Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

اعتراف یک دانشیار دانشگاه به انجام تقلب

PaP-admin | سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۱

خبرگزاری مهر-گروه دین واندیشه: دکتر امیر احسان کرباسی زاده طی یادداشتی از وضعیت نابسامان چاپ مقالات علمی پژوهشی در مجلات کشور انتقاد کرده که تحت عنوان اعتراف نامه در ذیل می‏آید.

اعتراف نامه: هفت سال پیش وقتی مشغول تحصیل در انگلستان بودم و از حال و هوای مقالات علمی پژوهشی چندان خبری نداشتم مقاله‏ای انتقادی به زبان فارسی در مورد انحصارگرایی پلانتیجا فیلسوف دین معاصر انگلیسی نوشتم و برای یکی از مجلات علمی پژوهشی آن زمان ارسال کردم. در مقاله تنها به 3 منبع ارجاع داده بودم و متن فاقد پانوشت یا زیرنوشت بود.

داوری مقاله نزدیک 6ماه به طول انجامید و سرانجام پس از پیگیری‏های مکررم درمورد سرنوشت مقاله، ایمیلی از مجله دریافت کردم که داوری از داوران برایم نوشته بود: این نوشته در حد مقاله علمی پژوهشی نیست چرا که منابع و مراجع آن کم است. در همان زمان نامه‏ های به وزیر علوم وقت نوشتم و در آن وضعیت نابسامان و رشد قارچ‎گونه مجلات علمی پژوهشی و نگاه کمی آنها در حوزه علوم انسانی شکایت کردم.

اما هیچ پاسخی دریافت نکردم. وقتی به ایران بازگشتم و اوضاع اسفبار چاپ مقالات علمی پژوهشی را دیدم در اقدامی ناجوانمردانه 2 مقاله مناسب را که به زبان انگلیسی نوشته شده بودند و هردو چاپ شده بودند [را] عامدانه به دو مجله علمی پژوهشی ارسال کردم. تنها کاری که کردم دستکاری در نام مقالات و مؤلفان آنها بود. مقالات بلافاصله پذیرفته شدند و هردوی آنها به زیور طبع آراسته شدند. طرفه اینجاست که یکی از آنها بدون اطلاع رسانی و کسب اجازه مؤلف چاپ شد. من سکوت کردم و ابدا قصد افشای چنین رازی را نداشتم تا اینکه چندی قبل مقاله‎ای به زبان انگلیسی برای داوری نزد من فرستاده شد. با اندکی جستجو در اینترنت دریافتم که مقاله رونوشت ناقص و کم دقتی از یک مقاله چاپ شده در آمریکاست.

به نظر می‏رسد که مجلات ما اولین کاری که هر مجله در مورد مقالات دریافتی خود انجام می‏دهد را انجام نمی‏دهند: استفاده از موتور جستجو برای کشف سرقت‎های علمی احتمالی. بلافاصله بعد از این واقعه، گروهی به نام انجمن مبارزه با تقلب با من تماس گرفت و خواستار توضیحی در مورد دو مقاله من شد. قضیه بسیار ساده است سرقت علمی. هدف این نوشته علاوه بر اعتراف به سرقت علمی، ارایه دستورالعمل‏هایی برای تولید مقاله علمی پژوهشی در حوزه علوم انسانی است و بنابراین قابل توجه همکاران اینجانب است که برای گرفتن ترفیع و ارتقاء نیاز مبرم به چاپ مقالات علمی پژوهشی دارند: ساده‏ترین دستورالعمل : مقاله‏ای انگلیسی را از سایت شخصی استاد نه چندان مشهوری بردارید(سعی کنید فرمت مقاله docباشد)با اندکی دستکاری مقاله را به نام خود چاپ کنید.

دستورالعمل نسبتاٌ ساده:(برای کسانی که جسارت استفاده از دستورالعمل بالا را ندارند):چند مقاله انگلیسی چاپ شده را با هم ادغام کنید(مطمئن باشید که داوران مقاله را تا انتها نمی‎خوانند) و آنرا به مجلات علمی پژوهشی بسپارید.

دستور العمل ساده و کم مخاطره: از دانشجویان با استعداد دوره کارشناسی ارشد یا دکتری که تحت نظارت شما مشغول نوشتن پایان‏نامه هستند درخواست مقاله کنید. اسم خود را بر طبق مصوبه داخلی دانشگاه‎ها بالای سر دانشجو به عنوان مؤلف اول بگذارید. مقاله را برای چاپ به مجلات ارسال کنید.( دانشجویان به تنهایی حق ارسال مقاله علمی پژوهشی به بعضی از مجلات را ندارند. از این ماده قانونی استفاده تام و تمام ببرید. این قانون نانوشته برای حمایت از استادان است. دانشجویان مسئولیت نوشته‏های خود را ندارند و همچنین استادان.)

دستور العمل  نه چندان ساده: دستور العمل بالا را بکار ببرید و اما مطمئن باشید که دانشجوی شما از دستورالعمل‎های بالا استفاده نکرده باشد.

دستورالعمل دشوار: شخصاٌ حاصل تحقیقات خود را به زبانی ساده شرح دهید و از اسلوب نویسی پیروی کنید. به چند کتاب و مقاله درباب مقاله نویسی مراجعه کنید. برای نمونه کتاب دکتر موحد با عنوان البته واضح و مبرهن است که منبع خوبی است.

آخرین دستورالعمل: بی خیال نوشتن مقاله علمی پژوهشی شوید. تحقیقات خود رادر قالب کتاب چاپ کنید. در این صورت حاصل تحقیات شما خوانده می‎شود اما هیچ چشمداشت گرفتن پایه و یا ترفیع را نداشته باشید. من در سالهای اخیر از این دستورالعمل پیروی کرده‏ام.

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۱/۰۶/۰۷
PaP-admin

نظرات (۲۰)

با سلام. متاسفانه بحث مجلات بی کیفیت کم بود بحث کنفرانس های جعلی هم اضافه شد. به نام دانشگاه تهران کنفرانسی برگزار شد که هر چرندی در آن پذیرش شد. 
۳۰ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۲۲ مینا بهاری
 سلام اگر کسی پشت کارت امتحانی تقلب بنویسد  ولی اعتراف نکند دراین صورتی که
 بداند تقلب گناه است  وبه جای تقلب از صلوات  ودعا استفاده کند  گرچه   بین سوالات گزینه های تستی شک کند
اا
۲۸ آذر ۹۳ ، ۲۱:۴۳ یک دانشجو
من یک دانشجوی 12 ساله هستم که دو سه سالی هست از کلاس های  درسی دکتر کرباسی زاده استفاده می کنم. ایشان از نظر من جزء بهترین اساتید کشور هستند. من در این مدت ایشون را از زحمت کش ترین و با اخلاق ترین اساتید دیدم. این را از هر دانشجوی ایشان هم که بپرسید به شما خواهند گفت. برای ایشان آرزوی موفقیت در همه ی مراحل علمی دارم و امیدوارم بتوانم ذره ای از زحمات ایشان را در پیشبرد علم کشور جبران کنم.
۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۳ امیر ملکی
تمام درس زبان انگلیسی پیشرفته ما در دوره دکتری مدیریت دولتی عبارت بود از اینکه آقای دکتر . . . مقاله های فارسی استخراج شده از پایان نامه ارشد دانشجوهای خودشون در دانشگاه . . . رو به ما دادن و فرمودن که اینها رو ترجمه کنید، اسم خودم اول، اسم خودتون دوم و اگر خواستید اسم نویسنده سوم، بعدش هم بدید به من تا ارسال کنم برای ISI .
و این میشه تکلیف درسی شما
اگر خواستید تمام اسناد این شیاد را منتشر می کنم
با سلام

دبیر شیادی در سیستم آموزش وپرورش ناحیه یک شهرری می شناسم که با یک مقاله و یک عنوان در کنفرانس فیزیک ایران -کنفراس نجوم  ایران- و کنفرانس های کشور های در پیتی جنوب آسیا پذیرش شده و هزینه آموزش وپرورش به کشورهای چین- کره جنوبی ترکیه - ایتالیا- تایلند شرکت کرده و یک دماسنج باخود برده تا افت دمارا در هنگام خورشید گرفتگی حساب کند
رابطه ها چنین بلایی را سر پژوهش و آموزش کشور آورده که فردی بی سواد که صرفا دوست معاون وزیر است نخبه علمی شناخته می شود

تشکر از اقای کرباسی زاده به خاطر صراحت و صداقتشان.با مزه تر از این حرفها ادا هایی هست که برخی اساتید موقع گزینش دانشجوی دکتری از خودشان در میاورند و طوری وانمود می کنند که انگار کاملا رعایت انصاف علمی را میکنند.بعد میبینی چه کسانی را در مرحله گزینش انتخاب میکنند که اصلا صلاحیت ندارند.تاسف بارتر اینکه برخی از حضرات اساتید گروه اموزشی را به مرکز نان دانی و پارتی بازی تبدیل کرده اند.طاعون که بیاید جاهل و دانا نمیشناسد و تازه دانایان بی اخلاق بدترند چون چراغ هم دارند.      علیرضا-دانشجوی دکتری

۲۲ بهمن ۹۱ ، ۲۱:۱۳ مسعود ابوپی
با سلام
بازم خدارو شکر یکی به جرم خودش اعتراف کرد
من در سال 2011 مقاله ای نوشتم به زبان انگلیسی‌ البته با کلی زحمت
یک ماه پیش می خواستم ببینم آیا کسی به مقاله من ارجاع داده یا نه
به همین خاطر یه سرچی تو گوگل زدم که دیدم مقاله من تو رفرنس های یه مقاله اومده
اولش خیلی خوشحال شدم و سریع رفتم سراغ دانلود مقاله
مقاله رو که دانلود کردم تازه متوجه شدم دارم مقاله خودمو می خونم البته به نام دو نفر دیگه
یکی از این دوستان سارق دانشجوی دکتری علامه هست و دیگری دانشجوی ارشد دانشگاه تهران با کلی ادعا
حالاهم شروع کردن به حاشا
من موندم چکار کنم
به نظر شما من باید با این دوستان سارق چه برخوردی داشته باشم؟
خوشحال میشم راهنماییم کنید
با تشکر

پاسخ:
با مدرک به ناشر مقاله‌ی تقلبی و نیز به دانشگاهی که اونها در مقاله ذکر کرده اند تماس بگیرد و بخواهید که این موضوع را پی گیری کنند.
آقای مخالف تقلب

با داشتن ده ها و شاید صدها کنفرانس به اصطلاح بین المللی در کشور که طیف گسترده ای از مقالات آبکی و در مواردی تقلبی را با استفاده از پول بیت المال تباه می کنند جای دست مریزا به وزارت علوم کشور ایران دارد که درصدد تهیه لیست سیاه است و مجلاتی را در آن قرار داده که به زعم بعضی از بازدید کنندگان این سایت مجلات داخلی به اصطلاح علمی پژوهشی مورد تایید وزارت علوم ایران باید جلوی آن ها کرنش  نمایند.

ناصر
۲۲ بهمن ۹۱ ، ۱۰:۵۶ مخالف تقلب
چندی پیش برای اولین بار همایش بین المللی طالب آملی برگزار شد.یکی از نویسندگان مقاله ای را قرائت نمودند،که پس از پایان مقاله یکی از حاضران بلند شدند و با در دست داشتن کتاب همایش سال های گذشته معترض شدند که مقاله قرائت شده متعلق به ایشان بوده و عینا در کتاب همایش مذکور چاپ شده است.نویسنده با دستپاچگی اظهار کردند که مقاله را یکی از دانشجویان دوره کارشناسی ارشدشان که نامی از آن بخت برگشته در مقاله نبود نوشته اند.شگفتی بیشتر آنکه با وجود چنین افتضاحی هیئت داوران با اهدائ جایزه از استاد سارق تقدیر و تشکر هم به عمل آوردند.
 چه باید کرد؟
قصدم دفاع از فرد خاطی نیست. با توجه به نوشتۀ خود فرد، انگیزۀ وی از اعتراف نیز برای من مبهم است و تصور می‌کنم چندان صادقانه نیست. اما برخی حقایق در آن وجود دارد که همه مربوط به وضعیت مجلات علمی پژوهشی در ایران است. خود من در این مجلات هم مقاله چاپ کرده‌ام و هم داوری کرده‌ام. صرفنظر از اینکه بسیاری از مجلات درجۀ علمی پژوهشی را با استفاده از رانت‌ها و روابط می‌گیرند، مشکلات زیر هم وجود دارد:
1- چون جامعۀ علمی ایران کوچک و حوزه‌های مطالعاتی و تخصصی بسیار متنوع است، در بسیاری از مواقع، حتی اگر مجله مقصر نباشد، داور یا نویسنده یا هر دو ناشناس باقی نمی‌ماند. این امر سبب می‌شود که داوری دوسویه‌کور نباشد، یا مقاله به‌دلیل دوستی و رفاقت و بده و بستان تأیید می‌شود یا به علّت رقابت ردّ می‌‌شود.
2- مجله در صورتی که مقاله‌ای ردّ شده باشد، برای شانه خالی کردن از دردسرهای بعدی، خود را ملزم نمی‌بیند که دلایل ردّ را به نویسنده کتباً اعلام کند. این امر غیر از اینکه باعث می‌شود ارتباط نقادانۀ جامعۀ علمی باهم قطع شود (چیزی که فلسفۀ وجودی پیدایش این مجلات است)، به‌علاوه باعث بی‌مسؤولیتی برخی داوران در ردّ برخی مقالات به دلایل شخصی و غیرعلمی شود، چون احتمال این را نمی‌دهد که ممکن است بعداً مجبور به پاسخگویی باشد یا ممکن است بعد از چند بار داوری بد و اعتراض نویسندگان از هیأت داوران کنار گذاشته شود.
3-مدیریت برخی از مجلات چندان ضعیف است که داوری‌هایی که صورت می‌گیرد پیگیری و اعمال نمی‌شود، یعنی بارها شده که اصلاحات خیلی فاحشی را (به‌عنوان داور) برای مقاله توصیه کرده‌ام ولی با کمال تعجب، در نهایت دیدم بدون انجام اصلاحات مقاله چاپ شده است. وقتی داور ببیند به موارد مورد نظر وی توجهی نمی‌شود، او هم پس از چند بار یا مقالاتی که با اصلاحاتی قابل انتشارند، کلاً ردّ می‌کند، یا دقت‌ داوریش را پایین می‌آورد. لذا کیفیت مقالات پایین می‌آید.

همۀ اینها  و موارد دیگری که فرصت برشمردن آنها نیست موجب می‌شود افراد به سمت روش‌های ناسالم روی بیاورند چه داور و چه نویسندگان.
 راستش در اینکه مجلات علمی پژوهشی ما دچار مشکلات عدیده‌اند حرفی نیست، اما توصیه به کتاب نوشتن هم مگر غیر از این است؟ مگر تدریس در دانشگاه هم غیر از این است؟ در کتاب نوشتن هم همان دستورالعمل‌ها استفاده می‌شود. در اصل قضیه که فرق نمی‌کند. در تدریس هم همین اتفاق می‌افتد، افراد درسی را ارایه می‌کنند که می‌خواهند یاد بگیرند، نه اینکه بلدند!
لذا راه حلّ نهایی ایشان هم دچار همان آفات هست بلکه شاید بیشتر. شاهد این امر هم اینست که در خارجه فردی کتاب می‌نویسد که سالها مقاله نوشته و تدریس کرده است، نه اینکه "به‌جای مقاله" کتاب بنویسد.
بنابراین یا باید آلترناتیو بهتری ارایه کرد یا مجلات را ارتقا داد.
ضمناً در خارج از کشور هم مقالات بسیاری بدون دلیل موجه رد می‌شود، ولی اینکه دلیل نمی‌شود. آنجا هم شهرت نویسنده و دانشگاهش در چاپ مقاله دخیل است. آنجا هم اگر فردی مشهور نباشد مجبور است مراجع بیشتری را انتهای مقاله بچپاند.
 همینکه ایشون بهانه های بیخودی نیاورده خیلی خوبه .  شاید بگید که چاره دیگه ای نداشته ولی در موارد مشابه دیده ایم که چه بهانه هایی استادا میارن.  اما نکته دیگه اینه که آیا ایشون با این دو مقاله دانشیار نشدن؟  حالا تکلیف چیه؟
کاش به جای این همه داستان‌سرایی در این اعتراف‌نامه چیزی از جنسِ این جمله‌ی فریدِ زکریا پیدا می‌شد:
"من اشتباه وحشتناکی کردم. من دچار خطای بزرگی شدم و کاملا تقصیرکارم. من بی‌پرده از ژیل لپور، از ویراستارانم در تایم، و از خوانندگانم عذرخواهی می‌کنم." 
 مشکل ایشون نیستن مشکل جو دانشکده های علوم انسانیِِ هست که عملا با رخت خواب فرقی نمی کنه.دانشجو میاد سر کلاس استاد هم همینطور،یه درسی میده دیگه خدا میدونه دانشجو درس رو میخونه یا نه،از تکلیف هم که خبری نیست،بیشتر اساتید هم با مرتبه استادیاری بازنشسته میشن.
البته دلایلش زیاده از نبود امید به بازار کار تا اینکه دانشجوی قوی وارد علوم انسانی نمیشه(برعکس غالب کشورهای پیشرو علم) و در نتیجه از اون ور هم استاد قوی تک و توک پیدا میشه و کلا دوره های آموزشی ای که 20 سال هست تاریخ مصرفشون تمام شده و دانشجوی باسواد ازشون تولید نمیشه و خیلی عجیب نیست که بیشتر دانشجوهای دکترا تو رشته های علوم انسانی یا مقاله ندارن یا اینکه یه مقاله با کیفیت خیلی پایین یا نهایتا متوسط معمولا هم بعد از استخدام هم وضعشون خیلی بدتر میشه
 این که در علوم انسانی وضع بدین گونه باشد چندان عجیب نیست چرا که استادان علوم انسانی (بر خلاف رشته های مهندسی و پزشکی) شاید خیلی با کامپیوتر و اینترنت سر و کار نداشته باشند و حتی خیلی از آنها ممکن است در عمرشان یک بار هم با کامپیوتر کار نکرده باشند. این نقطه ضعف نیست چرا که هر سوالی که از آنان بپرسی به کتابخانه شخصی یا دانشگاهی مراجعه می کنند و پاسخت را می دهند. کتاب هایی که بسیار ارزشمندتر از نوشته های بی سر و ته موجود در وب در مورد علوم انسانی هستند.

اما در مورد شخص دکتر کرباسی زاده من فکر می کنم ایشان خطایی بزرگ را مرتکب شده اند که هیچ راهی برای رهایی از آن نیافته اند. اگر بپذیریم که سردبیر یکی از ژورنال ها بدون در نظر گرفتن حق انصراف ایشان مقاله را چاپ کرده، اما تکرار این خطا در جایی دیگر نشان از اصرار ایشان دارد. با خواندن این مطلب یاد یکی از مقالات مربوط به طرح دژاوو افتادم که محققین با افراد تقلب گر تماس گرفته بودند و علت را جویا شده بودند و برخی افراد که پاسخ داده بودند جواب های جالبی ارائه کرده بودند: «من نمی دانم چرا به طور تصادفی تمام جملات مقاله من با آن مقاله یکی شده در حالی که هرگز آن را ندیده بودم»، «من نمی دانستم که این کار اشتباه است»، «من با دوستانم شرط بسته بودم که چنین کاری می کنم و کسی نخواهد فهمید.» و .... 

به هر حال هر قدر که انجام این کار توسط ایشان در چهار سال قبل زشت بوده، توبه ایشان زیباست. بر خلاف برخی متقلبانی که زمین و آسمان را بهم می دوزند تا اثبات کنند بی تقصیرند و گناه را به گردن افرادی گردن شکسته (معمولا دانشجویانشان) بیاندازند. مسلما تصمیم ایشان در نوشتن کتاب هم شایان تقدیر است. کتاب نوشتن بسیار سخت تر از مقاله نوشتن است و البته فایده آن هم در گستراندن علم بسیار بیشتر است. البته من زیاد با نظر ایشان (که پنج سال پس از دوران دکترا درجه دانشیاری دارند) موافق نیستم که کتابنویسی در گرفتن پایه و یا ترفیع ایشان بی اثر بوده است.
 با عرض پوزش عنوان و لینک مقاله تقلبی دوم در یادداشت فوق اصلاح می‌شود:
Amir Hesan Karbasizadeh, "Critical examination of Plantinga's defense of Christian exclusivism", Journal of Religious Though: A QuarterlyofShirazUniversity, no. 24 (Autumn 2007), pp. 3-22
و این هم مقاله دیگر: 
Troy Cross, "What is a Disposition?", Synthese, volume 144 (2005): 321-341.

اصلِ مقاله:
International Journal for Philosophy of Religion, 49 (2001), pp. 1-17.
 
 
این یکی از مقالاتِ کپی‌شده‌ی ایشان است:

Amir Ehsan Karbasizadeh, "What is a Disposition?", Hekmat va Falsafeh, volume 4, number 2 (August 2008), pp. 31-49.
http://www.sid.ir/en/VEWSSID/J_pdf/132620081402.pdf

Troy Cross, "What is a Disposition?", Synthese, volume 144 (2005): 321-341.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی