذاشتن و رد کردن موضوع را داریم. یاد داشته باشیم که آزادی بیانی که همه ما خواهان آن هستیم یک امر همه جانبه است، نه آنکه فقط متهم کردن حکومتیان آزاد باشد و لاغیر. پیامی
پاسخ:
متاسفم از خواندن پاراگراف آخر.
پاسخ:
من
نظر خاصی ندارم. می دانم که اغلب اساتید دانشگاه های آمریکا مساله تقلب
(کپی کردن بخشی از تر، حتا پاراگراف) را خیلی جدی می گیرند و قوانین هم به
آن ها اجازه برخورد می دهد. شما باید ایشان را قانع کنید که مشکلات را در
ورزن نهایی اصلاح کرده اید. میزان تخلف شما در تصمیم نهایی او موثر خواهد
بود.
ضمنا
من می خواهم اجازه بگیرم که ایمیل شما را *بدون ذکر نام* به عنوان کامنتی
در بلاگ با هدف آموزش بگذارم. لطفا موافقت خود را به من اطلاع دهید.