نقش قوانین و آیین نامه ها در کاهش و افزایش میزان تقلب علمی و اخلاقی
محمد قدسی | جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۸۸
1- در تمامی کشورهای دنیا به ویژه کشورهای جهان سوم که دولت ها قدرت بلامنازع سیاست گذاری های کلان هستند منع یا گسترش امور با وضع و اعمال سیاست های تشویقی یا تنبیهی توسط دولتمردان صورت می گیرد. بدیهی است مذموم یا ممدوح بودن این سیاست ها و نزدیکی و یا دوری آنان به خواست واقعی جوامع مخاطب، متناسب با میزان منتخب بودن تصمیم گیرندگان از سوی آحاد جامعه و در واقع درجه مردم سالاری هر کشور تعیین می گردد.
2- به باور نگارنده در طی سالیان اخیر سیاست مشهود دولت ها در بخش آموزش عالی کشور گسترش دوره های تحصیلات تکمیلی و الویت و تقدم فعالیت های پژوهشی بر امور آموزشی در دانشگاه ها بوده است و آیین نامه ها و قوانین تشویقی و تنبیهی متعددی در راستای گسترش این سیاست تهیه و تدوین گردیده اند. تردیدی نیست که اعمال این آیین نامه ها و به دنبال آن بسط چنین سیاست هایی مسائل و مشکلاتی را نیز علاوه بر آنچه که هدف اصلی تدوین کنندگان بوده است پیش آورده اند که نزول منزلت معلمی و تعهدات اخلاقی در دانشگاه ها و افزایش تقلب علمی نشانه هایی از تبعات منفی به کارگیری چنین قوانینی است. هدف نوشتار انتقادی حاضر بیان عوارض جانبی اجرای تعدادی از این قوانین (که ناظر به فعالیت های دانشجویان در مقطع دکتری و یا ارتقاء اعضاء هئیت علمی هستند) و ارتباط آنان با نزول تعهدات علمی و اخلاقی در دانشگاه ها می باشد. امید است در صورت یافتن فرصت کافی، نتایج اجرای تعدادی از این آیین نامه ها در طی چند مقاله کوتاه مورد نقد و بررسی قرار گیرند.
3- بهتر است مسئله با موضوع روز یعنی ارسال مقالات سایرین به نام خود به مجلات شروع شود و برای درک مشکل مناسب است تا از دید یک دانشجوی دکتری به آیین نامه ضرورت پذیرش مقاله بهعنوان شرط لازم برای دفاع نهایی از رساله نگاه شود. دانشجویی را تصور کنید که بخش قابل توجهی از دوره جوانی خود را صرف تحقیق در زمینه ای کرده است که بنا به دلایلی که می تواند در هر کار تحقیقاتی پیش آید امکان چاپ به شکل یک مقاله بین المللی را ندارد (که به اعتقاد نویسنده به هیچ وجه از ارزش کار انجام شده توسط وی در صورت تائید صاحبنظران آن رشته نمی کاهد) در حالیکه آیین نامه ها و قوانین این دوره امکان فراغت از تحصیل وی را در صورت عدم چاپ یا پذیرش مقاله غیرممکن می سازد. فشارهای اجتماعی موجود در جامعه از قبیل ملقب ساختن این برگزیدگان علمی به لقب دکتر از بدو پذیرش در مرحله دکترا را نیز به همه مشکلات دیگر اضافه نمایید. حال این جوان که جزء منتخبین رشته خود است چه چاره ای برای حل مشکل دارد؟ اگرچه در این شرایط نیز هرگونه کار خلافی قابل توجیه نیست ولی آیا قبول می نمایید که بخشی از مشکل تقلب در این مقطع به وجود چنین قانونی برمی گردد؟ مخاطبین محترم بهتر می دانند که در اغلب دانشگاه های معتبر دنیا شرط فراغت از تحصیل در مقطع دکتری الزاما چاپ مقاله نیست و در واقع در بسیاری از موارد مقاله یا مقالات دانشجو پس از فراغت وی از تحصیل تهیه و ارسال می گردند.
شاید از نگاه تدوین کنندگان آیین نامه اجرای این قانون ضروری باشد زیرا آنان نیز به توان موسسات آموزش عالی کشور در انجام فعالیت های پژوهشی اصیل با دیده شک می نگریستند و تنها راه حل مشکل را نیز تائید کار انجام شده توسط سایرین به ویژه داوران خارجی می دانستند. در واقع عدم اعتماد به نفس سیستم آموزش عالی کشور به خود از یک سو (که شاید ناشی از تعجیل در راه اندازی این دوره در مقیاس بزرگ در دانشگاه های متعدد باشد) و وجود نوعی رودربایستی اعضاء هئیت علمی از یکدیگر در خصوص انتخاب اساتید واجد شرایط برای فعالیت در این مقطع از سوی دیگر موجب گردیده است که تمامی فشارها، جرایم و عواقب مربوطه به دانشجو منتقل گردد. به واقع به جای اینکه صلاحیت علمی و شخصیتی اساتید برای فعالیت در چنین مقطع مهمی مورد ارزیابی قرار گیرد و اثبات گردد با تسامح در این امر و تقریبا دادن فرصت به همه اعضاء هئیت علمی، مدرک دانشجو به گرو کشیده می شود. نویسنده این متن اعتقاد دارد بخشی از تخلفات صورت گرفته در سالیان اخیر به وجود چنین آیین نامه ای برمی گردد و بر این باور است که اگر اعتبار علمی و شخصیت انسانی اساتید همراه با محدودیت های جدی در خصوص تعداد دانشجویانی که می تواند توسط هر عضو هئیت علمی تربیت شود به عنوان مبانی پذیرش دانشجوی دکتری در نظر گرفته شوند ضرورتی به گروکشی مدرک دکتری دانشجو در مقابل چاپ مقاله و در نتیجه افزایش احتمال تقلب نخواهد بود. بدیهی است اگر شرط و جریمه ای نیز در مورد مقاله لازم باشد اعمال شود باید به استاد راهنما و نه دانشجو تحمیل گردد. به طور مثال می توان اساتیدی را واجد شرایط راهنمایی دانشجوی دکتری دانست که تعداد مشخصی مقاله از مجموعه کارهای آنان در مقطع تحصیلات تکمیلی استخراج گردیده باشد و در این میان محتمل است که بخشی از نتایج فعالیت آنان در مقطع مذکور نیز به چاپ مقاله منجر نشوند.
در بخش بعدی این نوشتار آیین نامه های تشویقی در چاپ مقالات علمی که به شکل دیگری موجب نزول شئونات اخلاقی در دانشگاه ها شده اند مورد نقد و بررسی قرار خواهند گرفت.
سید حسین امیرشاهی مهر 1388
hamirsha@aut.ac.ir
۸۸/۰۷/۲۴
متاسفانه به دلیل وب لاگ بودن, مکانی اختصاصی برای ارسال نظر نداریم و اگر به پست های قدیمی مراجعه کنیم, از تیر رس نگاه مراجعین جدید, دور می مانیم!
غرض از این پست, تنها یک توضیح است: در لیست مجلات کم اعتبار, شما از IASTED هم نام برده اید در حالی که در یکی از کنفرانس های پیش روی, که توسط همین نهاد علمی اجرا می شود, اسامی قابل تاملی به چشم می خورد:
http://www.iasted.org/CONFERENCES/ipc-664.html
لازم به تذکر و توضیح نیست! که اساتید دانشگاه های MIT و Toronto و Waterloo و McGill و Purdue و Carnegie Mellon اساتیدی نیستند که تن به حضور در هر محفل کم اعتباری بدهند.
جالب است که سه استاد ایرانی هم در لیست کمیته برنامه ریزی کنفرانس حضور دارند که نام پروفسور علی مقداری از دانشگاه صنعتی شریف برای دکتر قدسی عزیز باید آشنا باشد.
شاید لازم باشد که در مورد قضاوت هایمان در باب اعتبار مجلات یا کنفرانس ها, نگاهمان را اصلاح کرده و چشم ها را بشوئیم و جور دیگر ببینیم!