Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

مرز خرید خدمات علمی، ویرایش و تقلب کجا است؟

محمد قدسی | جمعه, ۱۴ خرداد ۱۳۸۹

در منابع متعددی و از جمله وبلاگ استادان علیه تقلب نگرانی‌هایی ابراز شده است در مورد گسترش شرکت‌هایی که خدماتی از قبیل تهیه پایان‌نامه و مقاله دانش‌جویی و شاید نوشتن بیانیه تحقیق (SOP) را ارائه می‌کنند. موضوع کار این شرکت‌ها در نگاه اول و خصوصن در حالت اکستریم آن یعنی تولید دروغین پایان‌نامه به نام یک فرد، به طرز بدیهی غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای است. با این حال به نظر می‌رسد که اگر در جزییات مساله دقت کنیم شاید مرز بین دریافت خدمات مشروع و فعالیت‌های غیراخلاقی آن‌قدر هم روشن و قطعی نباشد. این نوشته سعی می‌کند استدلال شهودی برای روشن نبودن این مرز و سپس توصیه سیاستی کوتاهی بر مبنای آن ارائه کند.

برای قضاوت در مورد اخلاقی بودن یا نبودن فروش و خرید این نوع خدمات لازم است که ابتدا کارکرد مقاله و پایان‌نامه و بیانیه تحقیق مشخص شود. به نظر می‌رسد "حداقل" دو کارکرد متفاوت را بشود برای تالیف علمی ذکر کرد:

کارکرد اول نشر و عمومی‌کردن علم است بدون این‌که منفعت (حداقل مادی) معنی‌داری برای صاحب مقاله به دنبال داشته باشد. استاد دائم (Tenured) یک دانش‌کده را در نظر بگیرید که خدمات معمول خود به دانش‌کده را در حد معقولی ارائه می‌کند. در بسیاری از دانش‌کده‌های اروپایی که حقوق‌ اساتید دائم قابل مذاکره نیست تولید مقالات اضافی‌تر برای این استاد منفعت حاشیه‌ای (Marginal Benefit) چندانی ندارد (اگر نگوییم که هیچ منفعتی ندارد). مثالی از داخل ایران بزنیم. در یکی از رشته‌های علوم‌انسانی در ایران، مترجم صاحب‌نام و بی‌اندازه پرکاری وجود دارد که فهرست طولانی از کتاب‌های عالی و پرحچم در برخی زیرشاخه‌های این رشته‌ را ترجمه و منتشر می‌کند؛ هر چند که کیفیت ترجمه‌ها لزومن خوب و یک‌دست نیست. افراد مطلع می‌گویند که ایشان خودش این ترجمه‌ها را انجام نمی‌دهد و ممکن است حتی فرض کنیم که چه بسا عنوان کتاب‌ها را هم خودش انتخاب نمی‌کند. آگاهان می‌گویند که مترجم ظاهری، شخصن بازرگان موفقی است که به دلیل علاقه به برخی مباحث علمی مترجمان حرفه‌ای را استخدام می‌کند تا ذیل نام وی (که حتی ممکن است خود این نام هم مستعار باشد) کتاب‌های خوبی را ترجمه کنند. سوال این است که تا چه حد می‌توان کار وی را غیراخلاقی دانست؟ آیا قبح این کار قابل قیاس با خرید آماده پایان‌نامه است؟ در هر دو مورد فرد پولی داده و اثر نوشتاری را به نام خود ثبت کرده است. ولی آیا محتوای اخلاقی دو مساله یک‌سان است؟

کارکرد دوم نوشتن مقاله و بیانیه تحقیق، علامت‌دهی (Signaling) از قابلیت‌های پنهان یک فرد در یک بازار دارای اطلاعات نامتقارن است و به نظر می‌رسد نگرانی اصلی بیش‌تر حول تقلب در این نوع تولیدات باشد. در شرایطی که یک سازمان قصد استخدام یک محقق را دارد و امکان ارزیابی دقیق همه مهارت‌های او ندارد، از طریق بررسی تولیدات علمی او تخمینی نسبت به قابلیت‌های مختلف فرد (قابلیت یافتن ایده‌های جذاب، توانایی محاسباتی، قدرت استدلال منطقی، توانایی نگارش علمی و ...) به دست آورده و تصمیم می‌گیرد. این کارکرد بسیار شبیه به کارکرد نمره در امتحانات است. به نظر می‌رسد که در این حالت فریب‌دهی از طریق به‌بود غیرواقعی کیفیت نوشتار علمی امری غیراخلاقی باشد. نکته این است که همین موضوع بدیهی آن‌قدر هم بدیهی نیست و یا اگر دقیق‌تر باشیم در عرف علمی جهانی آن‌قدر غیرمعمول نیست. به مثال‌های زیر دقت کنید:

1) قابلیت نگارش به زبان خارجی یکی از توان‌مندی‌هایی است که موسسات در زمان استخدام افراد غیربومی مد نظر دارند. پس کیفیت نوشتاری مقاله یا بیانیه تحقیق خودش یک علامت از این موضوع است. با این همه تقریبن در اکثر دانش‌گاه‌های خوب دنیا (و مشخصن در آمریکا) مرکز زبان یا نگارشی در دانش‌گاه وجود دارد که به دانش‌جویان خارجی خدمات اصلاح و ویرایش نگارشی مقالات علمی‌شان را ارائه می‌کند. این مرکز یکی از خدمات رسمی و قانونی دانش‌گاه است و دانش‌جویان دکترا سهمیه رایگان استفاده از این خدمات را دارند.

2) قابلیت تجزیه و تحلیل موثر داده‌ها و استفاده درست از روش‌های اقتصادسنجی و آمار خصوصن در حوزه علوم انسانی یک قابلیت کلیدی و جذاب برای بازار کار است. دقیقن به همین دلیل، در بسیاری از دانش‌گاه‌ها مرکز رسمی داده‌پردازی وجود دارد که کارش مشورت دادن و انجام امور آماری مقاله‌های تحقیقی دانش‌جویان است. باز این نوع مراکز کاملن قانونی و جزوی از سیستم دانش‌گاه ‌هستند.

3) توانایی جمع‌آوری و مرتب‌سازی و پاکیزه‌سازی داده‌های با حجم زیاد و یا انجام کار میدانی یک توانایی مهم دیگر محقق جوان است. در امر تحقیق استخدام دست‌یار تحقیق برای انجام این نوع فعالیت‌ها امری مشروع و جا افتاده است. همان طور که استخدام یک دست‌یار برای مرور ادبیات و نوشتن گزارش آن، یک برنامه‌نویس برای تهیه کدهای رایانه‌ای و مواردی از این جنس به نظر چندان اشکال‌دار نمی‌رسد و معمول است.

4) این نوع خدمت ممکن است (فعلن) در بازار موجود نباشد ولی دعوت از یک هم‌کار برای خواندن انتقادی مقاله و یافتن اشکالات منطقی، استدلالی و محاسباتی مقاله و پیش‌نهاد اثبات‌های به‌تر برای قضایای ریاضی و غیره موضوع رایج و تشویق‌شده در آکادمی است. در برخی رشته‌های علمی در اکثر کنفرانس‌های جدی یک نفر منتقد (Discussant) مقاله را به تفصیل خوانده و نظرات انتقادی خودش را بلافاصله پس از ارائه مولف اصلی ارائه می‌کند. گاهی دریافت این نظرات باعث تحول بنیادی مقاله می‌شود. نقشی که گزارش داوری مقالات هم ایفا می‌کند.

مثال‌های ذکر شده‌ نمونه‌ای از به‌بود در جنبه‌هایی از تولیدات علمی هستند که به خواننده آن‌ها علامتی در مورد توانایی محقق می‌دهند ولی در عین حال خرید یا دریافت رایگان آن‌ها از بیرون یا یک فرد ثالث، امری پذیرفته‌شده (و حتی تشویق شده) در عرف علمی جهانی هستند. به سوال اول این پست برگردیم. مرز بین دریافت این خدمات به شکل مشروع و خرید غیرمشروع آن‌ها کجا است؟

اگر دریافت خدمات برای محاسبه مشخصات پیچیده آماری یک نمونه (Sample) امری معقول باشد چرا خرید خدمت برای حل یک معادله دیفرانسیل جزیی یا شبیه‌سازی عددی یک مساله کنترل بهینه در جایی از مقاله باید غیراخلاقی باشد؟ اگر استخدام مشاور برای طراحی درست پرسش‌نامه و به کارگیری دست‌یار محلی برای انجام مصاحبه و پرسش‌نامه امری رایج و پذیرفته شده است چرا سفارش تهیه و تست یک الگوریتم قوی و جدید پردازش تصویر باید مشکل‌دار باشد؟

و حالا به این سوال می‌رسیم که اگر برون‌سپاری (Outsourcing) جنبه‌های نسبتن استاندارد و مکانیکی یک تحقیق مشروع و عرفی است پس چه چیزی یک محقق را به صورت مشروع و قانونی صاحب مقاله‌ای می‌کند که هر بخش از کار آن را یک گروه دیگر انجام داده‌اند؟ فرق یک مولف واقعی و خریدار کذایی پایان‌نامه کجا است؟ شاید بگوییم اولن داشتن ایده تحقیق این مرز را ترسیم می‌کند. خوب است از خودمان بپرسیم چه قدر از ایده‌های تحقیق جذاب، از گپ‌های سرناهار با محققان دیگر به دست می‌آید؟ چند بار برای‌تان پیش آمده که محقق دیگری موضوع جذابی برای یک تحقیق را پیش‌نهاد کرده و گفته که من فرصت یا توانایی فنی پیاده‌سازی آن را ندارم و خود شما همت کرده‌اید و موضوع را تبدیل به یک مقاله علمی کرده‌اید؟ پس ظاهرن حتی برای انتخاب موضوع تحقیق هم می‌توان از دیگران کمک گرفت. چرا وقتی این خدمات را به رایگان و داوطلبانه از هم‌کاران‌مان دریافت می‌کنیم احساس گناه نمی‌کنیم ولی خرید آن‌ها از یک شرکت حرفه‌ای و تخصصی باید امری غیراخلاقی باشد؟

معیار دوم ممکن است تفکیک بین انجام یک کار از ابتدا و اصلاحات جزیی باشد. اصلاح یک بیانیه
تحقیق امری قابل قبول است ولی نوشتن آن از ابتدا به اسم یک نفر دیگر غیراخلاقی است. اگر این طور فکر می‌کنید الگوریتم زیر را برای نوشتن یک بیانیه تحقیق
(SOP) در نظر بگیرید.
1) با یکی دو نفر برای موضوع "مشورت" کن. (امر مشروع)
2) یک نوشته بسیار ابتدایی و ضعیف بنویس. (امر مشروع)
3) آن‌را برای دریافت "اصلاحات" محتوایی و علمی و زبانی "جزیی" به یک یا چند مشاور بده. (امر مشروع). (هر قدر نوشته ضعیف‌تر باشد این اصلاحات و پیش‌نهادها اساسی‌تر خواهند بود).
4) نظرات مشاوران را اعمال کن.
5) اگر کیفیت به حداقل معقول نرسید به قدم سه برگرد.

اگر تردیدهای شهودی قبلی را قبول کنیم، باید از خودمان بپرسیم که مشخصن چه چیزی در جوهره خدمات شرکت‌های ایرانی ارائه دهنده خدمات علمی وجود دارد که غیراخلاقی است؟ احتمالن برخی جنبه‌های غیراخلاقی در ماجرا وجود دارد که باید شناسایی و نقد شود ولی پیش‌نهاد نگارنده این است که در مورد شناسایی این جنبه‌ها دقیق‌تر و در مورد نقد آن‌ها صبورتر باشیم. اگر دقیق نباشیم شاید فضایی ایجاد کنیم و باعث شویم تا کل یک صنعت در ایران غیرقانونی اعلام شود (که شده است). این صنعت خدماتی را به دانش‌جویان و محققان ایرانی ارائه می‌کند که هم‌کاران خارجی آن‌ها را به رایگان یا به قیمت معمول از نظام دانش‌گاهی و تحقیقاتی خودشان دریافت می‌کنند.


حامد قدوسی، دانشجوی دکترای فاینانس
مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین، اتریش
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۳/۱۴
محمد قدسی

نظرات (۸)

با سلام
من هیات علمی یک واحد دانشگاهی هستم متاسفانه شاهد این هستم که اساتید مدعو با درجه دکتری به خاطر منافع مالی اجازه می دهند به واسطه مدرکشان برای تاسیس رشته کارشناسی ارشد اقدام شود.
یکی از پارادوکس های فلسفه، پارادوکس میلیاردر است. سوال: "دقیقا چند سکه دو ریالی به یک فرد معمولی بدهیم تا میلیارد شود" (یعنی اگر یک سکه کمتر بدهیم دیگر طرف میلیارد نیست). از آنجا که پاسخ دقیقی برای این سوال وجود ندارد می توان ادعا کرد که مرزی بین میلیاردر و فقیر وجود ندارد و نمی توان آنها را تعریف نمود، در حالی که می بینیم همه بیل گیتس را میلیاردر و فلان کارگر را فقیر می شناسند. مطلب فوق هم دقیقا از چنین پارادوکسی بهره برده است.
شاید نتوان مرز دقیقی بین استفاده از خدمات علمی و تقلب تعریف کرد اما آنچه در ایران مشاهده می شود عین تقلب است. دانشجوی ایرانی اگر به دنبال مرکزی باشد که مقاله اش را از نظر زبان انگلیسی ارتقا دهد و یا آن را از نظر فرمت و محتوای علمی بررسی کند، هیچ موسسه و مرکزی را نمی یابد که چنین خدماتی را ارائه دهد و در ضمن قابل اطمینان باشد و از مقاله سو استفاده نکند، اما در مقابل فراوانند مراکزی که مقالات و پایان نامه های آماده می فروشند و یا سفارش مقاله می گیرند و تهیه آن را به دانشمندان!!!! روسی و چینی واگذار می کنند که مقاله را می نویسند، اسم خریدار را بالایش می گذارند و در نهایت خودشان داور همان ژورنالی هستند که مقاله را پذیرش می کند.
My response to the questions raised by Mr Hamed Ghoddusi will be based on the considerations in the following paragraph:

Universities are institutions of higher *education* first and foremost. In this light, researches that are done at universities serve two main purposes: first, without university teachers carrying out research, they will not be able to teach their students in the latest developments in sciences, engineering, ... authoritatively (it is simply an empirical fact that humans cannot teach authoritatively without having had first-hand experience in the subject matters to be taught, or at least in the very closely related subject matters --- the same principle is at work here as in teaching music: one cannot teach playing e.g. the piano if one cannot play the piano oneself). Second, to teach students (i.e., the future scientists, engineers, scholars and, importantly, teachers) in the methods underlying carrying out independent research.

Given the above considerations, it is my considered opinion that university professors must (as part of their legal as well as moral responsibilities) very closely supervise the way in which their research students carry out research. For instance, even if a commercially available software may do what a research student needs at a given time, the supervising professor must very carefully consider and judge whether writing an independent piece of program may be educationally useful for the student; if so, the professor must insist that the student write this program and not use the commercially available software (for exactly the same reason that we demand young children to write by hand, memorise the multiplication table, etc.). University professors must at all times realise that they are both legally and morally responsible for the safeguarding of the academic customs and traditions, or simply the traditions of *learning*; the society at large that sustains existence of institutions of higher education (by paying the bills) has entrusted them with this sacred duty. Academic degrees (and the attendant titles) conferred by universities, must guarantee an acceptable minimum level of competence in the relevant areas in those who hold these degrees. And this cannot be achieved if students rather than doing all aspects of their degree research themselves, commission others (either directly or indirectly) to do these for them. I certainly do not believe, nor deem desirable, that a person who is not capable of e.g. writing a publication in his or her mother tongue should have a PhD. Of course, one may ask, and many often do, the opinion of one's colleagues on one's written work prior to publication, but this must not be viewed as an iterative mechanism whereby one turns an initially worthless piece of writing into a presentable publication.

As for the support that one may receive in performing a research that culminates in a publication, or publications, to my best judgement these must be meticulously recorded in the acknowledgement section of the pertinent publication(s) (barring such trivialities as who made the tea and who served it and suchlike).

BF.
سلام
با تشکر از مطلب قابل توجه آقای قدوسی
در پاسخ به سوالی که در انتهای مطلبشان مطرح کردند باید عرض شود این حقیر بر این باور است که قطعا در جوهره خدمات شرکت های ایرانی هیچ عمل غیر اخلاقی وجود ندارد. بلکه هدف و نحوه استفاده از خدمات آنها است که می تواند اخلاقی یا غیر اخلاقی باشد. واضح است شما می توانید افرادی را استخدام کنید که برایتان غذا و نوشیدنی گرم تهیه کنند، اسباب و لوازم دستیتان را برایتان حمل کنند، مراقب سلامتیتان باشند، دست و پایتان را ماساژ بدهند، برایتان چادر برپا کرده و آتش روشن کنند و ... . حال تصور کنید که با این همه خدمتکار اقدام به فتح قله اورست نمایید. بدیهی است که در این حالت نه شما و نه خدمتکارانتان هیچ عمل غیر اخلاقی انجام نداده اید و شما به واقع فاتح اورست هستید. اما چرا هیچ کوهنوردی تاکنون اینگونه به فتح قله ای نپرداخته است؟ دلیلش روشن است. منطقا کسی کوهنورد شناخته می شود که با تکیه بر توانایی های بدنی خود قله را فتح کند نه با تکیه بر خدمات خدمتکارانش. حال اگر این منطق به هم بریزد و از دیدگاه جامعه کسی کوهنورد شناخته شود که پایش با خاک نوک قله تماس پیدا کرده باشد، گروه گروه شل و لنگ های شکم گنده ای را خواهید دید که با خدم و حشم هر روز به اورست می روند و برمی گردند.
منطقا کسی که توانایی انجام کاری را ندارد نمی تواند و نباید آن کار را انجام دهد. یک استاد دانشگاه به توانایی هایش است که استاد دانشگاه است. اما در ایران چنین منطقی حاکم نیست. مگر فوق دیپلم هایی را ندیدید که با مدرک دکتری دروغیشان ده سال استاد دانشگاه بودند و آب توی دل هیچ کسی هم تکان نخورد؟ پس واضح است فساد از گوشه گوشه چنین محیطی شروع به رشد می کند.
خلاصه کلام، این حقیر بر این باور است تا محیط فساد آور حذف نشود نمی توان فساد را ریشه کن کرد. این که شرکت های خدمات مشاوره ای قانونی بشوند، غیر قانونی بشوند، فقط بخشی از فعالیت آنها قانونی بشود و ... هیچ کدام گرهی از مشکلات را باز نخواهد کرد.
سلام
پست بسیار جالب و تأمل برانگیزی هست. به نظر میاد که جاه بحث زیادی بصوص با مشارکت گستردۀ حامان و بانیان این بلاگ داره.

در جواب سؤال بی ربط محمد جواد: سوء ستفاده از مدارک دیگران، تنها در دانشگاه آزاد اتفاق نمی افته؛ دانشگاه غیر انتفاعی و علمی کاربردی و حتی متأسفانه دانشگاه های دولتی هم مسبوق به سابقه هستند.
استفاده از مدارک به این شیوه بدون اطلاع اساتید حکم تدلیس در بیع را دارد.
سلام
یک سوال بی ربط
این که برخی موسسات آموزش عالی غیر دولتی کشور (معلوم است دیگر دانشگاه آزد) از مدارک اساتید بازنشسته دانشگاه های دولتی (حتی اساتید مستعفی، مهاجر به خارج یا متوفی) بدون این که حتی روح آنها نیز اطلاع داشته باشد جهت تاسیس دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکتری استفاده می کند آیا مصداق دزدی معنوی است یا خیر.
اساسا در رابطه با خدمات کمک ‍‍‍پژوهشی اعتراضی نیست. حتی اگر برای کار تحقیقاتی خود افراد یا خدمانی را به استخدام در آورید هم بر اساس حتی قوانین مالکیت معنوی ایالات متحده هم شما صاحب اثر شناخته می شوید. بر اساس قانون شرکتها در انگلستان نیز شرکت حامی پژوهش مالک پژوهش شناخته می شود. بر اساس رویه های دادگاه بین الملی حکمیت در پاریس هم برخی از انواع بازبسته بندی Repackaging هم وارد دانسته می شود. در خود ایران دانشگاه تهران با برخی از سازمانهای پژوهشی دولتی قراردادهایی دارد که اساسا قراردادهای بهسازی گزارشات تولیدات علمی این موسسات است.

بنظر من مشکل تقلب در بخشی است که در آن معتقد به اجرا و مراعات برخی از اصول پیشه‌ای بخصوص در مهندسی توسط اجرا کننده تحقیق هستیم. برای مثال آیا در مورد پزشکان حاضر هستیم که درمان را برون سپاری کنند؟

من شخصا از آقای حامد قدسی بخاطر شروع این بحث متشکر هستم. مساله تقلب و تاراج علمی دارای حاشیه خاکستری بسیار است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی