Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

۶ مطلب در اسفند ۱۳۸۸ ثبت شده است

نوروز ۸۹ و سال نو مبارک

محمد قدسی | جمعه, ۲۸ اسفند ۱۳۸۸


با آرزوی سلامتی، شادی و کامیابی در سال نو

طرح بالا از: Khuda Bux Abro از پاکستان

با تشکر از دکتر کاظم مروج برای ارسال این مطلب.

درباره رشد علمی ایران

M.A. Jalali | پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۸۸
مطالب چند مقاله چاپ شده در روزهای اخیر، در خصوص رشد علمی ایران، موضوع جدیدی نیست. ایرانیها از دهه ۷۰ هجری شمسی به بعد تلاش بسیار ارزنده ای در تمام زمینه های مختلف علم داشته اند. دقت کنیم: تلاش. اینکه نتیجه با چه کمیت یا کیفیتی بوده است موضوع دیگری است. پس از پایان جنگ که صدمات سنگینی به تمام زیرساختهای کشور زد، عده کثیری از دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در کشورهای عمدتا غربی به هدف ساختن آنچه که ما آن را وطن می نامیم به ایران برگشتند. این افراد لزوما بهترین فارغ التحصیل های دانشگاههای خارجی نبودند، ولی انگیزش کمی هم نداشتند. به این ترتیب حفره های موجود در نظام آموزش دانشگاهی تا حدود زیادی پر شد و استادان وقت پیدا کردند که اندکی از زمان خود را هم شده به تحقیق اختصاص دهند. همزمان با افزایش نیروی انسانی، دوره های دکتری در اکثر دانشگاههای ایران به راه افتادند. در ابتدا همان استادان جوان دیروز و میانسال امروز این شهامت را داشتند که دانشجویان خود را تشویق به نوشتن مقاله کنند. در آن زمان نه امتیاز زیادی به چاپ مقاله می دادند نه جایزه ای در کار بود. همان نفس نوشتن بود و اینکه ما هم روی نقشه جهان هستیم. 

اگر به آمار مقاله های ایرانیان در دهه ۱۳۷۰ نگاه کنید عملا چاپ مقاله به زمینه های چند استاد معروف در فیزیک و شیمی محدود می شد و ژورنال ها هم بیشتر ژورنال های تجاری بودند. اما به مرور دانشجویان متوجه شدند که بعد از دکتری چیزی به نام پسادکتری هست و برای گرفتن شغل بین المللی ظاهرا باید در مثلا Physical Reviews نوشت تا احتمال خوانده شدن مقاله شما بیشتر شود و داوران مجرب تری شما را ارزیابی کنند. ماحصل تلاشهای آن دوران اولیه که با رشد کند ولی مثبت دسترسی به اینترنت توام شد، برای علم ایران بسیار پر ارزش بود. علاوه بر نگارنده این متن، تعداد زیادی از دانشجویان دکتری توانستند در کشورهای اروپایی و آمریکایی به عنوان محققین پسا دکتری مشغول به کار شوند که برای جامعه نوپای محقق در ایران دستاورد کمی نیست. دقت کنیم، صادرات دانشجوی لیسانس و حتی فوق لیسانس هیچ ارزشی برای علم یک کشور ندارد. همانند صادرات ماده خام اولیه می ماند که حداقل فرآوری روی آن صورت گرفته است (من همیشه منتقد استادانی هستم که افتخار این را دارند که دانشجوی لیسانس شان مثلا از فلان دانشگاه خارجی پذیرش گرفته، چون اینکار را کالج های کوچک هم بلدند انجام دهند). 

داستان هنگامی جالب می شود که می بینیم نسل سومی از دانشجویان و محققین در ایران پدید آمدند که هم می دانند مقاله چیست، هم می دانند چگونه باید نوشت و هم می دانند چه بنویسند تا فلانی آن را بخواند! این دستاورد هم با ارزش است، و نتیجه آن رقابتی برای چاپ کردن بود که ناگهان خود را بصورت یک پدیده ظاهر کرد. اصولا ایرانی ها جزو معدود ملل کمال طلب دنیا هستند و به آنچه دارند راضی نمی شوند. خوب رقابت می کنند (از چشم هم چشمی ماشین و خانه و ویلا خریدن بگیرید تا مقاله نوشتن!) و هدف را بالاخره می زنند. استادان برای ارتقا و دانشجویان برای پذیرش مقطع بعد نیاز به این مقالات دارند و تا جاییکه کار کند و جواب رسیدن به هدف را بدهد در ژورنال های آسان و در صورت نیاز در ژورنال های سخت هم مقاله می دهند. این جمله آخر من هم جزو فرهنگ ایرانی است: می دوی، تا دیدی هنوز جلویی به خودت فشار نمی آوری. آلان ما در این مقطع از تاریخ علم خودمان هستیم. یعنی اکثریت برای دستیابی به منابع و موقعیت های داخلی رقابت می کند. همین رقابت کافی است تا ایران بیشترین رشد علمی تاریخ معاصر خود را داشته باشد. بالاخره کشوری با ۷۰ میلیون جمعیت توان بالقوه بالایی دارد. 

 لذا من به این افزایش کمی به دیده مثبت نگاه می کنم. علی رغم وجود مقاله های کم یا بی ارزش، تکراری و یا دست دوم، می دانیم که چطور باید نوشت و حداقل می دانیم که کجا بالاتر است. خودم شخصا، به عنوان مهندس مکانیک، در دهه ۱۳۷۰ فکر می کردم ژورنال های ASME عجب چیزی هستند (برایم آخر دنیا بودند) ولی به مرور فهمیدم که آخر دنیا ژورنال دیگری است و بعد هم فهمیدم آخر دنیاهمان مطرح کردن سوالهای مهم و پاسخ دادن به روش خودم به آنهاست. شاید بعد از ۱۰ سال تازه یاد گرفته ام که جواب دادن به سوال های دیگران (همان کاری که اکثر دانشجویان بیشتر دوستش دارند، چون مثل بچه دوره ابتدایی بهتر جلب توجه می کند) اهمیت کمتری دارد. اما نکته ای ظریف در اینجا هست: تحقیقات ما ایرانیان در طول ۲۰ سال گذشته بسیار پخش بوده و هدف خاصی را دنبال نکرده است. بیشتر مسایل جهان خارج ایران را حل کرده تا داخل ایران، چون تحریک اصلی پژوهش داخلی نبوده است. آژانس های ملی برای حمایت مالی از پروژه های پژوهشی نداریم، محرک صنعتی و خصوصی هم نداریم. اگر هم داریم صدقه ای عمل می کنند تا هدفمند. قرار است پولی برای پژوهش خرج شود. همچنین، مسایل بومی برای سیاست گزاران علم کشور اهمیت نداشته اند. بر خلاف مثلا آمریکا که بدلیل طوفانهای سهمگین مراکز هواشناسی بسیار پیشرفته ای دارد، ما در ایران هنوز یک مرکز تحقیقات زلزله ای که همه از آن حرف شنوی داشته باشند نداریم. در غرب آمریکا و ژاپن کسی به زلزله ۶/۵ ریشتری اصلا اهمیت نمی دهد ولی مادر ایران ده ها هزار کشته می دهیم. چرا؟ منشا زلزله را نمی دانیم؟ می دانیم. محاسبات ساختمان بلد نیستیم؟ چرا بلدیم. پس دردمان چیست؟ جواب: پخش بودن تحقیقات و عدم وابستگی این تحقیقات به اهداف ملی بزرگ. به دوستی می گفتم: تحقیقات غربی ها مثل لیزر می مونه که کاملا متمرکز و همدوس هستش، و مال ما مثل پخش نور شهر در شب برفی می مونه که شهر رو روشن می کنه ولی خاصیت آنچنانی هم نداره!


داده و بحث های این گزارش در مورد ایران بسیار جالب و در خور بررسی داخل است. در این‌جا منحنی‌های مربوط به ایران را می‌توانید ببینید.







بر روی تصویر کلیک کنید تا اصل مقاله را ببینید.

به نظر شما چه درصدی از مقالات چاپ شده‌ی مورد استناد این مقاله نشان دهنده پژوهش واقعی است؟ آیا تعداد مقالات چاپ شده در کل مجلات آی‌اس‌آی نشانگر خوبی برای تولید علم است؟
رییس دانشگاه Malone، یک دانشگاه کوچک هنرهای آزاد در کانتون اوهایو روز دوشنبه پس از ابهامات و اتهاماتی که او مطالبی بدون ذکر منبع اصلی در سخنرانی اش استفاده کرده که متعلق به دیگران بوده است، استعفا داد. استعفای او پذیرفته شد و فرد چای‌گزین هم مشخص شد.

این اتهام سرقت علمی وقتی علنی شد که برخی دانش‌جویان متوچه شدند که جملاتی از بیاتات او قبلاً توسط دیگران منتشر شده است.

مثلا او درجایی می‌گوید:
"In Roman mythology, Janus was the god of
gates, of doors, of beginnings and of endings. His most prominent
remnant in modern culture is his namesake, the month of January,
which begins each new year. He is most often depicted as having
two faces or heads, facing in opposite directions."

در صورتی که در ویکیپیدیا از قول یانوس گفته می‌شود:
"In Roman mythology, Janus (or
Ianus; "archway") was the god of gates, doors, doorways,
beginnings and endings. His most prominent remnant in modern
culture is his namesake, the month of January, which begins the
new year. He is most often depicted as having two faces or heads,
facing in opposite directions."

او در همان سخنرانی مطالبی را می‌گوید که تقریبا مشابه مقاله‌هایی از اسوشیتدپرس است.
جزییات این مطالب در مقاله‌ی فوق آمده است:


با تشکر از دکترمروج فرشی برای ارسال این مطلب