Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

پاسخ آقایان داداشی و احمد زاده

محمد قدسی | پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۸۷


مقاله‌ی موضوع این نامه.
ظاهراً همه‌ی مقالات جعلی «مروری» و «کار دانش‌جو»ی بی‌پناه و بی نام و نشان است و تنها «مولف ِ» مقاله‌ی جعلی ِ مورد ِ بحث که حاصل سال‌ها پژوهش یک استاد مشهور استرالیایی را با یک حرکتِ سریع ِ «کات و پیست» به نام خود کرده هیچ نقشی در این تقلب بی‌پروا ندارد!
خوب است آقای داداشی در مورد این مقاله هم توضیح دهند.

.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۸/۰۲
محمد قدسی

نظرات (۱۲)

Yek mored tagaloob elmii digge, lotffan emial khodetoon be na beferstiin te inke be shoma filroo atch konamjavascript:void(0)
آقای دکتر آخانی قبل از اینکه از اخراج این فرد از دانشگاه به همکار استرالیایی خود نامه بزنند بهتر بود که از این مسئله مطمئن می شدند. در سومین مقاله جعلی ایشان که افشا کرده بودید گفته می شود که این مقاله از پایان نامه ایشان استخراج شده (گواه آن عنوان تز دکتری ایشان در واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد ) .یکی از دوستان ما که با ایشان در گرگان همکار است می گوید ایشان از این مقالات تقلبی بالای 20میلیون تومان به عنوان طرح های پژوهشی دانشگاه استفاده کرده است. در آخر اینکه نه تنها ایشان بر سر کلاس های خود حاضر می شوند بلکه تنها مجازات ایشان در شورای پژوهشی دانشگاه کم شدن فقط یک پایه بوده است!!!!!!.بیچاره پدر و مادران دانشجویان که پول پرداختی برای شهریه فرزندانشان به چه مصرف هایی می رسد .با توجه به سوابق دیگران و موارد مشابه اگر روزی ایشان را در پست ریاست دیدید زیاد تعجب نکنید!!!!!!
یکی از دوستانی که در آن دانشگاه کسانی را می شناسد عقیده داشت که علت آن که این فرد از این کار خود عبرت نگرفته همانا برخورد مهربانانه با ایشان درآنجا بوده است.حتی گفته می شود ایشان برخلاف دستور اکید دکترجاسبی هنوز به راحتی درسرکلاس های خودحاضرمی شود.ودرگوشه و کنار از بدبیاری خودمی گوید.مسلم است با این وضع چنین نامه ای را هم به دانشگاه می نویسد.
این موضوع را اینگونه نیز میتوان دید:
چه آموزشی در اینباره داده میشود؟
لابد درس اخلاق اسلامی کافیست!!!
این آقای داداشی در زمان پست معاونت خود چه کارها که نکرد... به قدری برای اجرای هر بخشنامه و قانون مته به خشخاش میگذاشت که تا آن زمان در واحد سابقه نداشت. مثلا از اساتید میخواست روز 28 اسفند کلاس تشکیل دهند.(این موضوع کاملا واقعی است و اصلا اغراق نیست). به این موضوع هم گفته میشد رویکرد سیستماتیک!!
حالا این دوست نظام مند !!! چگونه این موضوع از دستش در رفته الله و اعلم...
I usually publish my students class assignments on the web as a form of confidence building exercise. Since I am responsible for scoring their assignments, I put my name last as (sic) supervisor. Dr. Dadashzadeh's letter hints that he had published without due consideration of either the student's intellectual rights or legal precendence concerning his responsibility as an instructor.
۰۲ آبان ۸۷ ، ۱۹:۵۰ شادرخ سماوی
از اولین بحثهایی که در این وبلاگ صورت گرفت بحث "تبعات تخلف" بود. جامعه ای را در نظر بگیرید (غیر از مدینه فاضله و جوامع آرمانی) که پلیس و قوه قضایه و زندان نداشته باشد. در این چنین جامعه ای انجام خلاف, تبعاتی را در پی نخواهد داشت. آیا در چنین جامعه ای می توان زندگی کرد؟ آیا غیر از قانون جنگل قانون دیگری را می توان برای آن جامعه تصور نمود؟
در مورد انجام جرم و تبعات جرم و تاثیر روشهای متفاوت پاسخ به جرم بحثهای حقوقی و روانشناختی و جامعه شناختی زیادی شده است ولی همگی در نیاز به وجود تنبیه مجرم و نیاز به "تبعات" اجرای جرم متفق القول هستند.
در بعضی موارد جامعه برای رفتار خاصی جریمه تعیین نمی کند و آنرا به اخلاقیات حاکم بر جامعه می سپارد مانند دروغگویی در مواردی که باعث لطمات جانی و مالی نشود. در مورد عدم اجرای اخلاقیات نیز تبعاتی وجود دارد مثل سنگینی نگاه جامعه بر افراد دروغگو و خجل شدن فرد وقتی دروغ او بر ملا می شود.
حال اگر بخشی از جامعه "دانشگاهی!!" ما برای انجام جرم و تخلفات واضح و تایید شده تبعاتی را قائل نشود نتیجه چه می تواند باشد؟ آنگاه افراد دست به هر کاری می زنند و از آبروی ایران و ایرانی هزینه می کنند و هر نوع تقلب و تخلف را اجرا می کنند. در شرایط بسیار نادر وقتی که تمام دنیا از این رفتار با خبر شدند می گویند که ما خبر نداشتیم.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می شکند بازارش
به جمله آخر نامه دقت کردید؟: امید می رود در آینده شاهد موارد مشابه نباشیم. یعنی اینکه آقای داداشی به همراه افرادی که نامه خطاب به آنها نوشته شده (متکلم مع الغیر) امیدوارند در آینده شاهد موارد مشابه نباشند. این جمله طوری نوشته شده که انگار این فرد از بیرون به ماجرا نگاه می کرده و اصلا در وقوع این رخداد هیچ نقشی نداشته و احساس گناهی هم نمی کند و از اینکه به دانشجویان اعتماد کرده (یعنی یک سهل انگاری!) ابراز تاسف می کند.

