Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

چائوشسکویی شدن علوم در ایران

Nader Naghshineh | يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۸۸
با سلام

باید اعتراف کنم که مدت مدیدی است که به دلایل شخصی از این وبلاگ دور بودم. در رابطه با مسئله تقلب در کشورهای در حال توسعه با همکارانی در برخی دانشگاه های فنی در اروپا و امریکا سرگرم تحقیق بودم. در میانه کار وقتی کار به ایران رسید نتایج باعث دلسردی من شد. علیرغم تلاش بسیاری از اساتید بنظر می رسد که امکانات ما در سمت و سویی نیست که بتواند در آینده ظرفیت بحرانی (critical capacit) برای مقابله با این پدیده را فراهم کند. این نیاز به هم اکمل جلوه دادن خود در همه موارد اعم از مدیریت، علوم دقیقه و حتی غریبه، سیاست و کیاست نمی دانم از کجا ناشی شده است؟ بنظر می رسد که همه اینها ناشی از پدیده عدم کفایت شناختی (cognitive inadequacy) یا نوعی روان نژندی است. به هر حال برخی از ادعاها می بایست بلافاصله پاسخ داده شوند و با عدم اعتتا به انان فقط شدت ضرب چنبره (recoil) اتهامات را بیشتر می کند.

همه با نیکولای چائوشسکو، آخرین خودسالار (autocrat) اروپای شرقی در دهه 1980آشنا هستید. ایشان همسری بنام یلنا یا ایلنا ( بسته به تلفظ اسلاوی یا رومانیایی) داشتند. سرکار خانم یلنا نامی ترین دانشمند رومانی بودند چرا که مقاله ای را پیدا نمی کردید که رد پایی از خانم در آن نباشد. البته برای ترقی هم هر تازه واردی باید حق حسابی از جنس مقاله به یلنا چائوشسکو می داد. در اخرین بازجویی از یلنا قبل از اعدام، مفتش مداوم پیگیر ان بود که چه کسی مقاله یلنا را می نوشته.

بنظر می رسد که با این وضعیت، نوعی از چائوشسکویی شدن در آموزش عالی در حال تکوین است. نوشتن مقاله خارجی به هر قیمتی، ایجاد نوعی نظام ارباب رعیتی علمی که در ان رعیت (بخوانید دانشجو یا هیئت علمی جونیور)بجای بخشی از محصول, کارمایه فکری خود را هبه می کند. این مسئله در نظام ترفیع و ارتقا نیز دچار نوعی نژندی است.

بعنوان حامی ریز نقشی از اساتید بر علیه تقلب، فکر می کنم نیاز به اقدامی ملموستر و محکمتر در این رابطه داریم. برنامه من در دانشکده محل خدمتم متوجه برپایی کارگاهی در رابطه با اخلاق انتشاراتی برای اساتید و دانشجویان است. البته یکی از همکاران که قریحه طنزشان به مراتب بیشتر از من است پیشنهاد دادند که برای استقبال بیشتر نام کارگاه را به کارگاه بازنمایی ادبی مقالات علمی بدون اینکه گیر بیافتیم تغییر دهم. در صورت داشتن پیشنهاد کمافی السابق پذیرای شما در آزمایشگاه اطلاع رسانی هستم.

با تشکر
نادر نقشینه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۰۷/۰۵
Nader Naghshineh

نظرات (۵)

با عرض پوزش از خوانندگان گرامی، در نظر قبلی از عبارت نادرست :«آقای دکتر محرابیان» استفاده شده که درست آن «آقای مهندس محرابیان» می باشد.
«نگاهی کوتاه به تاریخچه ای کوتاه»

