Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

ابزار، ارزش، آی‌اس‌آی

پیامی | پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۰

ابزار

آیا تاکنون این سه اتفاق برای شما رخ داده است. نوشابه یا مالشعیر با بطری شیشه‌ای دربسته سر میز غذا در اختیار شماست ولی دربازکنی در دسترس ندارید... به دلیلی (مثل قطع برق) ناگهان در تاریکی مطلق قرار بگیرید و در همان حال بخواهید راه بروید یا چیزی را پیدا کنید... به تنهایی در مکانی هستید و ناگهان حس می‌کنید که قسمت داخلی گوش‌تان شدیدا می‌خارد. نه گوش پاک‌کن در اختیار شماست و نه حتی دستمال کاغذی...

در چنین وضعیت‌هایی اگر مصمم به حل مشکل باشید تنها راه حل استفاده از ابزارهایی است که برای حل مشکل شما ساخته نشده‌اند. یک قاشق بر می‌دارید و با آن در بطری را باز می‌کنید... گوشی موبایل از جیبتان در می‌ورید تا روشنایی اندک ال‌سی‌دی آن استفاده کنید... دست در جیب یا کیفتان می‌کنید. دسته کلیدتان را بر می‌دارید و ... [1]

ارزش

انسان‌ها بر اساس چه نظام ارزشی و چه پارامترهایی ارزش‌گذاری می‌شوند. فرض کنید الان از شما خواسته می‌شود سه نفر از آشنایان (کسانی که شما آنها را می‌شناسید و بالعکس) را انتخاب کنید تا همراه آنها (و خانواده‌تان) به شهری بروید که هیچ آشنایی ندارید و تا آخر عمر با آنها دوست و همراه باشید. این افراد را بر اساس چه معیاری انتخاب می‌کند و چه چیز باید در آنها برجسته باشد. ثروت؟ دینداری؟ دانش؟ خوشگذرانی؟ وطن‌دوستی؟ شرافت؟ هنر؟ مهربانی؟ انسان‌دوستی؟ قوه مدیریت و تصمیم‌گیری؟ ...

در جوامع اولیه نظام ارزشی واحد است. در عشایری که همه چیزشان از دامپروری تامین می‌شود آدمی بارزش‌تر است که گوسفندان بیشتری داشته باشد و در منطقه‌ای که دعوا و درگیری بین مردم عادی باشد، کسی که بازوان قوی‌تری دارد انسان مهمتری است. در جوامع متمدن نظام‌های ارزشی متنوع می‌شود و هر گروه از مردم الگویی برای خود دارند و سعی‌شان آن است که خود را در آن زمینه ترقی دهند گرچه ممکن است از سایر زمینه‌ها هم غافل نباشند. در یک جامعه پیشرفته (و البته ایده‌آل) شغل و فعالیت هر کس در همان زمینه است. آنان که ثروت می‌خواهند در تجارت‌خانه‌‌ها و بنگاه‌های پیمانکاری مشغول‌اند. آنکه اولویت اولش خدمت به دین خداست را در مسجد و کلیسا در حال کار می‌بینید. آنکه خدمت به دانش را اولویت خود می‌داند در دانشگاه است، آنکه خوشگذرانی را می‌خواهد در کلوپ شبانه است. آنکه وطن دوست و آرزومند خدمت به هموطنانش است وارد سیاست می‌شود، آنکه انسان‌دوست است جایش در سازمان‌خیریه است، آنکه عاشق کارآفرینی و مدیریت است کارخانه راه می‌اندازد و الی آخر.

حتی در پیشرفته‌ترین جوامع متمدن شرایط ایده‌آل وجود ندارد و در نتیجه هستند افرادی که هدفشان چیز دیگر است و خودشان در جایی دیگر، اما معمولا اکثریت با چنین افرادی نیست. فکر می‌کنید کشور ما ایران در کجا قرار دارد؟ در دوران قاجاریه و قبل از آن (تا زمان حمله مغول) نظام ارزشی جامعه ایرانی تک بعدی بود. در روزگاری که قانون وجود نداشت و حاکمان بدون حساب و کتاب از هرکس هر قدر می‌خواستند مالیات می‌گرفتند و مالکان سهم دهقانان را هر طور که دلشان می‌خواست محاسبه می‌کردند، داشتن «ثروت» و «هم‌تیمی‌ها»ی حامی، تنها عامل رسیدن ترقی و به دست آوردن جایگاه در جامعه بود و «کار کردن» یا «علم» یا «هنر» یا «قوه مدیریت» نمی‌توانست به تنهایی چیزی را در سرنوشت فرد تغییر دهد و ارزش‌های اکثریت جامعه به همین دو هدف بود. [2]

ایران امروز شرایطی بس متفاوت دارد گرچه هنوز با شرایط ایده‌آل و یا حتی با جوامع پیشرفته دنیای امروز فاصله‌مان بسیار است. می‌توان –تنها- با اتکا به علم، پروفسور لوکس شد. می‌توان با اتکا به هنر جلیل شهناز و محمد نوری شد. می‌توان با اتکا به ادبیات فریدون مشیری شد. می‌توان با اتکا به دانش و فن پزشکی دکتر ماندگار شد. و می‌توان با اتکا به آشپزی رزا منتظمی شد. امروز دیگر روزگاری نیست که ارزش‌های انسانی فقط «ثروت» و «هم‌تیمی‌ها» باشد اما صد افسوس که اینرسی جامعه قجری جامعه را رها نکرده و هنوز بسیارند کسانی که فکر غالبشان این است که بدون این دو نمی‌توان سری در میان سرها در آورد.

همانطور که «نظام ارزشی» یک عامل تشویق کننده است، در مقابل «شرم» باید عاملی باشد بازدارنده از نادرستی‌ها، اما در تعریف شرم نیز در جامعه ایرانی دارای خبطی عظیم است. شرم نزد بسیاری از ما بدین معناست که در شرایطی واقع شویم که دیگران زبان به سرزنش ما بگشایند. شرمگین شدن در چنین شرایطی فقط انجام بدکاری رخ نمی‌دهد و در صورت بدکاری نیز برای فرار از این شرم سه راه حل وجود دارد: پنهان کاری، داشتن اطرافیانی که ما را نقد نکنند و سرانجام ترک کاری که موجب نقد می‌شود. اما در تعریف جوامع دیگر شرم یعنی خشم گرفتن به خود. وقتی خودت ناظر به اعمال خود باشی و با دیدن بدکاری و خطا، خود را به باد انتقاد بگیری دیگر دو راه حل‌های اول و دوم نمی‌توانند راه گشایت باشند. [3]

شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه ما چنین است و نباید انتظار داشت که یک شبه چیزی عوض شود و البته نباید هم ناامید بود. اگر هر یک از ما تلاش کنیم که انسان بهتری باشیم و نیز آن را در حد امکان به فرزندان‌مان و دانشجویان‌مان بیاموزیم در زمانی نه چندان دور تغییر را خواهیم دید.

آی اس آی

«محمود دولت‌آبادی»، «فهیمه رحیمی» دو داستان‌نویسی هستند که همه می‌شناسیم‌شان. اگر این دو کاندید دریافت جایزه یک جشنواره ادبی باشند چگونه می‌توان برنده را انتخاب کرد؟ میتوان تیراژ متوسط کتاب‌های نویسنده در دو سال گذشته را معیار دانست. معیار دیگر می‌تواند تعداد کتاب‌هایی که باشد هر کدام نوشته‌‌اند. و معیار دیگر اینکه از آنها و کتاب‌هایشان در مطبوعات چند بار نام برده شده است. سرانجام می‌توان همه این معیارهای عددی را با هم ترکیب کرد و پس از چند جمع و تفریق و ضرب و تقسیم امتیاز هر کدام را محاسبه نمود و برنده را پیدا کرد. راه دیگر اما آن است که که گروهی از کارشناسان و منتقدان ادبی به بحث بنشینند و برنده انتخاب کنند. بدون هیچ محاسبه‌ ای و عددی.

اینکه برنده جشنواره ادبی به کدام روش انتخاب می‌شود، بدیهی است. در دانشگاه‌های جهان نیز معمولا همین روش دوم است کارایی دارد. برای متقاضی ورود به دانشگاه است (خصوصا در مقطع تحصیلات تکمیلی)، آزمون ورودی در کار نیست. هیاتی مدارک و سوابق متقاضی را بررسی می‌کنند و او را پذیرفته یا رد می‌کنند. وقتی مدرسی قرار است از استادیاری به دانشیاری ارتقا یابد هیاتی سوابق و کارهای او را بررسی می‌کنند و با این پیشنهاد موافقت یا مخالفت می‌کنند (و بسیار محتمل است که کسی دانشیار شود و باشند دیگرانی که با سابقه و تعداد مقالات بیشتر، هنوز لیاقت ارتقا را پیدا نکرده باشند). وقتی دانشجو یا استادی متقاضی شرکت در یک کنفرانس خارجی است، درخواست پرداخت هزینه سفر در بخش پژوهشی مورد بررسی قرار می‌گیرد و آنجا کسانی هستند که می‌دانند آیا ارزش دارد که این مقدار از پول دانشگاه صرف این کار بشود یا خیر.

آیا این روش‌ها در دانشگاه‌های ما قابل اجراست. پاسخ قاطعانه این است که خیر. دلیل این تفاوت همان تفاوت نظام ارزشی ماست. در آنجا فرض بر آن است که دانشگاهیان بزرگترین ارزش‌ زندگی‌شان دانش است و حاضر نیستند برای هیچ هدف دیگری ارزش علمی دانشگاه خود را پایین بیاورند، هر چند ممکن است پذیرفتن یک متقاضی ضعیف، منافع مالی مستقیم و غیر مستقیمی برای تصمیم گیرنده داشته باشد. البته همه جا افراد نادرست پیدا می‌شوند ولی این اقلیت معمولا تاثیری در نتیجه کار ندارد. تفاوت در معنای شرم هم مزید بر علت است به گونه‌ای که استاد ممکن است از خواهرش شرم کند و خواهرزاده‌اش را نیاندازد و با دادن نمره ناحق به او هیچ شرم درونی حس نکند. ممکن است استادی که در حال ارتقاست هم تیمی اعضای هیات رسیدگی کننده باشد. در فرهنگ ما «هم تیمی» در شرایط متفاوت اشکال متفاوتی دارد. کسی که دیدگاه ایدئولوژیک‌‌اش به من شبیه است، کسی که هم شهری یا هم استانی من است، کسی که موقعیت مالی‌اش به من نزدیک است، کسی هم وزن من است. در رقابت با غریبه‌ها، فامیل (ولو دور) یک هم تیمی قوی به حساب می‌آید در حالی که ممکن است در یک خانواده پرجمعیت چند برادر و خواهر با هم و بر علیه بقیه خواهران و برادران تشکیل تیم دهند.

در چنین شرایطی انتخاب‌های کیفی به شدت مورد سوظن هستند. حتی اگر هیات تصمیمات کاملا عادلانه‌ای بگیرد باز هم معترضان بسیاری وجود خواهند داشت چون به طور پیش فرض فکر می‌کنند که تصمیم گیرندگان بر اساس منافع خود و هم تیمی‌هایشان عمل می‌کنند. پاسخنامه‌های کنکور سراسری سال‌هاست که به صورت کاملا ماشینی تصحییح می‌شود و همگان می‌دانند که امکان اشتباه در آن وجود ندارد ولی هر ساله در روز نتایج عده‌ای جلوی سازمان سنجش جمع می‌شوند و اعتراض می‌کنند، گرچه می‌دانند که سابقه نداشته که حتی یکی از این اعتراضات وارد باشد. تصور اینکه اگر یک هیات به صورت کیفی دانشجویان را برگزینند، چه اتفاقی می‌افتد چندان سخت نیست. برای جلوگیری از این شکایات انبوه و نیز جلوگیری از تصمیم‌های ناعادلانه چاره‌ای نیست جز اینکه همه چیز کمی (با عدد و رقم) باشد. اگر کسی آمد و گفت چرا فلانی دانشیار شده و من نشدم، فوری کاغذی را به او نشان می‌دهند امتیازات و تعداد مقاله آی اس آی و سالهای سابقه و ... روی آن محاسبه شده و موی لای درزش نمی‌رود. تنها اشکالی که پیش می‌آید این است که کل فرآیند ارزیابی، کیفیتش را از دست می‌دهد. همانطور «محمود دولت‌آبادی»، «فهیمه رحیمی» را نمی‌توان با عدد و رقم سنجید، مقایسه عددی استاد ایکس و استاد وای هم نادرست است ولی ظاهرا چاره دیگری وجود ندارد.

با زیاد شدن تعداد ژورنال‌های علمی در جهان پیدا کردن ژورنال‌های تخصصی هم برای مقاله دهندگان و هم برای خوانندگان مشکل شد. وقتی روی موضوعی پژوهش می‌کنید ممکن است صدها مقاله در مورد آن پیدا کنید و وقتی مقاله‌ای برای انتشار دارید ممکن است ندانید که آن را برای کدام نشریه بفرستید. فهرست آی اس آی به شما کمک می‌کند که اول مقالاتی که در نشریات معتبرتر منتشر شده‌اند را بخوانید. برای ارسال مقاله هم فهرست به همراه ایمپکت فکتور کمک‌تان می‌کند که ژورنالی را پیدا کنید که مقالاتی هم سطح مقاله شما را می‌پذیرد. هدف از ایجاد چیزی به نام فهرست «آی اس آی» این بوده است. در فهرست آی اس آی (خصوصا فهرست الحاقی) نشریاتی تازه کار وجود دارند که فعلا کیفیت بالایی ندارند ولی به آنها با حضور در این فهرست مدتی فرصت داده شده است تا کیفیت خود را ارتقا دهند.

در مورد کنفرانس‌های بین‌المللی نیز همین‌گونه است. مثلا آی تریپل ای کنفرانس‌های بین‌المللی متعددی در جهان برگزار می‌کند. مهمترین هدف این کنفرانس‌ها گردآوردن و تبادل نظر رودررو دانش پژوهان با یکدیگر و نمایاندن اشکالات مقاله‌ها به نویسندگان است، با این هدف که آنها که توانایی علمی کمتری داراند با استفاده از این امکانات بر دانش و تجربه و توانایی خود بیفزایند. به همین خاطر ممکن است در هیات داوران بسیاری از این کنفرانس‌ها نام‌های سرشناسی نبینید و همچنین ممکن است مقالات نه چندان پخته و عالی را بپذیرند. اما می‌توانید مطمئن باشید که داوران با دقت تمام مقالات را جزء به جزء می‌خوانند و نظراتشان بسیار ارزشمند خواهد بود (تمام شرایط دقیقا برعکس اکثر کنفرانس‌های داخلی!)

این است نظام آی اس آی و این است نظام کنفرانس‌های بین‌المللی. آنها ابزارهایی هستند که برای منظوری که ما استفاده می‌کنیم طراحی نشده‌اند. فرض آنها این نبوده است که اگر استادی یک مقاله آی اس آی یا یک کنفرانس پیپیر بین‌المللی داشت، این امر مستقیما به صورت امتیازی در کارنامه‌اش درج شود. همه جای دنیا از دانشجو می‌خواهند که قبل از دفاع مقاله‌ای پذیرفته شده داشته باشد تا محکم کاری کرده باشند و با گرفتن نظر غیر مستقیم از داوران ژورنال یا کنفرانس تضمین کنند که هیچ نکته ریزی از چشم هیات داوری دفاع پایان‌نامه دور نمانده است. اما طراحان نظام آی اس آی نمی‌توانند تصور کنند که در جایی استادان مشاور و راهنما و داوران داخل و خارج دانشگاه ممکن است هیچکدام پایان‌نامه را نخوانده باشند و به صرف داشتن یک مقاله دانشجو را فارغ‌التحصیل کنند.

یک فرد متخصص به راحتی می‌تواند تشخیص دهد که یک مقاله بار علمی زیادی دارد ولو آنکه در یک ژورنال پولکی – آبکی چاپ شده باشد. یک فرد متخصص با مشاهده تمام مقالات یک فرد به راحتی می‌تواند بفهمند که آیا انسجام پژوهشی در آنها هست یا نه. اگر این انسجام موجود نباشد مشخص می‌شود که فرد تمامی آنها را خریداری کرده است.

خلاصه اینکه، ارزیابی کیفی و کارشناسانه امور پژوهشی هرگز با روش‌های ماشینی مانند مقاله شمردن قابل مقایسه نیست. اما متاسفانه در کشور زمینه ما برای تصمیم‌گیری‌های کیفی فراهم نیست. نظام آی اس آی و کنفرانس‌های بین‌المللی ابزارهایی هستند که ما مجبوریم از آنها به منظوری استفاده کنیم، که برای آن طراحی نشده‌اند. هیچ راه چاره فوری هم وجود ندارد. همان‌طور که وقتی به جای چراغ قوه از موبایل استفاده می‌کنیم نباید به نوکیا برای کم نور ساختن ال‌سی‌دی ناسزا بگوییم، و وقتی در نوشابه در فضای رستوران به پرواز در آمد و به سر کسی که پشت میز کناری نشسته ‌است خورد و خجالت زده‌مان کرد، نباید تعجب بکنیم و وقتی با تماس کلید و پرده گوش درد در تمام وجودمان پیچید نباید کسی را ملامت کنیم.


1- «استفاده جالب ایرانیان از ابزار»، ویدیوی طنزی از اردشیر احمدی
2- کتاب «کار و فراغت ایرانیان»، حسن قاضی‌مرادی
3- کتاب «جامعه‌شناسی حس شرم در ایران»، حسن قاضی‌مرادی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۱۳
پیامی

نظرات (۲۴)

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۲۵ امین شاه محمدی
با سلام. بنده مقالات علمی زیادی رو دیدم که اشکالت علمی زیادی داشتند. حتی بعضی از مقالات کنفرانس های بین المللی رو دیدم که روش ارائه داده شده در اونها از نظر علمی نا ممکن بود.


سلام
 جناب آقای امیر
از اینکه صبورانه منو راهنمایی کردید سپاسگزارم

سبز و مانا باشید
سلام
باران عزیز

به نظر من بهترین راه گفتگو هستش
یعنی اول از استادت دوباره بخواه این کار رو نکنه

اگه دیدی کوتاه نیومد حتما بهش این رو بگو که از طریق معاونت پژوهشی دانشگاه مربوطه و هم از طریق معاونت پژوهشی سازمان مرکزی دکتر واشقانی پیگیری خواهد کرد
به این دلیل که مطمنا اون حواسش رو جمع می کنه چون دیگه داره براش خطری میشه
ولی حتما بگو معاونت پژوهشی سازمان دکتر واشقانی

از طرفی به نظر من قبل از اینکه اون کاری بکنه شما خودتون سریع این مقاله رو در یک ژورنالی سابمیت کنید و اینجوری شما زمان سابمیت مقالتون زود تر از ایشون تاریخ می خوره و اون رو برای خودت سیو کن


موفق باشید
سلام
جناب آقای امیر

پایان نامه ام رو ارائه دادم. دو تا از مقاله های مستخرج از پایان نامه ام رو توی 2 تا از کنفرانس های داخلی ارائه دادم نمره مقاله هارو کامل گرفتم.

الان که فارغ التحصیل شدم میخوام یه مقاله ISI از پایان نامه ام ارائه بدم. باور کنید خیلی برا پایان نامه ام و نتایجی که بدست آوردم زحمت کشیدم.

پیشنهاد دادن مقاله هم از جانب خودم بود. به استادم گفته بودم میخوام اساسی روی پایان نامه ام کار کنم تا حداقل یه مقاله ISI در حد عالی ازش دربیاد. استادم هم وقتی فهمید که چاپ مقاله ISI خیلی برام مهمه از همون ابتدا به بهانه های مختلف منو بارها تهدید میکرد که اسم منو از مقاله حذف میکنه و من هم همیشه کوتاه میومدم و به قول معروف احترامشو میگرفتم.

از اونجایی که از پایان نامه ام نتایج فوق العاده ای بدست اومد که ایشون حتی فکرشم نمی کرد من به این نتایج برسم، کارش به جایی رسیده که این مقاله رو حق مسلم خودش میدونه و خیلی جدی به من گفته که اسم من رو حذف میکنه و در عرض چند روز آینده اونو ارسال میکنه. با شناختی که من از ایشون دارم مطمئنم این کارو میکنه. میخوام از ایشون شکایت کنم و قانونی پیگیرش باشم و جلوی کارشو بگیرم. برا گرفتن حق خودم دقیقا بایستی چکار کنم؟؟؟ بایستی به کجا مراجعه کنم؟؟؟

متشکرم
سلام
باران عزیز

منظور شما اینه که استاد احتمالا مقاله رو چاپ کنه و شما می خواین پیگری کنید که با اون شرایط چاپ نکنه؟؟

ممنون میشم بیشتر توضیح بدین

ضمنا آیا شما کل نمره مربوط به مقاله رو گرفتید؟


سلام
آقای امیر بزرگوار
از اینکه جواب دادید از شما بسیار بسیار متشکرم

بله فارغ التحصیل دانشگاه آزاد هستم. از پایان نامه ام 3 الی 4 تا مقاله درست و حسابی درمیومد که 2 تا از مقاله ها رو توی کنفرانس های داخلی ارائه دادم و نمره هاشونو هم گرفتم. حتی یکی از مقاله هام جزء 5 مقاله برتر همایش شد.

اون مطالبی رو که تو پست قبلی گفتم در مورد مقاله ای از پایان نامه ام هستش که میخوام ISI بشه. برا رزومه و ادامه تحصیلم بخصوص تو خارج خیلی مهمه چون نتایج با ارزشی هم ازش بدست آوردم. آیا در اینصورت که فارغ التحصیل شدم هم (برا پیگیری عدم چاپ مقاله ام توسط استاد راهنما) بایستی اول به پژوهش دانشگاهمون مراجعه کنم؟؟
با سپاس
سلام
در جواب باران

باران عزیز
اصلا نگران نباش
اگر دانشجوی دانشگاه ازاد هستی گفته های من رو خوب گوش کن
بنده هیئت علمی دانشگاه ازاد هستم
طبق بخشنامه های دانشگاه آزاد اسلامی مقاله مستخرج از پایان نامه باید به ترتیب زیر باشد

اول دانشجو دوم استاد راهنما و سوم مشاور البته مشاور خیلی ضروری نیست ولی اگه قرار باشه که اسمش بیاد به ایت ترتیبی هست که گفتم

البته مولف مسئول هم باید استاد راهنما باشه

ضمنا در بخشنامه ذکر شده که چنانچه اسامی به غیر از این در مقاله باشد هیچ نمره ای به دانشجو تعلق نمی گیرد

باران عزیز
متاسفانه برخی اساتید نه همه به دلایل مختلف از جمله ارتقا دانشجو رو تحت فشار میذارن
اینکه ایشون میگه فقط اسم خودم باشه شاید به این دلیل هست که امتیاز مقاله اونوقت بیشتر از زمانی که اسم چند نفر دیگه باشه

مطمئن باشید که شما می تونید به راحتی از طریق پژوهش دانشگاه اقدام کنید و این استاد چنانچه گفته های شما درست باشه هیچ کاری نمی تونه بکنه

من در خدمت شما هستم اگه باز هم سئوالی دارین

موفق باشید

یعنی اینجا کسی پیدا نمیشه منو راهنمایی کنه!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هشدار
مجله زیر تقلبی هست
به عبارتی مجله در سایت تامسون هست ولی سایت جعلی رو بالا آوردن

خیلی مراقب یاشید

MAGNT RESEARCH REPORT
ISSN: 1444-8939

با سلام

1.      در مورد مقاله ای که حاصل دست رنج پایان نامه ام هستش، استاد راهنمام میخواست اسمش نویسنده اول باشه و بنده هم تمام هزینه های مربوط به ترجمه و پذیرش رو بدم.

2.      چندین مرتبه پیشنهاد دادن که اسم همکاراشو که هیچ گونه دخالتی تو پایان نامه و مقاله ام نداشتن رو به عنوان نویسنده درج کنیم.

اما من مخالفت کردم، چرا که تمام بارعلمی و زحمتش رو دوش خودم بوده و حتی می تونم بگم تلاش شبانه روزیم روی پایان نامه و نتایجش، تو از دست دادن کارم هم بی تأثیر نبود. ضمن اینکه این مقاله برا رزومه و ادامه تحصیلم تو خارج خیلی مهمه

3.      ایشون به شدت اصرار داشتند تو ارائه نتایج نرم افزاری تقلب اعمال بشه. تو این زمینه هم مخالفتم رو اعلام کردم.

 

الانم استاد راهنمام تهدید کرده مقالۀ پایان نامه ام رو که نتایج خاص و باارزشی ازش بدست آوردم رو به نام خودش تموم کنه.

استادی که تا این حد دیکتاتور و بی ملاحظه باشه...

 

می خوام از ایشون شکایت کنم و پیگیرش باشم؟ اما نمیدونم به کجا و چطوری؟

لطفا راهنماییم کنید.

متشکرم

لطفا توضیح واضح تری یا منبعی معتبر برای آشنایی با مقوله ای اس ای معرفی کنید
۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۳:۵۷ ابرندآبادی

پاسخ به آقای صفویان.

به هیچ وجه نگران راه نیافتن به دوره دکتری نباشید.  به قول معروف برای رسیدن به مدرک دکتری به تعداد فارغ التحصیلان ارشد راه وجود دارد.  به همت وزیر سابق علوم و اخوی ایشان بسیاری از دانشگاههای غیر انتفاعی و واحدهای پیام نور و واحدهای دورافتاده دانشگاه آزاد مدرک دکتری میدهند.  پردیس های دانشگاهها هم با اخذ چند ده میلیون مدرک دکتری میدهند.  نگران چه هستید؟ 

تنها تفاوتی که رخ میدهد در چند دانشگاه برتر کشور است که بجای تحمیل دانشجوی دکتری  از طریق کنکور ، حالا میتوانند دانشجو را بر اساس شایستگی واقعی آنها انتخاب کنند.  در دانشکده ما طی دو سال گذشته فقط بیست دانشجوی دکتری هستند که هیچ کدام از استادان حاضر به کار کردن با آنها نیستند.  یکی از این دانشجویان که از طریق کنکور تحمیل شده است  کارشناسی ارشد خود را در زمینه مدیریت از یکی از دانشکده های بسیار کوچک ...... گرفته و حالا میخواهد دکتری مهندسی مکانیک بگیرد.  در مصاحبه ورودی نمره صفر گرفته  ولی گویا سئوالات تخصصی کنکور را خیلی  خوب جواب داده بوده. 

بهرحال همانگونه که گفتم نگران ورود به دوره دکتری نباشید که وارد خواهید شد.

۱۵ آذر ۹۲ ، ۰۸:۵۱ محمد ح. صفویان

قبیله گرایی در کشور ما یک واقعیت کاملا عینی  و غیر قابل انکاره که واقعا هرجا که نیاز به گزینش باشه سریعا خودش رو تو کشور ما نشون میده.نویسنده مقاله همه حرفها رو زده و چیز زیادی نمی مونه.فقط یک نکته موند و اونم اینه که از امسال که سهم مصاحبه در کنکور دکترا 70 درصد شده امثال من که متقاضی دوره دکترا هستن نگران میشن که نکنه فلان پسر خاله و برادر زاده و عموزاده جاشون رو بگیرن.ایکاش اثر کنکور دکترا 100 % بشه و مصاحبه کلا برداشته بشه.البته واقعا کنکور دکترا چیز مضحکیه ولی از طرفی نباید افراد شایسته به خاطر فرهنگ قبیله ای از حقشون محروم بشن.

 

در مورد محققین چند رشته ای جوان این امر صدق نمی کند: "یک فرد متخصص با مشاهده تمام مقالات یک فرد به راحتی می‌تواند بفهمند که آیا انسجام پژوهشی در آنها هست یا نه. اگر این انسجام موجود نباشد مشخص می‌شود که فرد تمامی آنها را خریداری کرده است."

از طرف دیگر کیفیت را اگر درست رقمی کنیم برخی از مشکلات حل می شود. اتکا به هیئت های ممیزه غیر از گروه بازی بحث سلیقه را هم وارد کار می کند. اگر شیوه علمی من جور خاصی باشد آن را شاید به شیوه های علمی دیگران ترجیح بدهم.

این فرض که در غرب گروه بازی کم است صحیح نیست. در غرب جو ناسالم برخی دانشگاهها (حتی معروف) سنگین است.
۰۷ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۰ غلامرضا محمدزاده

با سلام

 در شرایطی که در کشور ما با پول مقاله ، پایان نامه ، پروژه تحقیقاتی خرید و فروش می شود و به طور تضمینی درمجلات معتبر علمی  چاپ می شود داشتن چند مقاله آی - اس - آی و غیره برای دانشجو و استاد ایجاد ارزش و اعتبار علمی نمی کند

من همین الان لینک را دوباره چک کردم و مشکلی نبود.
متنش را در زیر کپی می کنم:
Choosing a venue: conference or journal?
by Michael Ernst (mernst@cs.washington.edu)
December, 2006

Contents:

(Also see my advice on writing a technical paper, and a letter to the US INS making the point that in computer science, papers in peer-reviewed conferences are accepted as high-quality scholarly articles.)

(Note: This webpage is oriented toward computer scientists. The information is not necessarily accurate for other scientific fields.)

Should you publish your work in a conference or in a journal? Each is appropriate in certain circumstances. This webpage lays out some of the tradeoffs. (Note: I should expand it to discuss workshops as well.)

This information is accurate to the best of my knowledge, and it agrees with what top researchers tell me. However, it is not intended to impugn any particular conference or journal — there are always exceptions to a rule.

Why to prefer a conference

In computer science, your preference should be for conference publication. Here are some reasons.

  • Conferences have higher status. In part this is a historical artifact of the field of computer science, but it is self-perpetuating since that makes the best researchers want to send their papers to conferences rather than journals.
  • Conferences provide higher visibility and greater impact. Many people will attend your talk, you will have the opportunity to answer questions, and people will talk to both you and to one another in the hallways. Even disregarding the event itself, more non-attendees read conference proceedings than read journals.
  • Conferences have higher quality. Acceptance rates to good conferences are often around 10% (at least in software engineering, which is my field), whereas even the best journals are less selective. Naturally, there exist low-quality conferences (and journals), but if your c.v. is cluttered with them, then you will appear to be incapable of good work (even if the work you published in those venues really is good!), and your good publications will not stand out. A good rule of thumb is that the best conferences are sponsored by ACM.
  • Conferences are more timely. It can take years for a journal publication to appear (or even for reviews to come back), whereas the turnaround time for conference reviews is a few months, and the proceedings also appear quickly.
  • Conferences have higher standards of novelty. Journals often only require 20-30% of the material to be new, compared to an earlier conference version.
Why to prefer a journal

There are situations in which journal publication is desirable.

  • Journals may have longer page limits. If you have too many experimental results to fit in a conference publication, then a journal affords an opportunity to include them. You can also include proofs that are too long (or boring) for a shorter publication. A journal paper could recap or given an overview of an entire research area.
  • Journal reviews tend to be more detailed. A journal reviewer may spend days on a paper, whereas a conference reviewer cannot afford to do so for each of the many papers he or she is assigned. This is in part because conference reviewers often believe the authors' claims (regarding a proof, for example), whereas journal reviewers are expected to verify them. It may also be in part because of the expectation that the paper will be revised and re-submitted to the same journal. In any event, the extra details can help you to improve your work or to understand its shortcomings.
  • Journals give the opportunity to revise your work and re-submit it for review. Actually, conferences give this too: if a paper is rejected from one conference, then you can revise based on the reviewers' comments and submit to a different conference, or the same one the next year.
  • Journals have higher acceptance rates, giving the opportunity to get your research published. The same is true of workshops. These are particularly good venues for people who are just starting their research careers.
  • Some lesser-ranked universities evaluate faculty on the basis of journal publications, because the Dean of Engineering is unable or unwilling to understand computer science. In most scientific fields, journals have higher standards than conferences; computer science is a rare exception. A top-ranked CS department can convince the dean to use the proper evaluation metric. A lower-ranked CS department cannot (the dean may think the department is trying to fool him or her). If you are at one of these universities, you will need to publish in journals, probably by submitting slightly revised versions of your conference papers to journals. The rush for people at lower-ranked universities (some of whom are excellent researchers, and some of whom are not) to submit even marginal results to journals is another regrettable factor that tends to lower the overall quality of journals.

The best papers at a conference are often solicited for expedited journal publication. I sometimes decline these opportunities, but your circumstances may be different. Whether you accept this invitation should be based on the factors above, such as whether there is value to the community of an expanded version of the paper, and how much more work it is to prepare the journal version. (For example, is there a thesis, technical report, or other document with additional material beyond the conference paper? Even better, are there additions that were suggested by reviewers or during discussions at the conference?)

The journal version of a publication will be cited more than the conference version, because the journal version has a later date and thus seems more authoritative. This is a good thing if the journal version adds real value (or corrects problems!). However, if you have cluttered the paper with a lot of details that aren't crucial (like extra tables of results, experiments that support your point slightly less strongly than the main ones, or discussions of tangential issues), then your paper may actually have less impact because readers will get mired in the irrelevant details.Good writing can avoid such problems.

Other resources

Regarding the impact of conferences vs. journals, see the CRA Best Practices Memo, Evaluating Computer Scientists and Engineers For Promotion and Tenure and Bertrand Meyer et al.'s CACM article Research Evaluation for Computer Science.


من نوشتاری از یک استاد دانشگاه واشنگتن دیدم که درباره اینکه کنفرانس بهتر است یا ژورنال، برای تحقیقات حوزه علوم کامپیوتر، تجربیات و نظرات خود را توضیح داده است.
این لینک مطلب است. به نظرم بسیار خواندنی است.
http://homes.cs.washington.edu/~mernst/advice/conferences-vs-journals.html
اگر لازم بدانید می توانم متن آن را ترجمه کنم تا با ذکر اصل و ترجمه در پستی در وبلاگ قرار بگیرد.

امیدوارم این مطلب تکراری نباشد.
پاسخ:
لینک کار نمی کند.
 نتایجی که براساس معیارهای کیفی بدست می آیند میتوانند به ارزش واقعی بسیار نزدیک تر باشند
شاید یکی از دلایلی که در کشورمان معیارهای کمی(عدد و رقم) بسیار پرکاربردتر است این است که زودتر نتیجه میدهد، قضاوت بسیار راحتتر میشود و برای خیلی ها ممکن است با جم و جور کردن مقداری عدد به نتیجه ای مطلوب از راهی بسایر سریعتر اما غیر واقعی منجر شود
مشکل از کیفی کردن ارزیابی در ایران به پیچیدگی روابط اجتماعی ما برمیگرده. مشکل اینه که در صورت کمی زدائی از معیارهای ارزش علمی اساتید در واقع از چاله به چاه افتادیم. همین الانش با دور زدن شاخصهای متعبرتری مثل ISI و علم کردن شاخصهای قابل نفوذ توسط نهاد قدرت همین معیار کمی که میتونست عملکرد نسبتا خوبی داشته باشه به چالش کشیده شده. عمده شکل دور زدن این معیار کمی که فرمودین از طریق خلق معیارهای یک شبه و من درآوردی وطنی صورت میگیره. نمیگم ISI بی نقص هست ولی حفره ی کمتری داره
با سلام
اگر اجازه می دهید، این مطلب با نام شما در ایردن، پایگاه دندان پزشکی ایرانیان منتشر گردد، محبت نموده آن را در یک فایل ورد و حتی الامکان با عکس و نام نویسنده محترم به آدرس ایردن ارسال فرمایید.

سیما - مدیر ارتباطات ایردن
پایگاه و شبکه اجتماعی دندان پزشکی ایرانیان
info@irden.com
http://www.thestar.com/news/article/1130885--ryerson-professor-s-work-plagiarized-by-iranian-academics
آقای داریوش،

یک سری مسائل هستند که نمی شود به صورت کمی با آنها برخورد کرد. این به خاطر دلایلی که شما ذکر کرده اید نیست بلکه به خاطر این هست که ارزیابی و مقایسه در این زمینه ها را نمی شود کمی کرد. این مساله که بسیاری از اوقات به خاطری مسائلی که در متن ذکر شده نمی شود در ایران به عامل های انسانی اعتماد کرد منجبر تفکر را در شما وجود آورده که در همه جا وضعیت این گونه هست. به عبارت سیستم را طوری طراحی کنیم که عامل انسانی دخیل نباشد.

سوال شما مثل این هست که بگویید چرا برنامه ی کامپیوتری نیست که به جای دکتر مستقیما بیماری مرا تشخیص بدهد؟ همین نتایجی اسف باری که در زمینه های مختلف به خاطر پافشاری روی معیارهای کمی می بینیم دلیل کافی برای هر فرد مطلعی هست که مشکل این کارها چیست. یک دلیل ساده اش این است که معیارهای کمی قابلیت دور زده شدن بیشتری دارند. معیار کمی در محدوده ی خاصی کاربرد دارد و در همان جا هم باید در نظر گرفت که در همین محدوده هم می تواند قابل سوء استفاده باشد. اصل ستفاده از این معیارها هم برای متخصص در آن زمینه (که توانایی ارزیابی مستقیم را دارد) نیست بلکه برای آگاه کردن افراد غیر متخصص است که چنین توانایی را ندارند.
این مشکلات تا حدی در دانشگاه های خارجی هم وجود دارد. در دانشگاه های خوب این مشکلات کمتر است ولی اگر به دانشگاه های پایین تر نگاه کنید همین مشکلات هست. علاوه بر این، گاهی نیاز هست که اطلاعات در اختیار افرادی که متخصص در موضوع نیستند قرار بگیرد. در این اوقات فرد تصمیم گیرنده نمی تواند اگاهی یا وقت لازم برای ارزیابی مستقیم را داشته باشد، در نتیجه مجبور است ارزیابی غیر مستقیم انجام دهد. به عنوان مثال، هنگام ارتقا این فقط همکاران فرد در دانشکده نیستند که تصمیم می گیرند بلکه معاون دانشگاه و هیات مشاورش تصمیم نهایی را می گرند. برای این ارزیابی هم می شود از منابع مختلف استفاده کرد، یک نمونه اش توصیه نامه هایی از اساتیدی هست که متخصص در آن زمینه هستند ولی همکار فرد نیستند تا تداخل منافع داشته باشند (به عبارت دیگر دانشجوی فرد نبوده اند و با او مقاله نداشته اند و ...). منبع دیگر هم معیارهای کمی هستند.

به عنوان نمونه، دانشکده های کامپیوتر مقداری تلاش کرده اند تا مقالات کنفرانسی به عنوان publication توسط دانشگاه به حساب آورده شوند. در سال های اخیر هم بحث بر سر مقلاتی که در نشریات الکترونیکی چاپ می شود وجود دارد هر چند از هر متخصصی که در آن زمینه کار کند بپرسید خواهد گفت نشریه ی معتبری هست.

بطورخلاصه، این مشکلات در کشورهای پیشرفته هر چند کمتر است باز وجود دارند.
چرا دانشگاهیان انقدر از معیارهای کمی گریزان هستند؟ مگر نه این که یکی از اهداف علم کمی کردن مفاهیم هست؟
چرا ابزارهای درست این کار رو شناسایی نمی‌کنید؟
چطور در مورد ارزیابی دانشجویان از معیارهای کمی، و حتی تلفیق چندین معیار کمی استفاده می‌کنید، اما در مورد اساتید چنین چیزی را مکروه می‌دانید؟

به نظر این حقیر، دانشگاه‌ها به علت این که اداره‌ی تمام امور آن‌ها به دست اساتید است (و تنها کسی که بر کار اساتید نطارت می‌کند، همان استاید هستند!)، فاقد نظارت و ارزیابی صحیح هستند.

با این که حرف‌های شما به طور ریزبینانه و موردی صحیح است، ولی برای مقایسه کردن دو استاد، ساده‌ترین کار دیدن مقالاتی ست که منتشر کرده‌اند.
اگر استادی مقاله‌ی جدید ندارد، احتمالاً بازنشسته است.
اگر تنها 10-20 تا مقاله دارد، احتمالاً تازه‌کار است و اگر 10-20 سال و در هر سال چندین مقاله دارد، احتمالاً استاد کار کشته‌ای است.

ضمن آن که، این فضای درجه بندی اساتید و کلاً فشارهای publish or perish را نیز دانشگاهیان برای خود به وجود آورده‌اند و خود کرده را تدبیر نیست. به نظرم هم درجه بندی و هم این نوع فشارها توهینی به ساحت علم هستند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی