طفل 100 روزه
Ayoob Torkian | پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۸۷
بلاگ استادان علیه تقلب چند روز پیش 100 روزه شد. اهدافی که فی الجمله در ابتدا برای این سایت تصور میرفت افزودن سطح آگاهی جامعه دانشگاهی نسبت به رواج این پدیده قبیح غیر اخلاقی بود. نظر داده شد موسسین، یکپارچه کردن مباحث و جهت دهی آن را بر اساس سرفصل سند پشتیبان نهایی در دستور کار داشته باشند. مترصد فرصتی بوده ام که مطالب ارائه شده تا کنون را به شیوه های مختلف طبقه بندی کنم تا بتوان میزان انطباق با اهداف را سنجش کرد که میسر نشده است. موارد زیر نیز میتواند شروع یا جهت دهی بحث در این راستا تلقی گردد. دوستان محبت کنند اصلاح و تکمیل نمایند.
هر عملی مبتنی بر مبنایی تئوریکی است که همان "ای برادر تو همان اندیشه ای/مابقی خود استخوان و ریشه ای" است. از این منظر باید در آغاز مبانی اندیشه ای تقلب، حسن و قبح، اخلاقی و غیر اخلاقی، و غیره ترسیم و تببین گردند و سپس انگیزه ها مورد تحلیل قرار گیرند. به گفته علمای هستی شناسی و معرفت شناسی، ظهور و بروز مسبوق به وجود است (چشم داند فرق لعل و سنگ را) و نقش الفاظ و عبارات انتقال معانی، تفسیر حال به قال، معقول به محسوس، و یا حضور به حصول میباشد. بر این اساس، واژه های قلب و تقلب و انقلاب و قلابی نشان از نوعی عرضه و نوعی استعداد درک و شهود چند وجهی و قابل دگرگونی دارد. در این محیط عرضه کننده، عرضه شده و عرضه شونده (دریافت کننده) داریم. همچنین عرضه و دریافت میتواند در روز یا شب باشد (دشمن روزند این قلابکان/عاشق روزند آن زرهای کان). همه این مؤلفه ها را باید بررسی کرد. خلق و خلق و اخلاق را نیز میتوان به همین شیوه موشکافی نمود.
بعد از تببین موضوع (معرفت شناسی) و با فرض ضرورت توجه به آن (آسیب شناسی)، نوبت به بررسی راهکارها میرسد که جوانب اندیشه ای و انگیزه ای مطرح است. در این قسمت باید بررسی کرد که فرد متقلب در بینش مشکل دارد یا در گرایش. باید دید وقوع یک پدیده ناشی از جهل علمی است (یا چشم نمی بیند یا راه نمیداند) یا جهالت عملی (عالما عامدا و با سوء اختیار مرتکب خلاف میشود). جهل علمی را میتوان از طریق آگاهی دادن درمان کرد ولی برای جهالت عملی صرف آگاهی و تنبه کفایت نمیکند و چه بسا توبیخ و تنبیه لازم است. تفکیک و اولویت بندی علل و عوامل فردی و اجتماعی، تبیین کننده سطوح درمانی مورد نیاز خواهد بود.
یک نکته مرتبط اینکه فضایی مستقل برای دانشجو در این سایت، از جنبه حسی و عقلی، هم لازم است و هم مطلوب. واقعی بودن وجود لایه های سنی و موانع تحریکی و ادراکی برای ایجاد ارتباط معنی دار و پایدار و در عین حال متناسب با نیازها از دلایل این پیشنهاد میباشد. این اصلاحیه در تقویت و تحکیم ارتباط عاطفی استاد و دانشجو کارساز خواهد بود.
بعد از مقدمات فوق، با این طفل 100 روزه چه باید کرد. برای جامعه ما، عنوان سایت و لفظ استاد (سرم فرسود و عمرم رفت و عشقم همچنان باقیست) تداعی فکر (تجزیه و تحلیل و تجرید) و تدبر (آینده نگری و دوراندیشی) و تدبیر (نفع فردی و مصلحت جمعی) مینماید. به همین خاطر باید مکانت این بلاگ حدوثا و بقاءا مشهود باشد. عده ای دلسوز شروع کردند چون احساس کردند ویروسی در حال ورود و با نرخ بالا در حال تکثیر است. در عین حال، در مسیر و جهت اهداف ماندن کار مشکلتری است و همفکری و تلاش گروه بزرگتری را طلب مینماید. از طرف دیگر همانطور که تعریف انسان وجود 100 میلیارد سلول در یک فضا و زمان خاص نیست، صرف وجود مجموعه ای از اساتید لزوما تضمین کننده محقق شدن اهداف نخواهد بود. بنظر میرسد اکنون که در مدار دیگری قرار گرفته ایم روند و آیند آتی نیاز به بازنگری دارد تا از حجم پراکنده کاری، موازی کاری، و فعالیتهای تکراری احتمالی کاسته شده و ارزش افزوده فعالیتها زیادتر گردد. بهر حال اگر باغبان باشیم با وجین کردن علفهای تقلب بستر رویش و عطر افشانی گلستان علم فراهم خواهد آمد و در این سیر "کان عودی در تو گر آتش زنند/این جهان از عطر و ریحان آکنند.
۸۷/۰۸/۳۰
Could you summerize the whole thing in an abstract?