اگر میخواهید نامتان بهعنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..
تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستادهاند که متاسفانه امکان استفاده از آن بهجای وبگاه نیست.
این مقاله در پیج های علمی شبکه های اجتماعی در جهان بسیار بازنشر شده و مورد توجه! قرار گرفته است.
مقاله در نشریه Trends in Research چاپ شده است. آدرس مقاله عبارت است از:
از عجایب این مقاله اینکه خودش تنها 180 کلمه است (کل مقاله، با ابسترکت اشتباه نگیرید) اما 212 رفرنس دارد که 211 رفرنس متعلق به نفر اول مقاله و 1 رفرنس متعلق به نفر دوم است. خواندن متن مقاله نیز خالی از لطف نخواهد بود. ژورنالی که مقاله را چاپ کرده در هیچ مرجع معتبری ایندکس نیست اما برای چاپ هر مقاله 1300 پوند انگلستان پول میگیرد. همچنین محل کار نویسنده California South University ذکر شده است که با اندکی کنجکاوی مشخص میشود چنین دانشگاهی وجود خارجی ندارد و جز یک وبسایت چیز دیگری از آن در دنیای واقعی پیدا نمیشود. با جستجوی نام این دانشگاه در گوگل، تصویر نویسنده مقاله برگردانده میشود! آنچه نامعلوم است این است که این کار چه سودی میتواند داشته باشد!
پس از انتخاب آقای مهرداد بذرپاش به عنوان رییس دیوان محاسبات کشور و طرح برخی ابهامات در مورد پایاننامه دکتری ایشان، بررسی دقیقی انجام گرفت و نتایج آن حاکی از موارد قطعی و متعدد سرقت علمی در بخشهای مختلف پایاننامه ایشان است.
گروهی از استادان دانشگاههای تهران، خواجه نصیر، صنعتی امیرکبیر و صنعتی شریف پیشنویس نامهای را خطاب به وزارت علوم و مجلس شورای اسلامی تدوین کردند و به طور همزمان، نامهی دیگری خطاب به وزیر محترم علوم توسط یک پویش از دانشجویان دانشگاههای کشور تهیه شد.
از استادان و دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور دعوت میشود برای رویت مستندات سرقت علمی و امضای این نامهها به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
https://amp.theguardian.com/technology/2018/aug/10/predatory-publishers-the-journals-who-churn-out-fake-science
In March 2017, Christopher Blanford received an email from an editor at the Journal of Crystal Growth. Blanford had been named as a suggested reviewer for a manuscript, and the editor, Arnab Bhattacharya, wanted to verify that the Gmail account the authors provided was legitimate.
It was not.
Blanford—a senior lecturer in
biomaterials at the University of Manchester, UK—thought it was an
“amusing coincidence” that he was chosen as a fake reviewer, given that
he has written about malpractice in academic publishing.
He confirmed the Gmail account was not his, and the other two suggested
reviewers told Bhattacharya, a professor at the Tata Institute of
Fundamental Research in Mumbai, India, the same thing.
It turns out the author, Ahmad Salar Elahi, based at Islamic Azad University in Tehran, Iran, had already been under scrutiny by the publisher, Elsevier. (And months before after Blanford was queried about the email, one of Elahi’s papers had been was retracted by another Elsevier journal. The reason? The editors of International Journal of Hydrogen Energy had found the article was accepted “based upon the positive advice of three illegitimate reviewer reports.”)*
In fact, the publisher had been warned about Elahi’s alleged use of fake reviewers as early as 2015. Still, in 2016 and 2017, 21 papers from this group were submitted and published in Elsevier journals. Last month, we reported that Elsevier is retracting 26 papers affected by fake reviews; Elahi is corresponding author on 24 of them. Islamic Azad University also informed us Elahi has been suspended from all his duties, including teaching.
Blanford described part of the situation from his point of view in a recent editorial in the Journal of Materials Science (a Springer publication, where he is deputy editor-in-chief); he also tweeted about it. Blanford told us the publisher discovered the authors had used him as a suggested reviewer in a dozen other papers submitted to Elsevier journals. According to Blanford, only four were published, two of which have been retracted.
وبلاگ > آخانی، حسین - مریم میرزاخانی آنقدر شانس داشت که اگر جوانمرگ هم شد، بلند آوازه هم شد. همه اعتراف کردند او دانشمند بود، بدون آنکه بدانند دانشمندیش را در علم اعداد، بدون بالا بردن اعداد مقالاتش کسب کرده باشد.
خبر جانکاه مرگ مریم میرزاخانی همه را شوکه کرد. بخصوص جوانمرگ شدنش خیلی غم انگیز بود. من تجربه جوانمرگی برادرم را در 20 سالگی، آن هم توسط سرطان تجربه کردهام. می دانم این هیولا چیست، به هر جای بدن ممکن است حمله کند، و هر کسی را، در هر سنی و هر در نقطهای از عالم ممکن است هدف قرار دهد.
ایرانیها به مریم افتخار میکنند. او اولین زن در تاریخ ریاضی است که تا امروز برنده جایزه فیلدز شده است. این به تنهایی کافی است که همیشه به داشتن چنین انسانی ببالیم. البته گوشه دردناک ماجرا این است که کشور ما که ایشان را از آن خود میداند وحتی رئیس جمهورمان هم برای گرفتن جایزه و هم برای درگذشتش نامه مینویسد، ولی فرزندش، آناهیتا را ایرانی نمیدانند. بگذریم این فعلا مسئله من نیست.
به عنوان یک دانشگاهی که هر روز باید با تعداد مقالات خود حضورش را در دانشگاه ثابت کند، رفتم و سری به پروفایل حرفهای خانم میرزاخانی زدم. در سایت webofknowledge (جایی که در آن مقالات آی اس آی فهرست میشوند) اگر فقط نام Mirzakhani M را جستجو کنید 20 مورد مییابید. با چک کردن عنوان مقالات به زودی در مییابید که اینها بیش از دو نفرند. یکی محمود است که مقالات فیزیک دارد و دیگری مریم. به ناچار جستجو را فقط با نام Mirzakhani Maryam ادامه میدهم. با کمال تعجب فقط 10 مقاله بیشتر دیده نمیشد. از این ده مقاله 5 مقاله قبل از پروفسوری ایشان تا سال 2008 است و 5 مقاله هم در 9 سالی است که به درجه استادی رسیده است. البته خانم میرزاخانی مقالاتی هم در مجلات غیر آی اس آی دارد. چون در سیستم خودمان به چنین مقالاتی بهای چندانی داده نمیشود به آن نپرداختم. نام او حتی در لیست دانشمندان آی اس آی هم نیست. سپس گزارش ارجاع ((citation report را انتخاب میکنم، با کمال تعجب پروفایلی را که میبینم در حد یک استادیار معمولی در دانشگاههای ایران است. حتی دانشجویان بسیاری هم در ایران هستند که خیلی بالاتر از مریم میرزاخانی هستند. دانشجویان و استادان بعضی رشتهها (بخصوص شیمی) در کشور کم نداریم که در یک ماه میتوانند چنین پروفایلی را پر کنند. اینجاست که شک میکنم. نکند توطئهای در کار است که این دخترک جوان با این تعداد کم مقاله را چنان جایزه مهمی دادهاند و در استنفورد استخدامش کردهاند؟ چگونه شده است که دانش آموخته هاروارد که در 31 سالگی به بالاترین درجه دانشگاهی در معتبرترین دانشگاه جهان رسیده فقط با 5 مقاله آی اس آی استاد تمام شده است؟ با این تعداد اندک مقاله و ارجاع میگویند یک نابغه ریاضی؟ چه اتفاقی افتاده است؟ حتما اشکالی در کار است.
تردید ندارم اگر خانم میرزاخانی با این تعداد مقاله به دانشگاههای معتبر خودمان میآمد، اول معلوم نبود که با استخدامش موافقت کنند. اگر هم با پیگیری و سفارش هم استخدامش میکردند باید در همان سالهای اول حجم بالایی از تدریس را پر میکرد و برای گذراندن از مرحله پیمانی به رسمی آزمایشی هر بار حداقل دو مقاله میداد. کل پولی هم که به او در این چند سال تا مرحله دانشیاری میدادند شاید در بهترین حالت از 10 میلیون تومان تجاوز نمیکرد و با آن میتوانست شاید یک کامپیوتر بخرد و در یک کنفرانس شرکت کند. بعد باز اگر شانس یاریش میکرد و به اندازه کافی اخلاقش خوب بود و مدیر و دانشجویی هم از او آزرده نمیشد در بهترین حالت در 40 سالگی با این تعداد مقاله شاید میتوانست یک دانشیار شود و اگر مشکل گزینشی نداشت استخدام رسمی شود.
اینها را برای این ننوشتم که در رزومه مریم میرزاخانی شک کنید. من نیک میدانم آنهایی که به او جایزه فیلدز دادهاند بسیار سخت گیرند و خود را بد نام نمیکنند. رشته من ریاضی نیست و اصلا سر در نمیآورم که او چه گفته است. اینها را گفتم تا تلنگری بشود به مسئولین وزارت علوم و دانشگاههای خودمان. بساطی داریم در ایران: برای ارزیابی آثار علمی اتفاقا با کمک علم اعداد چنان شما را درگیر میکنند و اگر بخواهند به شما پژوهانهای، جایزهای بدهند، شما راهی ندارید جز تا میتوانی به هر روش راست و غلطی تعداد مقالات را بالا ببری. کمیتههای ارزیابی - اگر چه به تازگی هم معیارهای جدی تر مانند ظریب تاثیر و H-Index را وارد ارزیابیهای خود کردهاند (که اینها هم پایه عددی دارند) - همچنان تعداد مقالات شما را میشمارند و بر اساس آن به افراد پژوهانه و جایزه میدهند. نتیجه این میشود که استاد نمونه کشوری کسی انتخاب میشود که در رشته گیاهشناسی اسنفاجی را پیدا میکند و مدعی است کشف جدیدی کرده است و مقاله مینویسد! کسی در آن کمیته انتخاب برگزیدگان استادان نمونه کشوری نیست سری به مقالات ایشان بیاندازد که اینها به کار علم نمیآید و این بنده خدا بهتر است برود در جایی که استعدادش را دارد زندگی بگذارند. به زور که نباید ردای استادی به تن گیاهشناسی کرد که اسفناج را هم نمی شناسد، او را زحمت ندهید تا هم به خودش ظلم کند و هم به بچههای ما.
وزارت علوم و دانشگاههای ما نیاز جدی به بازنگری دارند، در همه چیز، در هیئتهای ممیزه (بخصوص)، در انتخاب مدیران، در نوشتن آییننامهها و در گزینش دانشجویان و اعضای هیئت علمی. نمیگویم انقلاب کنید، نمیگویم همه چیز را دور بریزید. فقط میگویم در نظام شما مریمها جایی ندارند. چه بسیارند مریمهایی که بلد نیستند مقاله سازی کنند و در زیر چرخ بروکراسی دانشگاهی ایران له میشوند. آنها به گوشهای کز میکنند، اشک میریزند و حتی ممکن است بمیرند و کسی هم نیست برایشان اشک بریزد. خوش شانس هایشان هم میروند تا افتخار مراکز علمی غربیها شوند.
مریم میرزاخانی آنقدر شانس داشت که اگر جوانمرگ هم شد، بلند آوازه هم شد. همه اعتراف کردند او دانشمند بود، بدون آنکه بدانند دانشمندیش را در علم اعداد، بدون بالا بردن اعداد مقالاتش کسب کرده بود. این شاه بیت داستان است.
پیش میاید که پژوهشگری قبل از ژرف اندیشی و پژوهش کافی روی ایده تازه ای که به ذهنش رسیده است، آن را درغالب مقاله ای چاپ کند. در این صورت فرصت خوبی را برای سایر پژوهشگران فراهم میکند تا آن ایده را پخته کرده، به نتایج بهتری دست یابند، و مقاله وزین تری را، البته با ارجاع به مقاله حاوی ایده اولیه، به چاپ رسانند. در چنین پیشآمدی، پژوهشگر اول افسوس میخورد که چرا به اندازه کافی روی ایده اش تامل نکرده است، و در ارسال مقاله شتاب نموده است. اینجاست که اگر پژوهشگر کم ظرفیت به گونه ای قبل از انتشار مقاله دوم از محتوی آن آگاه شود ممکن است وسوسه شده و به نوعی ایده اصلی مقاله دوم را رونویسی کرده و بنام خود به چاپ رساند. در ادامه داستان چنین اتفاق و نحوه مقابله موفق با آن را میبینید.
مقاله [1] فرمول تازه ای برای انتشار نقلی در محدوده 2 بیت با همان تاخیر 1 بیت را به قیمت افزایش 2.5 برابری تعداد دروازه های اکثریت در فناوری اتوماتای سلولی کوانتومی (QCA) مطرح کرده است.
مقاله [2] این ایده را بهبود داده و با ارائه فرمولی کامل تر و منطقی تر انتشار نقلی را با همان سرعت و فقط با افزایش 1.5 برابری هزینه بدست آورده است.
از طرف دیگر نویسندگان مقاله [2] مدار بسیار کارائی برای جمع کننده دهدهی در فناوری QCA را در قالب مقاله [3] ارائه کردند که در تاریخ 2/2/2016 با ایرادات بی ربط و غرض ورزانه رد شد.
اما 4 ماه بعد در کمال ناباوری نویسنده اول [3] ترکیب ایده مقاله های [2] و [3] را در مقاله [4] از نویسندگان [1] و در همان مجله [3] مشاهده کرد.
مراتب فورا در قالب طرح سئوال " آیا نویسندگان [4] در زمره داوران [3] هستند؟" به سردبیراعلام شد. پاسخ این بود که خیر، ولی شما میتوانید از نویسندگان [4] یا خود مجله شکایت کنید.
پس از مشورت با اهل فن، تصمیم گرفتیم که تهمت رونویسی نزنیم، زیرا مسیر اثبات آن بسیار طولانی و پیچیده است، بلکه از سر دبیر سئوال کردیم که چگونه مقاله [4] با همان محتوی [3] به این سرعت پذیرفته و چاپ شده است در حالیکه [3] در همان مجله رد شده است؟!
پاسخ "شما حق دارید که مقاله خود را دوباره ارسال کنید" بسیار امیدوارکننده و حاکی از قبول ضمنی رونویسی نویسندگان [4] از [3] بود.
بدین ترتیب [3] دوباره ارسال و پذیرفته شد. اما تاریخ دریافت آن بعد از چاپ [4] بود. بنابراین با یادآوری رونویسی انجام شده (در لفافه ای ظریف) از سردبیر خواستیم تا تاریخ دریافت اولیه را منظور کند تا ایده مقاله بنام نویسندگان [3] ثبت شود، که موافقت شد!
ما هنوز نمیدانیم که نویسندگان [4] چگونه به ایده مقاله [3] پی برده اند، در حالیکه ناممکن بودن بدستآوردن خود بخودی آن در نزد اهل فن بدیهی است.
اما در مورد دستیابی به ایده [2] احتمال میرود که اقدام به نشر زودهنگام (بمحض پذیرش) آن در سایت نویسنده دوم [2] دلیل اصلی باشد.
مطلب جالب دیگر اینکه گسترش یافته مقاله [2] در قالب مقاله [5] با اتهام رونویسی ما از [4] رد شد.
جالبتر اینکه ایده اصلی [2] با کمی پیچش در قالب مقاله [6] چاپ شده است که در مورد آن به سردبیر شکایت کردهایم. ایشان با لحن تشویق آمیزی ما را به کمیته بررسی شکایات ارجاع داد، که اکنون در حال بررسی هستند.
[1] S. Perri, P. Corsonello and G. Cocorullo, "Area-Delay Efficient Binary Adders in QCA," in IEEE Transactions on Very Large Scale Integration (VLSI) Systems, vol. 22, no. 5, pp. 1174-1179, May 2014. doi: 10.1109/TVLSI.2013.2261831.
[2] Jaberipur, G., B. Parhami, and D. Abedi, “A Formulation of Fast Carry Chains Suitable for Efficient Implementation with Majority Elements,” in Proc. of the 23nd IEEE Symposium on Computer Arithmetic, July, 10-13, 2016, Silicon valley, USA, pp. 8-15.
[3] D. Abedi; G. Jaberipur, "Decimal Full Adders Specially Designed for Quantum-Dot Cellular Automata," in IEEE Transactions on Circuits and Systems II: Express Briefs , vol.PP, no.99, pp.1-1. doi: 10.1109/TCSII.2017.2703942
[4] G. Cocorullo, P. Corsonello, F. Frustaci and S. Perri, "Design of Efficient BCD Adders in Quantum-Dot Cellular Automata," IEEE Transactions on Circuits and Systems II: Express Briefs, vol. 64, no. 5, pp. 575-579, May 2017. doi: 10.1109/TCSII.2016.2580901
[5] Jaberipur, G., B. Parhami, and D. Abedi, “Design Techniques for Fast Carry Networks with Fully Utilized Majority Gates in Emerging Technologies,” submitted to special issue of TC (TCSI-2016-11-0751), rejected.
[6] V. Pudi; S. K; F. Lombardi, "Majority Logic Formulations for Parallel Adder Designs at Reduced Delay and Circuit Complexity," in IEEE Transactions on Computers , vol.PP, no.99, pp.1-1. doi: 10.1109/TC.2017.2696524
در این چند هفته پیامهای متعددی دریافت کردیم که چرا در مورد تز دکترای آقای حسن روحانی ، رییس جمهور منتخب، چیزی نمینویسیم. در این خصوص توضیحات زیر ضروری است:
۱- این بلاگ نویسندگان متعددی دارد که ظاهرا هیجیک علاقهای به درگیر شدن در این موضوع را، چند هفته قبل از انتخابات، نداشتند.
۲- اصولا سیاست این بلاگ بررسی و اعلام موضع، یا افشاگری در این موضوعات حقوقی نیست و ما در این چند سال پیش اصلا درگیر چنین موضوعاتی نشده ایم؛ آخرین مورد باز نشر ۴ سال پیش یک خبر از یک روزنامه معتبر خارجی که حاوی خبر تقلب یک استاد ایرانی بود، با این که اصل خبر پس از چند ساعت اصلاح و منتشر شد، اما موجب صدور حکم غیابی تخلف اداری برای این جانب گردید.
۳- بررسی ادعای یک تقلب علمی، کاری است قضایی و وقت گیر که باید توسط کمیته ای از افراد خبره در آن زمینه و آگاه به قوانین تقلب صورت گیرد. در این مورد خاص، بررسی ادعای وجود تقلب در تز دکترای آقای روحانی، یا باید توسط دانشگاه خارجی صادر کننده مدرک صورت گیرد (که ظاهرا این کار انجام شده ا ست) یا توسط یک کمیسیون مستقل در قوه قضاییه (که با توجه به مواضع قوه قضاییه بعید است انجام شود). به علاوه بررسی تز یا مدارک دکترای مسولین عالی مقام دیگر هم طرح خواهد شد.
۴- بنده نسبت به نیت خیر افرادی که این کمپین وسیع را، درست قبل از انتخابات آغاز کرند، مشکوک بودم و لذا دلیلی بر درگیر شدن نمیدیدم.
منبع: ایسنا
سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی از مصوبه این کمیسیون خبر داد که بر اساس آن برای خرید و فروش پایاننامه مجازات در نظر گرفته میشود.
حسن نوروزی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: لایحه پیشگیری از تقلب در آثار علمی که در پنج ماده و هفت تبصره به مجلس ارائه شده بود، در جلسه امروز کمیسیون قضایی و حقوقی مورد بررسی قرار گرفت و پنج ماده آن تصویب شد و بررسی تبصرهها به جلسه بعدی کمیسیون موکول شد.
وی افزود: به موجب مصوبه کمیسیون از این به بعد افراد یا شرکتهایی که بخواهند نسبت به فروش پایاننامه، رساله و مقاله اقدام کنند، مجرم شناخته میشوند و به مجازات درجه سه و پلمب موسسه مربوطه محکوم میشوند.
نوروزی خاطرنشان کرد: در مصوبه کمیسیون به هیأت تخلفات دانشگاه اجازه داده شده که نسبت به رسیدگی به تخلفات دانشجویان، اساتید یا اعضای هیات علمی دراین رابطه رسیدگی کنند و آنها را به اخراج در دانشگاه، فسخ قرارداد یا مجازات دیگری محکوم کنند.
نماینده مردم رباط کریم در مجلس با بیان این که طبق مصوبه کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس فروش پایانهنامه از این به بعد ممنوع خواهد شد، افزود، به موجب این مصوبه هم کسانی که آثار علمی را میفروشند و هم کسانی که آن را میخرند و یا موسساتی که در فضای مجازی اقدام به این کار میکنند مشمول مجازات خواهند شد.
نوروزی اضافه کرد: بر این اساس روسای دانشگاههای مربوطه یا دادستان به عنوان مدعی العموم میتوانند در این زمینه ورود کنند و ضابطان نیز دورههای خاصی خواهند دید تا طبق دستور دادستان نسبت به کشف جرم اقدام کنند.
به گزارش ایسنا، مصوبات کمیسیونهای تخصصی مجلس پس از تصویب نهایی در صحن علنی مجلس و تایید شورای نگهبان تبدیل به قانون خواهند شد.