بهتر بود ایشان توضیح دهند که چطور تصمیم گرفتند گذشته از ارسال مقاله تک اسمی، یک بار هم همین مقاله را دو اسمی چاپ کنند؟ آیا دانشجوی مورد نظر دانشجوی آقای احمدزاده هم بوده، یا اینکه به واسطه رفاقت اسم ایشان در مقاله آمده؟ (که اگر بلی، آیا آقای احمدزاده در جریان به ناحق نوشته شدن اسمشان در مقاله بوده اند)؟
این دانشجو چه کار سختی انجام داده واقعا. اسم مولف اصلی را برداشته و اسم استاد خود آقای داداشی را گذاشته. ایشان هم بدون اطلاع از این زحمت مقاله را به نام خود برای دو تا مجله میفرستند! جالب است..
به این می‌گویند عذز بدتر از گناه
دوستان کارهایی که کاملاً به وسیله دانشجو انجام شده به‌نام خود به چاپ می‌رسانند و چه بسا نام دانشجویی که کل زحمت را کشیده ممکن است فقط در قسمت تشکر آورده شود، درحالی که هزاران مقاله مانند این توسط اساتیدی که به هیچ وجه در جریان موضوع نیستند به این گونه چاپ می‌شوند

حمایت رییس داشگاه از این حرکت دیگر نهایت بی‌شرمی‌است
۰۲ آبان ۸۷ ، ۱۳:۰۳ سید امیر مرعشی
به این قسمت توجه کنید:
"جناب آقای علیرضا احمدزاده ... به هیچ عنوان از خصوصیات کمی و کیفی این مقاله اطلاع نداشت!"

لابد به همین دلیل اسم ایشان را به عنوان اسم مولف در مقاله می بینیم! (به جای اسم کسی که مقاله را "تهیه" کرده است).

در ضمن به فرض که همه ادعاهای مطرح شده در اینجا صحیح باشد، دو بار چاپ کردن یک مقاله در دو نشریه مختلف را چطور توجیه می کنید؟ آیا خود این موضوع مصداق تقلب نیست؟

نکته سوم اینکه به این ترتیب، از این پس اساتید هر کاری انجام دهند آخرش معلوم می شود که زیر سر یک دانشجو بوده. آیا بهترین کار این نیست که همه دانشجویان در کمیته های انظباطی محاکمه و سپس از دانشگاهها اخراج شوند تا از این پس هیچ تقلبی در دانشگاهها انجام نشود؟
برای این یکی هم استدلالی مشابه خواهند آورد. واقعا خجالت آور است دیواری کوتاهتر از دانشجو پیدا نمی کنند. پس بگویند مزایایی که به خاطر اینگونه کارها نصیبشان شده است را با آن دانشجویان بدهند. اگر این را بگویند، خواهند گفت نخیر بیشتر کار را خودمان کرده ایم. چه عالمان و تولید کنندگان علمی داشتیم و خبر نداشتیم!! وظیفه ماا ین است که کوتاه نیامده و خواستار پاسخ صریح آقایان و دستگاههایشان به اینگونه اعمال باشیم. آیا اینها سزایشان نیست که حداقل چند ترمی محروم شوند؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی