فرد متقلب در بینش مشکل دارد یا در گرایش؟
قاسم جابری پور | پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۸۷
عنوان این پست فرازی است از پست امروز آقای دکتر ترکیان.
دانشچویانی هستند که با هیچ عدوان و بهانه ای مرتکب به هیچ نوغ تقلبی نمی شوند. شاید درصد آنان بسیار کم باشد.
دانشجویانی هستند که از تقلب بیزارند ولی به ندرت توجیهی برای تقلب کردن پیدا می کنند. به عنوان مثال استادی که تسلط کافی به موضوع درس ندارد و درس را به دانشجو تفهیم نمی کند (ذات نایافته از هستی، بخش....کی تواند که شود هستی بخش) و نمره کامل به کسی میدهد که عین بدون کم و کاست مطلب جزوه اورا در برگه آزمون نوشته باشد، بهانه ای به ظاهر مشروع برای این گروه از دانشجویان تا عین مطلب جزوه را نه از حافظه خود بلکه از برگه تقلب کپی کند.
دانشچویانی هستند که در اصل برای دانش جوئی به دانشگاه نیامده اند. آمده اند که چند سالی خوش باشند و مدرکی برای استخدام بهتر، ازدواج بهتر یا پز بیشتر بکیرند و پیرو فلسفه تقلب توانگر کند مرد را هستند.
وجود این طیف وسیع ازدانشجویان چندان تعجب برانگیز نیست. در عین حال چیزی از حساسیت و اهمیت کار مقابله با تقلب کم نمی کند. در محیط های غیر دانشجوئی نیز افرادی هستند، که متاسفانه کم هم نیستند که در نظر آنان تکنیک هدف وسیله را توجیه میکند مباح است. به عنوان مثال آنکه برای چلوگیری از بیان حقایق توسط مخالفان واقعی با عنوان مخالف در موافقت سنگ تمام می گذارد. اما تقلب، تشویق به تقلب، دریافت رشوه و باج برای تقلب، چشم پوشی و کوتاه آمدن در برابر تفلب، مسامحه با متقلب، باز نگرداندن وضعیت به شرایط قبل از تقلب، عدم قانون گذاری مناسب برای مقابله با تقلب و قص علی هذا مواردی است که ارتکاب آن توسط استاد ها و مسئولینی که عضویت در هیات علمی را یدک می کشند بسیار قبیح و تاسفبار است. نا امید کننده تر آنکه در میان اینان نیز کم نیستند که مشکل بینشی دارند. شمه ای از کارهای متقلبانه اینان عبارت است از:
کم فروشی در پوشش کافی ریز مواد درس
بی نشاطی و خستگی هنگام تدریس به عللی که میدانید
تظاهر به دانستن آنچه نمیدانند
عدم پذیرش نکته صحیح دانشجو در مقابل اشکال گفته استاد
اعطاء یا امساک نمره به دلایل نامرتبط با دانش یا مهارت دانشچو در درس مربوطه
بهرمندی از کشف، ابداع، یا تلاش دانشچو در چاپ مقاله، کتاب، یا دریافت خق التحقیق بدون منظور نمودن حق دانشجو
الزام دانشچو به درج نام دیگران، اعم از دانشچو یا استاد، روی مقاله بدون آنکه آن دیگران نقشی در تهیه مقاله یا پژوهش منجر به مقاله داشته باشند
آوردن نوشته یا نتایج پژوهش دیگران در مقاله، کتاب یا هر رسانه علمی دیگر بدون ذکر منبع
بی اعتنائی به حق مخاطب در رعایت سطح مطلب، نوآوری، روانی و وضوح مقاله یا گزارش علمی آنگونه که در لابلای این مچله های کم اعتبار میبینیم یا در کتاب های پر از غلط یا کم محتوی مشاهده می کنیم
این فهرست را میتوان با جستجوی بیشتر در آنچه در این سال سی دیده ایم و رنج برده ایم طولانی تر کرد. همتی باید تا از آثار سوء این بد بینشی ها کاست و صاحبان این بینش ها را اگر اصلاح پذیر نباشند از ساحت دانشگاه راند.
دانشچویانی هستند که با هیچ عدوان و بهانه ای مرتکب به هیچ نوغ تقلبی نمی شوند. شاید درصد آنان بسیار کم باشد.
دانشجویانی هستند که از تقلب بیزارند ولی به ندرت توجیهی برای تقلب کردن پیدا می کنند. به عنوان مثال استادی که تسلط کافی به موضوع درس ندارد و درس را به دانشجو تفهیم نمی کند (ذات نایافته از هستی، بخش....کی تواند که شود هستی بخش) و نمره کامل به کسی میدهد که عین بدون کم و کاست مطلب جزوه اورا در برگه آزمون نوشته باشد، بهانه ای به ظاهر مشروع برای این گروه از دانشجویان تا عین مطلب جزوه را نه از حافظه خود بلکه از برگه تقلب کپی کند.
دانشچویانی هستند که در اصل برای دانش جوئی به دانشگاه نیامده اند. آمده اند که چند سالی خوش باشند و مدرکی برای استخدام بهتر، ازدواج بهتر یا پز بیشتر بکیرند و پیرو فلسفه تقلب توانگر کند مرد را هستند.
وجود این طیف وسیع ازدانشجویان چندان تعجب برانگیز نیست. در عین حال چیزی از حساسیت و اهمیت کار مقابله با تقلب کم نمی کند. در محیط های غیر دانشجوئی نیز افرادی هستند، که متاسفانه کم هم نیستند که در نظر آنان تکنیک هدف وسیله را توجیه میکند مباح است. به عنوان مثال آنکه برای چلوگیری از بیان حقایق توسط مخالفان واقعی با عنوان مخالف در موافقت سنگ تمام می گذارد. اما تقلب، تشویق به تقلب، دریافت رشوه و باج برای تقلب، چشم پوشی و کوتاه آمدن در برابر تفلب، مسامحه با متقلب، باز نگرداندن وضعیت به شرایط قبل از تقلب، عدم قانون گذاری مناسب برای مقابله با تقلب و قص علی هذا مواردی است که ارتکاب آن توسط استاد ها و مسئولینی که عضویت در هیات علمی را یدک می کشند بسیار قبیح و تاسفبار است. نا امید کننده تر آنکه در میان اینان نیز کم نیستند که مشکل بینشی دارند. شمه ای از کارهای متقلبانه اینان عبارت است از:
کم فروشی در پوشش کافی ریز مواد درس
بی نشاطی و خستگی هنگام تدریس به عللی که میدانید
تظاهر به دانستن آنچه نمیدانند
عدم پذیرش نکته صحیح دانشجو در مقابل اشکال گفته استاد
اعطاء یا امساک نمره به دلایل نامرتبط با دانش یا مهارت دانشچو در درس مربوطه
بهرمندی از کشف، ابداع، یا تلاش دانشچو در چاپ مقاله، کتاب، یا دریافت خق التحقیق بدون منظور نمودن حق دانشجو
الزام دانشچو به درج نام دیگران، اعم از دانشچو یا استاد، روی مقاله بدون آنکه آن دیگران نقشی در تهیه مقاله یا پژوهش منجر به مقاله داشته باشند
آوردن نوشته یا نتایج پژوهش دیگران در مقاله، کتاب یا هر رسانه علمی دیگر بدون ذکر منبع
بی اعتنائی به حق مخاطب در رعایت سطح مطلب، نوآوری، روانی و وضوح مقاله یا گزارش علمی آنگونه که در لابلای این مچله های کم اعتبار میبینیم یا در کتاب های پر از غلط یا کم محتوی مشاهده می کنیم
این فهرست را میتوان با جستجوی بیشتر در آنچه در این سال سی دیده ایم و رنج برده ایم طولانی تر کرد. همتی باید تا از آثار سوء این بد بینشی ها کاست و صاحبان این بینش ها را اگر اصلاح پذیر نباشند از ساحت دانشگاه راند.
۸۷/۰۸/۳۰