در طی سی سال گذشته در ارزش های اجتماعی تغییراتی بنیانی صورت گرفته است. در سریال ها و فیلم های ایرانی که از صداو سیما پخش می شد «اکشن بودن» بد آموزی اجتماعی را به دنبال داشت، لذا صحنه های درگیری هنر پیشه ها از همان ابتدا در فیلم نامه جایگاهی نداشت و در صورت وجود حذف می شد. در کلیه این فیلم ها هنر پیشه ای که بسیار مرتب و منظم بود و لباسهای اتو کشیده با موهای شانه شده مرتب داشت، نقش منفی فیلم را بازی می کرد نام این هنر پیشه نیز از نام های اصیل ایرانی بود. در کنار همه این ها، به کار بردن مسایلی مانند «دروغ، خیانت و ...» در تهیه یک فیلم هیچگونه منع اجتماعی را به دنبال نداشت. به هر حال بسیاری از این بودن ها و نبودن ها به وضوح خود را در یک فیلم ظاهر می کرد، بخصوص این رسانه ملی!! نقش بسیار عظیمی در تربیت مردمی داشت که به ناچار و به دور از مسایل تفریحی ناگزیر به وقت گذرانی و دیدن چنین فیلم هایی می شدند. امروزه اجتماع ما پس از سی سال به جایی رسیده است که از «دروغ ها» و «خیانت هایی» که در داستان یک فیلم مشاهده می کند لذت می برد. حتی چنین تصور می شود که با محدودیت های موجود اجتماعی نمی توان داستان یک فیلم را بدون درج دروغ در آن تدوین کرد. وقتی هنر پیشه ای به نام «بهروز خالی بند» سریالی چندین قسمتی را که بنیان داستانهای آن بر دروغ بنا شده است، به نمایش می گذارد بایستی امروزه نیز شاهد افرادی باشیم که دروغ را یک ارزش اجتماعی تلقی می کنند. آیا هیچ اندیشیده اید که «لورل و هاردی»، «چارلی چاپلین» و بسیاری از هنر پیشه های معروف دیگر بیننده های شان را بدون دروغ می خندانند؟ آیا می دانید در چنین فیلم هایی گفتن دروغ فقط برای نقش منفی فیلم در نظر گرفته می شود؟ من فکر می کنم متاسفانه دولتمردان، قانونگذاران و مسولین اجتماعی نه تنها در تربیت اجتماع برای رسیدن به سطوح فرهنگی بالا گامی بر نداشته اند بلکه چنان عمل کرده اند که بسیاری از مردم دروغ، تقلب، رعایت نکردن حقوق دیگران و ... را جزو اصول زندگی خود می دانند. در حقیقت سرکار خانم ابتکار، آقای دکتر داداشی، آقای دکتر محرابیان، آقای کردان، آقای دکتر دانشجو، آقای دکتر بهبهانی و ... بسیاری دیگر محصولات فرهنگی صدا و سیما درسی سال گذشته اند.

کوروش کبیر در دعای خود برای ایران چنین می گوید:«پروردگارا، سرزمین پهناور مرا از گزند سه چیز محفوظ نگهدار: دشمن، خشکسالی و دروغ»
بنده عقیده دارم، آنهایی که تقلب می کنند و بدتر از آن، از تقلب صورت گرفته دفاع نیز می کنند، بیمارانی هستند که اگر در مسند قدرت قرار گیرند جامعه را به نابودی خواهند کشانید و به یاد داشته باشیم که وقتی یک کشتی شروع به غرق شدن می کند هیچ تفاوتی بین آنهایی که در موتورخانه کار می کنند و آنهایی که بر روی عرشه کشتی حمام آفتاب می گیرند وجود نخواهد داشت.
خوشبختانه ما از این نظر به پس رفتگی (!) اروپای دهه 1980 نیستیم!! چون نه تنها یلناها را می شناسیم، بلکه می دانیم چه کسی مقاله های یلنا را می نوشته، و نیازی به مفتش تیست!

باید تأیید نمود که متأسفانه بخش عظیم تقلبهای امروز علوم در ایران، اینگونه مقاله ها است که رعیتهایی (ذکر شده در این پست) انجام می دهند که بی صبرانه (بنا به کامنت یکی از این رعیتها (!) بر یکی از پستهای پیشین) به انتظار بی‌آبرو کردن و نشان دادن تقلب‌های اربابان خود هستند!

آیا این اساتیدِ ارباب مآب، صدای زنگهای خطر را نمی شنوند؟
آیا موقع آن نشده است که این قبیل اساتید راهی شرافتمندانه را در پژوهش و زندگی دانشگاهی خود در پیش بگیرند؟

در پایان، مناسب به نظر می رسد که جناب نادر نقشینه و سایر دوستان در صورت تمایل فهرستی از موارد مربوط به « کارگاه اخلاق انتشاراتی برای اساتید و دانشجویان » یا مستندات آن را نیز به اشتراک بگذارند که اعضای این بلاگ هر یک به فراخور سطح دانش و تجربه خود در دانشگاههای مربوطه شان به ارایه سمینارهایی بپردازند یا حداقل به نسل آینده منتقل نمایند.
امید که چائوشسکوها و یلناهای دانشگاههای ایران اندکی به درد بیایند.
و شاید کارگاهی را هر ساله برگزار کنیم تا در آینده ای نزدیک، « بی اخلاقی علمی » واژه ای ناملموس و بی سنخیت با دانشگاههای ما بشود.
با سلام خدمت اساتید عزیز
نیت پاک شما را در تاسیس و حمایت این وبلاگ می ستاییم. هنگامی که نام خود را در ستون سمت راست این وبلاگ گذاشتید، آیا گمان می بردید روزی در برابر تقلب اساتید دارای منصب بالای دولتی قرار بگیرید؟ در هر حال شما این مسئولیت را پذیرفته اید و سکوت شما در این لحظات جامعه علمی را به این ظن نزدیک می کند که عضویت در این وبلاگ برای اساتید گرامی نه به منظور مبارزه، بلکه مبرا نشان دادن خود از تقلب است. امید که واکنش شما به عنوان پرچمدار مبارزه با فساد علمی و دانشگاهی به ما درس درستکاری و حق طلبی بدهد.
با سپاس
شاگردانی که به نیت اساتیدشان ایمان دارند.
امیدوارم همان عاقبتی که برای چائوشسکو و همسرش افتاد برای متقلبین و دروغگویان در کشور ما هم بیفتد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی