هم اندیشی راهی برای حل سریع مسائل
شادرخ سماوی | سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۸۷
هم اندیشی یا طوفان مغزی روشی است که با مطرح کردن یک مسئله در جمعی از متخصصین راه حلی را به سرعت تولید می کند و باز دهی آن از این بیشتر است که افراد به صورت انفرادی راجع به آن فکر کنند. برای شروع هم اندیشی مسئولین جلسه توجه حضار را به یک مسئله خاص معطوف می کنند و از آنها می خواهند که مسئله را حل کنند.
در یکی از مراکز مهندسی سمینار کوتاهی در مورد تکنولوژی نسبتا جدید "آر-اف-آی-دی" ارائه می کردم و به این نکته اشاره کردم که از نظر مسائل حفاظتی هم می توان از این تکنولوژی استفاده کرد. مثالی زدم راجع به اینکه اگر برچسب کارت شناسائی شما دارای شماره ای باشد می توانید از همان شماره, برچسب دیگری را روی "نوت بوک" خود قرار دهید و اگر فرد دیگری به اشتباه با "نوت بوک" شما بخواهد از ساختمان مجهز به تجهیزات "آر-اف-آی-دی" خارج شود درب ساختمان به صورت اتوماتیک قفل می گردد و این گونه این تکنولوژی به مسائل حفاظتی کمک می کند. افرادی در جلسه بودند که وقتی بحث تکنولوژی "آر-اف-آی-دی" شروع شد و ساختار کارتهای آن و آنتن و باند فرکانسی و آی سی و غیره که بود در حال چرت زدن بودند ولی وقتی بحث به اینجا رسید که نمی توان به اشتباه نوت بوک فرد دیگری را از ساختمان خارج نمود ناگهان محیطی برای هم اندیشی و طوفان ذهنی به سرعت مهیا گردید. در عرض چند دقیقه افراد مختلف نظرات و راه حلهایی را پیشنهاد کردند و هر راه حل اشکالات راه حل قبلی را تصحیح کرد تا به یک الگوریتم بی نقص برای شکست تکنولوژی "آر-اف-آی-دی" در زمینه مسائل حفاظتی پیشنهاد شد که احتمالا یک مقاله آی اس آی هم می توان درباره آن انتشار داد! سپس از جمع خواستیم که برای رفع این کاستی احتمالی تکنولوژی پیشنهاد دهند. متعاقبا الگوریتم خوبی برای ایجاد چفت و بست و امن کردن تکنولوژی مذکور نیز پیشنهاد شد.
اکنون نیز فرایند هم اندیشی و طوفان ذهنی در جهت دور زدن موانع موجود در انتشار مقالات
آی اس آی نیز درحال شکل گیری است و بخشی از جامعه "دانشگاهی!" در حال ارائه راه حل می باشد. چند روز پیش آقای سلیمی, یکی از خوانندگان این وب سایت, مقاله ای را برایم ارسال کردند که در زمینه "فیزیک کوآنتوم" در یک ژورنال آی اس آی منتشرشده است. مقاله ی دو صفحه ای, دارای چکیده ی یک سطری می باشد و مقدمه یک پارگرافی دارد که در این یک پارگراف به 15 مرجع رجوع شده است. یک پارگراف را هم به مرور کارهای قبلی اختصاص داده اند. سپس یک صفحه هم اثبات یک نامعادله است که با رجوع به کارهای گذشتگان نامعادله اثبات شده است. پنج نفر نویسنده مقاله که در گروه "شیمی" یکی از واحدهای خیلی کوچک و دور افتاده یکی از دانشگاههای غیر دولتی هستند احتمالا به راه حلی در زمینه انتشار مقالات پی برده اند. یازده مرجع از 15 مرجع یاد شده متعلق به همان ژورنالی است که مقاله در آن چاپ شده. 9 تا از مراجع یاد شده متعلق به سردبیر مجله است که حتما خیلی دوست دارد تعداد مراجعات به مقالاتش زیاد باشد.
حال می توان برای جامعه علمی کشور این مسئله را طرح کنیم و راه حل آنرا بطلبیم که چگونه می توان از تولید انتشارات بی ارزش جلوگیری کرد. شاید هم مسئولین جلسه ی هم اندیشی این سئوال را بپرسند که تولید علم به چه معناست و چگونه می توان تولید علم واقعی داشت
در یکی از مراکز مهندسی سمینار کوتاهی در مورد تکنولوژی نسبتا جدید "آر-اف-آی-دی" ارائه می کردم و به این نکته اشاره کردم که از نظر مسائل حفاظتی هم می توان از این تکنولوژی استفاده کرد. مثالی زدم راجع به اینکه اگر برچسب کارت شناسائی شما دارای شماره ای باشد می توانید از همان شماره, برچسب دیگری را روی "نوت بوک" خود قرار دهید و اگر فرد دیگری به اشتباه با "نوت بوک" شما بخواهد از ساختمان مجهز به تجهیزات "آر-اف-آی-دی" خارج شود درب ساختمان به صورت اتوماتیک قفل می گردد و این گونه این تکنولوژی به مسائل حفاظتی کمک می کند. افرادی در جلسه بودند که وقتی بحث تکنولوژی "آر-اف-آی-دی" شروع شد و ساختار کارتهای آن و آنتن و باند فرکانسی و آی سی و غیره که بود در حال چرت زدن بودند ولی وقتی بحث به اینجا رسید که نمی توان به اشتباه نوت بوک فرد دیگری را از ساختمان خارج نمود ناگهان محیطی برای هم اندیشی و طوفان ذهنی به سرعت مهیا گردید. در عرض چند دقیقه افراد مختلف نظرات و راه حلهایی را پیشنهاد کردند و هر راه حل اشکالات راه حل قبلی را تصحیح کرد تا به یک الگوریتم بی نقص برای شکست تکنولوژی "آر-اف-آی-دی" در زمینه مسائل حفاظتی پیشنهاد شد که احتمالا یک مقاله آی اس آی هم می توان درباره آن انتشار داد! سپس از جمع خواستیم که برای رفع این کاستی احتمالی تکنولوژی پیشنهاد دهند. متعاقبا الگوریتم خوبی برای ایجاد چفت و بست و امن کردن تکنولوژی مذکور نیز پیشنهاد شد.
اکنون نیز فرایند هم اندیشی و طوفان ذهنی در جهت دور زدن موانع موجود در انتشار مقالات
آی اس آی نیز درحال شکل گیری است و بخشی از جامعه "دانشگاهی!" در حال ارائه راه حل می باشد. چند روز پیش آقای سلیمی, یکی از خوانندگان این وب سایت, مقاله ای را برایم ارسال کردند که در زمینه "فیزیک کوآنتوم" در یک ژورنال آی اس آی منتشرشده است. مقاله ی دو صفحه ای, دارای چکیده ی یک سطری می باشد و مقدمه یک پارگرافی دارد که در این یک پارگراف به 15 مرجع رجوع شده است. یک پارگراف را هم به مرور کارهای قبلی اختصاص داده اند. سپس یک صفحه هم اثبات یک نامعادله است که با رجوع به کارهای گذشتگان نامعادله اثبات شده است. پنج نفر نویسنده مقاله که در گروه "شیمی" یکی از واحدهای خیلی کوچک و دور افتاده یکی از دانشگاههای غیر دولتی هستند احتمالا به راه حلی در زمینه انتشار مقالات پی برده اند. یازده مرجع از 15 مرجع یاد شده متعلق به همان ژورنالی است که مقاله در آن چاپ شده. 9 تا از مراجع یاد شده متعلق به سردبیر مجله است که حتما خیلی دوست دارد تعداد مراجعات به مقالاتش زیاد باشد.
حال می توان برای جامعه علمی کشور این مسئله را طرح کنیم و راه حل آنرا بطلبیم که چگونه می توان از تولید انتشارات بی ارزش جلوگیری کرد. شاید هم مسئولین جلسه ی هم اندیشی این سئوال را بپرسند که تولید علم به چه معناست و چگونه می توان تولید علم واقعی داشت
۸۷/۰۹/۲۶
با نظرات ابراز شده در مورد اینکه نباید همه را با یک چوب راند و اینکه در بهترین دانشگاه ها اشخاص ضعیف و در دور افتاده ترین و کم امکانات ترین واحد های دانشگاهی افراد شریف و قوی وجود دارند موافقم. در یکی از بهترین دانشگاه های تهران یک عضو هیات علمی هست که در جمع همکاران خود و دانشجویان تحصیلات تکمیلی معروف است به اینکه از خود هیچ مایه علمی ندارد. کتابی که به اصطلاح تالیف کرده است ترجمه کامل است که آن هم توسط دانشجویان انجام شده است. موضوع مقالات منجر به ارتقاء وی ربطی به رشته دکتری وی یا موضوع دروسی که تدریس می کند ندارد. دانشجویان دکتری وی می گویند که امیدی به اینکه از وی راهنمایی علمی دریافت کنند ندارند. اما ایشان مشاور چند شرکت هستند و برای دانشگاه پول میاورند. در یک دانشگاه خوش آب و هوای تهران یک عضو هیات علمی به خاطر چاپ کتابی که نام او را به عنوان نویسنده اول داشت ولی همه میدانند که دانشجوی دکتری وی کتاب را نوشته است جایزه گرفت. پس خوب و بد همه جا هست. شاید گناه کسانی که در محیط های علمی برتر و پرسابقه تر به اینگونه بداخلاقی های علمی مبادرت می ورزند بیشتر باشد زیرا افراد بالقوه ضعیف تر را به بی بند و باری علمی تشویق می کنند و موجب گسترش این فرهنگ علم برانداز و عالم سوز می شوند.
اما دوستان مطمئنم دکتر سماوی منطورشان توهین نبوده است.
خوب بپردازیم به پیشنهاد ارائه شده در این پست. فکر می کنم کار این وبلاگ تاکنون در بخشی همین ایجاد طوفان یا حداقل نسیم فکری بوده است. شاید وقت آن است که به طور منظم و با موضوع های ریزتر و تفکیک شده به آن به پردازیم. بسم الله آقای دکتر سماوی، عنوان موضوع اول را شما بفرمایید.