نوشابه گاز دار یا دلستر؟ ژورنال ساینتیای شریف و انجمن های علمی یا ژورنالهای تجاری؟
M.A. Jalali | پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۸۸
اتفاقاتی در چند ماه گذشته افتاد و موضوع تقلب علمی از بحث داخلی دانشکده ها و شورای دانشگاه به مجله نیچر رسید. ما میخواستیم ایرانی ها در نیچر با نام و آدرس ایرانی خود مقاله دهند و زد دیگران نام ایرانی ها را در نیچر گذاشتند آن هم چطور! من کار به انگیزش کار مجله نیچر ندارم. کاری به اسامی هم ندارم چون همان مجله هفته پیش کشور چین با یک و نیم میلیارد اسم و آدم را هدف قرار داد و فردا نوبت دانشگاه های خودشان هم فرا می رسد. موضوع یک موضوع فرا ملیتی است. موضوع این است که چند نفر محقق لازم داریم و چند نفر تولید می کنیم؟ اگر تولید بیشتر از نیاز شد یا در انبار می ماند، یا صادر می شود! زمان نیوتون هم که نیست دو نفر باشند و همه علم دنیا را بچرخانند آن هم با نامه نگاری با سرعت اسبهای نامه بر. دنیا عوض شده و چالش ها روز به روز رنگ عوض می کنند. اینکه همه باید پروفسور شوند و همه دکتر بشوند و همه مهندس، و حتما در این میان پولدار هم از آب در بیایند و ویلا هم داشته باشند و سفرهای متعدد هم بروند و آسمان خراش صاحب شوند و گرانت بیاورند و به دیگران نان دهند و دیگران را مدیون خود بکنند و ... نمی شود. بلی، نمی شود. محققان با کیفیت و بی کیفیت (دور از جان شما) ژورنالهای با کیفیت و بی کیفیت هم پیدا می شوند و زندگی جریان دارد.
یادم می آید وقتی دانشگاه قبول شدیم تا یکسال پز رتبه و رشته و دانشگاه می دادیم. بعد هم که استاد شدیم پز مجله تراز اول و دانشجوی تاپ داشتن می دادیم. الان هم آمدیم تا بگیم جزیره کیفیت هستیم! واقعا هستیم؟ بلی هستیم. فارغ التحصیل های دانشگاه های تهران و شهر های بزرگ ایران همه جای دنیا مشتری دارند. بعضی ها از هاروارد و پرینستون و ام آی تی سر در می آورند بعضی ها هم از دانشگاههایی که فارغ التحصیل های آنها را در دانشگاهها راه نمی دهند ولی در صنعت به سرشان قسم می خورند. اما همه این دستاوردها که با تمام وجود از آنها دفاع خواهیم کرد در مکان مقدس دانشگاه بدست آمده اند که اکثریت ساکنین آن طالب علم بوده اند و بس و تجارت را به هر نوعی که باشد از در دانشگاه به داخل راه نداده اند. وزارت متبوع علوم (ونه بازرگانی و ...) هم جز این انتظار ندارد. حال در سالهای گذشته عده ای پیدا شدند و دانشگاه و دانشجو و علم و مقاله نویسی و پایان نامه نویسی را به مسخره گرفته و به ابزار تجارت تبدیل کردند. چه اتفاقی باید می افتاد؟ همین که شد. دانشگاهها هم در ممیزی ها قوانینی وضع و لازم الاجرا کردند تا راه را بر سودجویان ببندند. از جمله: چاپ مقاله در ژورنال هایی امتیاز بالا و در ژورنالهایی امتیاز پایین و در ژورنال هایی اصلا امتیاز ندارد. پنج مقاله کنفرانس یک مقاله ژورنال هم نمی ارزد (کنفرانس محل گپ زدن و با خبر شدن از کار دیگران و پسخوراند گرفتن است نه محل داوری دقیق). اما این ژورنالهای با ارزش و کم ارزش و بی ارزش کدامند؟ اینکه چرا این القاب را گرفته اند سیر تاریخی است نه اتفاق یک روزه و وابسته به یک فرد یا وبلاگ! مگر ما می گیم ماشین بنز خوبه یا پراید؟ مشتری خود داند .... مردم می گن: پراید نه ایمنی داره، نه سیستم داره، نه جا داره و نه ... به همین پولی که دادیم می ارزه و خدا قسمت کنه وزیر و وکیل و کارخونه دار و تاجر عمده بشیم و بنز سوار شیم!
حالا می رسیم به عنوان این پست: مدتی پیش از ریاست جمهوری دستور فرمودند که در دانشگاهها و ادارات دولتی نوشابه گاز دار مصرف نشه. ضرر داره دیگه؟ نه؟ بازار فروش دلستر داغ شد و ما هم شدیم یه پا ماءالشعیر نوش! حالا باید نوشاب و زمزم و کوکا بیان بگن چی؟ ما هم در دانشگاه ممیزی داریم و کمیته ارتقا داریم و ... که گفتن در فلان مجله بنویسید نمره نداره. گاز داره، ضرر می رسونه! چون در طول سالها فهمیدیم که نوشابه گاز دار فقط با پیتزا خوبه و با قیمه و قورمه سبزی دانشگاه نمی سازه. این موسسات عزیز هم که ظاهرا ناراحت می شوند کسی بهشون انتقاد کنه یهو دیدن که از ایران دیگه مقاله نمی آد و درآمد نفتشون رفته جای دیگه! بعضی از ایرانیهای عزیز هم که در این مجلات مقاله می دادن دیدن که وای دیگه نمیشه اینجوری ارتقاء گرفت! خب چیکار باید بکنن؟ من می گم: آقا بروید و خودتونو درست کنید. بروید خودتونو قوی کنید و با کیفیت کارکنید. کارخونه ای که محصول بی کیفیت تولید می کنه در یک سیر تاریخی ورشکست می شه: البته در اقتصاد آزاد نه اقتصادی که ماشین پیکان اسطوره اش باشه ....
موفق باشید!
۸۸/۱۱/۰۱