Professors Against Plagiarism

استادان علیه تقلب

مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده و هدف آن مبارزه با تخلف یا تقلب علمی در دانشگاه است

مقدمه

به‌نام خداوند هستی و هم راستی

این بلاگ به همت تعدادی از استادان دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است و هدف آن مبارزه با تخلف و تقلب علمی در دانشگاه‌ها چه از سوی دانش‌جویان و چه از سوی اعضای هیات علمی است. متاسفانه ما شاهد گسترش حرکت‌های غیر اخلاقی در فضای علمی کشور هستیم که با انگیزه‌هایی چون اخذ مدرک، پذیرش یا ارتقای مرتبه‌ی دانشگاهی صورت می‌گیرتد.

ما با هرگونه تقلب مخالفیم و سکوت در برابر آن‌را هم جایز نمی‌دانیم. در این بلاگ قصد داریم برخی موارد و روش‌های تقلب‌ را بیان و ضمن آموزش به دانش‌جویان و تلاش برای اشاعه‌ی اخلاق و آداب حرفه‌ای در جمع خودمان‌، مسولان را وادار کنیم تا به مشکل تقلب و ریشه‌های آن واکنش جدی نشان دهند.

۲۱ مرداد ۱۳۸۷

استادان یا پژوهشگران حامی

حمایت

اگر می‌خواهید نامتان به‌عنوان یکی از حامیان ذکر شود، نام کامل و آدرس وبگاه خود را به آدرس ghodsi_AT_sharif_DOT_edu ارسال نمایید و در صورت تغییر گروه حامی ما را مطلع کنید..

تعداد زیادی آدرس بلاگ خود را فرستاده‌اند که متاسفانه امکان استفاده از آن به‌جای وبگاه نیست.

بایگانی مطالب

آخرین نظرات

مقاله‌ی عجیبی که در EGU2009 پذیرفته شده است!

محمد قدسی | شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۷




این هم فهرست مقالات پذیرفته شده

با تشکر از دکتر محمدرضا صلواتی پور

یادداشتهای یک سردبیر، یادداشت سوم: تقلب عمده

حمید رضا صادق محمدی | چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۸۷
به نام خداوند جان و خرد
با سلام و احترام به خوانندگان گرامی
در این نوشتار به توصیف نوع دیگری از تقلب در مقالات می پردازم که عنوان "تقلب عمده" را برای آن برگزیده ام. در این نوع تقلب که تا حدودی زیرکانه تر از تقلب ناشیانه (1) است، متقلب چارچوب اصلی یک مقاله را استفاده می کند و با حذف و اضافه برخی جملات یا حتی پاراگراف ها سعی می کند تا حدودی آن را نسبت به مقاله اصلی متفاوت سازد. در نوع پیچیده تر آن حتی برخی مراجع نیز حذف و اضافه می شوند. این موضوع ممکن است در مورد شکلها و جداول نیز نمود پیدا کند. به عنوان مثال تغییر شکل یک جدول و یا تهیه یک نمودار بر اساس اطلاعات یک جدول و جایگزینی آنها. بهر حال چنین متقلبانی آن قدر توجه دارند که عنوان مقاله اصلی را عوض کنند. گاهی اوقات مشاهده شده است عنوان مقاله تقلبی را بسیار جالب و زیرکانه برمی گزینند.
البته به دلیل راحت طلبی معمولاً متقلبان زحمت پیاده سازی آزمایشها یا تکرار شبیه سازی ها را به خود نمی دهند و فقط تا آنجا مقاله اصلی را تغییر می دهند که گمان می برند تقلبی بودن آن برای مدیریت و داوران نشریه یا کنفرانس تخصصی مورد نظر آشکار نشود. همان گونه که در یادداشت قبلی (2) ذکر شد معمولاً چنین تقلبهایی از دید داوران متخصص در حوزه مورد نظر که به آخرین پیشرفتها در زمینه کار خود آگاه هستند و در امر داوری زبده می باشند پنهان نمی ماند، به ویژه اگر چنین داورانی دسترسی برخط (On-line) به مهمترین پایگاه های مقالات در حوزه ذیربط داشته باشند. از همین روی چنین مقالاتی کمتر از سوی متقلبان به نشریات و کنفرانسهای تراز اول ارسال می گردند. در همین جا یادآوری می شود که به عمد بیان این نوع تقلب را به پس از یادداشت قبلی موکول کردم و در آن یادداشت نیز جزییات دقیقی را از مراحل انتخاب داوران بالقوه و فرایند کار توضیح دادم تا خوانندگان محترم توجه داشته باشند که علی رغم تمام آن وسواسها و دقت نظرها بازهم مقالات تقلبی می توانند بعضاً از چنین صافی هایی عبور کنند. بهر حال اگر سردبیر یا گروه سردبیری نشریه وظیفه خود را با دقت و ظرافت انجام دهند در برخی موارد مقالات حاوی تقلب عمده را خود شناسایی می کنند و یا تدابیری را اتخاذ می کنند که احتمال شناسایی آن در مراحل بعد افزایش یابد. توضیح بیشتر در این مورد را به یکی از یادداشتهای آتی موکول می نمایم. اگر خوانندگان محترم نیز در این مورد تجربیات یا راهکارهای مناسبی در ذهن دارند ممنون خواهم شد اگر نظر خود را ابراز نمایند تا مبحث مورد نظر با غنای بیشتری طرح گردد.
اجازه فرمایید بحث تقلب عمده را با ذکر سه مثال از تجربیات شخصی به عنوان سردبیر نشریه (3) دنبال کنم و در خلال بیان موضوع نیز بحث را با ذکر مواردی از آداب داوری پربارتر سازم. آنچه در این زمینه در مورد آداب داوری بیان می شود به صورت غیر مستقیم در قبال کسب همین تجارب از داوران آموخته ام و از این بابت وام دار ایشان هستم. نخستین مورد تجربه ای است طنز گونه، البته از نوع طنز تلخ. مقاله ای دریافت کردیم به گمانم از دو نویسنده هندی این مقاله برای سه داور ارسال شد، یک داور ایرانی و دو داور خارجی. یکی از داوران که متخصصی اسپانیایی است پاسخ داوری را در قالب تکمیل فرم داوری به نشانی نشریه ارسال کرده بود. در بخش نخست فرم مذکور از داور در مورد کیفیت نگارش مقاله نظر خواسته می شود، منظور ادبیات نگارش به لحاظ املایی و انشایی است. ایشان با شوخ طبعی خاصی نوشته بودند به لحاظ نگارش مقاله خیلی خوب است چون خودم آن را نوشته ام، تنها برخی پاراگراف ها ایراد دارد و این مربوط به همان عباراتی است که مولف مقاله ارسالی (مولف متقلب) آنها را تا حدودی تغییر داده است. برای پیشگیری از اطناب کلام از بیان سایر نظرات این داور خودداری می کنم. در این مورد تنها به لحاظ اهمیت به این موضوع اشاره می نمایم که پس از اطمینان یافتن سردبیر بر اساس سیاست نشریه بلافاصله مقاله مذکور از فرایند داوری خارج گردید و مردود اعلام شد. همچنین نام مولف رابط مقاله در لیست سیاه قرار گرفت و حداقل به مدت سه سال از ایشان مقاله ای در نشریه برای داوری پذیرفته نمی شود. این موضوع به خود فرد و مولفان همکار نیز اعلام گردید.
در مورد دوم، مقاله ای دریافت شد به زبان انگلیسی از سه مولف ایرانی که نویسنده رابط مقاله دانشجو بود و دو مولف دیگر استاد راهنما و استاد مشاور او. جالب آن که مولف رابط نام خود را به عنوان مولف سوم مقاله ذکر کرده بود. پس از طی مراحل دعوت از داوران بالقوه و دریافت پاسخ مثبت دو داور خارجی، مقاله برای ایشان ارسال شد و هنوز به دنبال یافتن داوران بیشتری بودیم. داور اول پیشنهاد پذیرش مقاله را با اصلاحات جزئی کرد. پس از مدت کوتاهی پاسخ و فرم داوری تکمیل شده از داور دوم که استاد یکی از دانشگاه های معتبر استرالیا است دریافت گردید. ایشان با مقایسه مقاله در دست بررسی و مقاله ای که از روی آن تقلب شده بود و علامت گذاری بر روی دو مقاله، نشان داده بود که مقاله در حال بررسی جعلی و از نوع با تقلب عمده است به گونه ای که بخشهای قابل ملاحظه ای از آن عیناً از روی مقاله اصلی رونویس گردیده است. در اشاره به این مورد بر روی دو نکته تاکید می نمایم. نخست آنکه با توجه به آشنایی قبلی با یکی از مولفان مقاله، موضوع را به صورت حضوری با ایشان در میان گذاردم. او با ابراز تاسف از وقوع چنین موردی گفت استاد راهنمای این آقای دانشجو مولف دوم مقاله است و من به عنوان استاد مشاور چندان در جریان امور نیستم. جالب آن که نام ایشان در مقاله ارسالی به عنوان مولف اول ذکر شده بود. البته با توجه به شناخت اینجانب از این استاد و سطح تخصصی مقالات و فعالیتهای دیگر وی مطمئن هستم اصلاً نیازی به چنین مقالات تقلبی ندارد. در این مورد خوانندگان محترم را به پرسش پایانی این یادداشت ارجاع داده و نیز بحث بیشتر را به یکی از یادداشتهای بعدی سردبیر وا می نهم. اما نکته دوم، در آداب نگارش مقاله در سطح بین المللی عرف آن است که تنها نام افرادی که مستقیماً در پژوهش و فعالیتهای علمی و/یا تخصصی مرتبط که مقاله از آن استخراج شده و به نگارش درآمده است به عنوان نویسنده مقاله ذکر می شود و نیز نام مولفین مقاله به ترتیب اولویت نقش بیشتر ایشان در آن تحقیق علمی و نگارش مقاله است. متاسفانه در ایران در سالهای دور و نزدیک شاهد آن بوده ایم که به دلایلی نظیر ظاهراً احترام به استاد (که از دید اینجانب این عمل نه تنها احترام گذاردن محسوب نمی شود بلکه اصولاً روشی ناپسند مطابق اخلاق حرفه ای است)، یا الزام نمودن مستقیم یا غیر مستقیم دانشجو به این عمل به دلیل تاثیر غیرمستقیم پاره ای مقررات آموزشی یا مالی من درآوردی (4) نام دانشجو که معمولاً بیشترین نقش را در موضوع تحقیق داشته است در مقالات ارسال شده به نشریات و کنفرانسهای تخصصی پس از نام استادان راهنما و مشاور در مقاله آورده می شود.
تجربه بعدی نیز مربوط به مقاله دیگری است آن هم با تقلب عمده البته با زیرکی بسیار بیشتر از موارد پیشین. در این مورد فاصله زمانی تهیه مقاله اصلی و تقلبی بسیار کم بود فقط در حدود چند ماه. به گونه ای که تاریخ ارسال آن به نشریه یک ماه قبل از انتشار نهایی مقاله اصلی بود که توسط چهار مولف کره ای به رشته تحریر در آمده است. این مقاله، مقاله ای به زبان انگلیسی بود با کیفیت نگارشی خیلی خوب که به ظاهر توسط یک کارشناس ارشد و یک استاد دانشگاه به نگارش درآمده بود که متاسفانه این تقلب نیز مربوط به نویسندگان ایرانی است. تقلب در مراحل اولیه شناسایی نگردید و پس از طی مراحل داوری از سوی داوران ایرانی و خارجی بر اساس نظر داوران توسط هیات تحریریه با اصلاحات جزیی چه به لحاظ نگارشی و چه از نظر محتوایی برای انتشار پذیرفته شد. جالب است ذکر کنم یکی از داوران خواسته بود که در مورد سیستم مورد نظر توضیح بیشتری توسط مولفان ارائه شود زیرا آنها در آزمایشات نسبتاً مشابهی که داشته اند برخی موراد را مشاهده ننموده اند. این موارد به مولف رابط مقاله انعکاس یافت و او هم در مهلت مقرر مقاله اصلاح شده را فرستاد که نه تنها توضیحات اضافی ارائه گردیده بود بلکه طول مقاله چهار صفحه افزایش یافته و چند شکل جدید نیز در مورد نتایج بدست آمده به آن افزوده شده بود. پس از کنترل انجام موارد خواسته شده از مولف، در نهایت مقاله تایید شد و برای صفحه بندی و انتشار در نوبت قرار گرفت. حدود یک ماه از این موضوع گذشت یک روز نامه ای الکترونیکی از یکی از داوران این مقاله که استاد یکی از دانشگاه های برجسته آمریکا است بدستم رسید که مقاله را با همکاری یک دانشجوی دکتری خود داوری کرده بود (البته با اطلاع اینجانب به عنوان سردبیر از موضوع). ایشان در این نامه توضیح داده بود که دانشجوی او اخیراً مقاله انتشار یافته ای را مشاهده کرده که شباهت زیادی به مقاله داوری شده توسط آنها دارد. ایشان ذکر کرده بود نمی تواند قضاوت کند کدام مقاله اصلی و کدام مقاله تقلبی است. از او تشکر کرده و توضیح دادم موضوع را بررسی خواهم کرد و از ایشان خواستم نسخه ای از مقاله انتشار یافته را برایم ارسال نماید. ایشان نیز اقدام کرد بهر حال موضوع بررسی شد و با قراین متعدد مشخص گردید به احتمال قریب به یقین مقاله ارسالی به نشریه ما تقلبی است. چون هنوز احتمال بسیار کمی وجود داشت که از این بابت اشتباه کرده باشیم طی نامه ای الکترونیکی از مولف رابط مقاله خواستم تلفنی با ما تماس بگیرد. چنین شد در ابتدا این مولف که بر خلاف دو مورد تقلب قبل یک خانم بود با اعتماد به نفس زیادی صحبت می کرد و پس از توضیح موضوع در قالبی متین و ذکر دلایل برای او نخست کمی دستپاچه شد اما بعد با تاثر فراوان در حالی که می گریست به خطای خود اعتراف کرد و درخواست می نمود که موضوع با مدیریت سازمانی پژوهشی که به عنوان محقق در آن به کار اشتغال داشت مطرح نشود. توضیح دادم که با توجه به سیاستهای نشریه فعلاً طرح موضوع با آن سازمان در اولویت نیست، اما بهرحال با مولف دوم مقاله طرح خواهد شد. با صدای گریان توضیح می داد که آن استاد نقشی در این تقلب ندارد و استاد پایان نامه او بوده که هیچ ارتباطی با تقلب در این مقاله ندارد و اگر موضوع فاش شود آبروی او نزد استاد از دست می رود. از آن روی که اجابت این خواسته با سیاستهای نشریه در تناقض بود تنها با توجه به شرایط به او پیشنهاد کردم خود موضوع را به شیوه ای مناسب با آن استاد در میان گذارد و برای اطمینان از تحقق این امر از او خواستم به مولف دوم بگوید تلفنی با نشریه تماس بگیرد. او چند روزی برای این کار مهلت خواست که قبول کردم.
دو سه روز بعد آن استاد تماس گرفت در حالی که صدای او کاملاً محزون و از سوی دیگر برآشفته بود. به صورت مفصل توضیح می داد که روحش نیز از چنین تقلبی آگاه نبوده است. توصیف او کاملاً با مولف رابط مقاله تقلبی مطابقت داشت. از بیان توضیحات او در می گذرم تنها به نکته ای مهم اشاره می کنم و خوانندگان محترم را در مورد شرح این نکته به مطالعه یکی از یادداشتهای بعدی سردبیر در مورد اخلاق حرفه ای در باب آداب تالیف مقاله فرا می خوانم. این استاد می گفت این خانم دانشجوی خوب و کوشایی بود و پایان نامه خود را بخوبی و با نمره بالا به پایان رساند و مقاله ای هم از آن پایان نامه استخراج شد که به انتشار رسید. ادامه داد مدتی بعد از فارغ اتحصیلی او به دیدن من آمد و در مورد یک مقاله که تهیه کرده بود توضیح داد و به من پیشنهاد داد مقاله را پس از بررسی و در نظر گرفتن نظرات استاد به صورت مشترک برای نشریه ای تخصصی ارسال کنیم. خاطرم نیست ایشان براساس اطلاع می گفت یا احتمال قوی می داد که این خانم برای تمدید استخدام یا تغییر وضعیت استخدامی یا مواردی از این دست، به انتشار مقاله ای در فرصت زمانی مشخصی نیاز داشته است. سپس ادامه داد من هم با توجه به حسن ظن به ایشان مقاله را مروری کردم و اصلاحات جزیی را پیشنهاد نمودم، پس از آن دیگر از موضوع اطلاع دقیقی نداشتم تا روز گذشته که با من تماس گرفت و جریان تقلب و شناسایی آن توسط نشریه را توضیح داد. بهر تقدیر بر اساس سیاست نشریه در این مورد نیز مقاله مردود شناخته شد و تدابیر تنبیهی ذکر شده در مورد قبل در مورد مولف رابط این مقاله نیز اتخاذ گردید. اجازه فرمایید این یادداشت را با یک پرسش به پایان ببرم. آیا چنانچه آداب تالیف مقاله به لحاظ اخلاق حرفه ای توسط مولفان همکار این دو مقاله رعایت می گردید، مولف متقلب می توانست به چنین کار ناشایستی در جامعه تخصصی مبادرت نماید و علاوه بر آن نام این افراد را حداقل در نظر داوران مذکور بی اعتبار نماید؟
به امید حق

پانویس ها:
1- رجوع کنید به "یادداشتهای یک سردبیر، یادداشت اول: تقلب ناشیانه" در وبلاگ استادان علیه تقلب.
2- رجوع کنید به "یادداشتهای یک سردبیر، یادداشت دوم: : ایجاد بستر مناسب برای شناسایی تقلب (1)" در وبلاگ استادان علیه تقلب.
3- Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering
4- این موضوع نیز به لطف خدا در یکی نوشتارهای آتی مجموعه "یادداشتهای یک سردبیر" تقدیم خوانندگان محترم خواهد گردید. حتی در آنجا بیان خواهد شد که برخی سیاستهای اتخاذ شده برای ارتقاء سطح مقالات کنفرانسهای معتبر نیز پاره ای موارد می تواند از این بعد اثر سوء داشته باشد.
به نام خداوند جان و خرد
با سلام و احترام به خوانندگان گرامی
سال 2000 میلادی بود که اندکی پس از توزیع فراخوان مقاله برای نشریه (1) در یک کنفرانس بین المللی در کشور چین پاکت نامه ای حاوی نخستین مقاله تالیف دو نویسنده استرالیایی به صورت چاپ شده بر روی کاغذ بدستم رسید. به یادم دارم امکانات دسترسی به اینترنت به لحاظ سرعت در آن سالها بسیار محدود بود. به دلایلی که خارج از حوصله این نوشتار است در آن زمان تمامی اعضاء هیات تحریریه از متخصصان ایرانی داخل کشور انتخاب گردیدند، از ایجاد سایت اینترنتی برای نشریه اجتناب گردید و برای نخستین شماره از نشریه نه فراخوان مقاله ای در ایران توزیع شد و نه از همکاری داوری هموطن مقیم ایران سود بردیم. در نهایت نیز کل مقالات شماره اول یا تالیف نویسندگان خارجی بود یا ایرانیان مقیم خارج از کشور. در ادامه مطلب به اختصار توضیح خواهم داد که به لطف خداوند متعال چگونه اتخاذ مناسب برخی شیوه ها در مراحل بعد در عین وجود محدودیتها و مقدمات ذکر شده که مدیریت کار را بسیار دشوار می ساخت سنگ بنایی شد برای شناسایی بهتر تقلب در مقالات دریافتی از سوی نشریه در سالهای بعد.
نخستین تصمیم مهم آن بود که با وجود عدم رواج حتی دریافت مقالات به صورت الکترونیکی از طریق شبکه اینترنت از سوی نشریات تخصصی ایرانی در آن زمان، تمامی فرایندهای اساسی شامل مراحل اعلام فراخوان، دریافت مقاله از مولفان، دعوت از داوران، ارسال مقاله برای داوری، دریافت نظرات داوران و ... به صورت الکترونیکی انجام شود. این امر که امکان دریافت مقاله و ارتباط و همکاری با طیف وسیعی از متخصصان را به عنوان داوران بالقوه در سراسر دنیا با سرعت زیاد فراهم می آورد و مشکلات مربوط به زمان طولانی ارسال مراسلات و مفقود شدن آنها را بسیار کاهش می داد (بدون آنکه توجه خاصی از بابت پیشگیری از تقلب در آن تصمیم وجود داشته باشد) در تداوم فرایند کار نشریه کمک بسیاری به شناسایی تقلب در معدود مقالات جعلی ارسال شده به نشریه گردید. البته کار بسیار دشوار بود تنها همین اندازه اشاره کنم که در ماه های اول با روشهای کاملاً ابتدایی نشانی پست الکترونیکی بیش از بیست هزار عضو هیات علمی با تخصص در عرصه مهندسی برق و کامپیوتر در دانشگاه های خارج از کشور در سراسر جهان شناسایی شد و فراخوان مقاله برای آنها ارسال گردید. برای مدیریت نشریه دسترسی به متن مقالات به صورت الکترونیکی و ابزارهای مختلف در دسترس در سالیان بهد شناسایی تقلب را بسیار ساده تر ساخت. البته مهمترین وجه بهره گیری از نسخ الکترونیکی مقالات فراهم آوردن امکان همکاری با داوران متخصص در اقصی نقاط جهان بوده است.
از ابتدای شروع کار قصد آن بود که نشریه ای معتبر در سطح بین المللی بنا نهاده شود. لذا تصمیم گرفته شد از همکاری داوران بسیار متخصص مرتبط با حوزه تخصصی برای هر مقاله دریافتی سود برده شود. خوب به خاطر دارم که مثلاً برای یافتن پنج داور طراز اول برای نخستین مقاله از حدود سی متخصص برجسته دعوت همکاری بعمل آورده شد که در نهایت سه داور آمریکایی، یک سویسی و یک نفر از کره جنوبی قبول دعوت کردند. شاید شما هم شنیده باشید که "تجربه بهترین استاد است"، باید اذعان نمایم تجربه شخصی من آن است که اگر بنا بر درس آموزی و عبرت گرفتن باشد حتی تجربه های تلخ گاهی استادهای بهتری هستند. همکاری داوران متخصص در هر حوزه تخصصی که به آخرین روشهای علمی ارائه شده در مقالات مجلات و کنفرانسهای آشنا هستند موجب گردید بحث تشخیص تقلب در مقالات و مهمتر از آن ارزش علمی و نوآوری مقالات دریافتی بسیار تسهیل شود هرچند که جلب همکاری چنین داورانی دشوار است. البته بدیهی بود که پیش از ثبت رسمی مقالات و آغاز فرایند داوری سعی برای شناسایی تقلب احتمالی در مقاله توسط مدیریت نشریه صورت پذیرد، اما بهر حال این مرحله تنها صافی اول محسوب می گردید و در تداوم فرایند کمک ذیقیمت داوران نقس بسیار بسزایی دارد.
در زمان ارسال متن دعوت از متخصصان امر داوری برای چند مقاله اول دریافتی، مطابق عرف آن زمان مجلات تخصصی ایران عنوان و خلاصه مقاله برای افراد فرستاده می شد اما نام و مشخصات مولفان برای فرد دعوت شده فاش نمی گردید و ذکر می شد که مقاله بدون نام مولفان برای داور ارسال می گردد (2).
یکی از دعوت شدگان که به دلیل اشتغالات فراوان کاری بسیار مودبانه دعوت داوری را رد کرد (3)، نکته ای را یادآور شد که آموختن این تجربه را تا حدود زیادی وام دار او هستم. خدمتی که او با اندرز خود به نشریه کرد به مراتب ارزشمندتر از داوری افتخاری چندین مقاله بود (4). کلام ساده او که استاد برجسته یکی از دانشگاه های معروف آمریکایی است این بود که سیاست مذکور چندان مفید نیست و اغلب متخصصان ترجیح می دهند که در هنگام داوری مقالات نویسندگان آن را بشناسند. خوب که اندیشیدم دریافتم حق با اوست و در اغلب اوقات ذکر نام مولفان به ویژه برای داوران متخصص مراعات کننده اخلاق حرفه ای تاثیری در نتیجه داوری آنها ندارد و ذکر آن می تواند در پذیرش همکاری متخصصان برجسته مفید باشد. علاوه بر آن در قضاوت موارد ادعایی در مقالات شناسایی مولفان و در نظر داشتن تجربه آنها در امور مرتبط نظیر پیاده سازی شبیه سازیها و انجام آزمایشهای عملی و تحلیلها و نتیجه گیری ها کاملاً مفید فایده باشد. از همان دوران در زمان ارسال دعوت داوری مقالات و همچنین متن اصلی مقالات ذکر نام و مشخصات مولفان را مبنی قرار دادیم. این موضوع نیز چه از باب جلب همکاری داوران متخصص که در شناسایی تقلب در متن مقالات و یا ادعا های مربوط به نوآوری و یا نتایج بدست آمده آن تاثیر دارد کاملاً موثر بوده است و هم در شناسایی برخی تقلبهای متوسط یا شبه ناشیانه. مثلاً در موردی که مولفی مقاله یا متن تخصصی انتشار نیافته از متخصصان دیگری را به نام خود ارسال داشته بود به دلیل نوعی ساده انگاری شناسایی شد. این فرد فراموش کرده بود که در بخشی از مقاله که نویسندگان اصلی در جمله ای با ضمیر اول شخص جمع به کار قبلی خود ارجاع داده بودند و مرجع را در انتهای مقاله ذکر کرده بودند، متن را تغییر دهد و از ضمیر مناسب استفاده نماید. خوانندگان محترم توجه دارند که در صورت عدم اطلاع داور از نام مولفان مقاله چنین تقلبی برای ایشان قابل شناسایی نیست.
آخرین بخش یا به عبارت دیگر خاطره ای که در این نوشتار به ذکر آن می پردازم هر چند به صورت مستقیم در شناسایی تقلب در مراحل بعد تاثیر نداشت، اما در توجه دادن به بنده که این حوزه کار تا چه اندازه خطیر و حائز اهمیت است و امور مرتبط با آن باید با چه دقت و وسواسی پیگیری شود کاملاً تاثیر گذار بود. در زمانی که در پی یافتن داوری مناسب برای یکی دو مقاله اول واصل شده به نشریه بودم از یک داور ژاپنی متخصص دعوت کردم تا در این مورد همکاری کند. در آن زمان تعداد مقالات او بیش از چهار صد مقاله بود که افزون بر دویست مقاله از میان آنها در مجلات تخصصی دارای فرایند داوری تخصصی (Peer-review) انتشار یافته بود، فردی کاملاً برجسته با افتخارات فراوان علمی در حوزه تخصصی خود. پاسخ ایشان چنین بود که پیش از اعلام نظر در مورد این دعوت تمایل دارد پاسخ چند پرسش را بداند. پرسشهایی ساده اما عمیق نظیر این موارد: ناشر نشریه چه سازمانی است و از چه اعتباری در ایران برخوردار است؟ فرایند داوری مقالات چگونه است؟ اعضاء هیات تحریریه چگونه برگزیده شده اند؟ داوران مقالات چگونه شناسایی می شوند و معیارهای لازم برای در نظر گرفتن فردی به عنوان داور بالقوه مقاله کدام هستند؟ ما به ازائی که داور در مقابل همکاری کسب می کند چیست؟ بیش از ده پرسش از این دست. پاسخ لازم را با دقت و عنایت و طبعاً با کمال صداقت تهیه کردم و ارسال نمودم. سپس جواب او را دریافت کردم مبنی بر آن که حال با توجه به اطلاعات دریافت شده و اطمینان از مجموعه شرایط لازم برای مدیریت و انتشار یک نشریه معتبر بین المللی او آماده است در امر داوری این مقاله با نشریه همکاری نماید. در سالهای بعد هم تا به امروز حسب مورد از داوری تخصصی ایشان بهره مند گردیده ایم. از همه پاسخهای ارائه شده به ایشان می گذرم و فقط به این نکته اشاره می نمایم که توضیح دادم ما به ازائی که داور در مقابل همکاری کسب می کند قدرشناسی مدیریت نشریه و ذکر نام داوران در نشریه و سایت آن است. انتظار او هم همین بود. خوانندگان گرامی توجه دارند که در بسیاری از کشورها متخصصان دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی همکاری در امر داوری مقالات مجلات و کنفرانسهای تخصصی را جزیی از وظایف یک استاد، هیات علمی یا متخصص می دانند و به صورت افتخاری در این زمینه همکاری می نمایند. خوشبختانه این امر نیز تا حدود زیادی در ایران نیز رایج است، حداقل در مورد نشریه ای که اینجانب افتخار سردبیری آن را دارم و استادان و متخصصانی که با این نشریه همکاری می کنند چنین است. البته در این کشورها داوری مقالات نیز همراه سایر فعالیتهای تخصصی افراد در این دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی ارزش گذاری شده و بسیار با اهمیت تلقی می گردد.
به امید حق

پانویس ها:
1- Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering
2 - هنوز هم در برخی مجلات و کنفرانسهای تخصصی ایران و جهان این شیوه مرسوم است.
3 - انشاءا... اگر عمری باشد در یادداشتهای آینده در مورد آداب تالیف، آداب داوری، آداب سردبیری , ... تاملاتی دارم که تقدیم خوانندگان گرامی خواهد شد.
4 - طی ده سال گذشته این افتخار را داشته ایم که از خدمات ارزشمند و همکاری افتخاری اعضاء محترم هیات تحریریه و تمامی داوران نشریه بهره مند باشیم. خداوند متعال اجرشان افزون کند.

یادداشتهای یک سردبیر، یادداشت اول: تقلب ناشیانه

حمید رضا صادق محمدی | شنبه, ۳ اسفند ۱۳۸۷
به نام خداوند جان و خرد
با سلام و احترام به خوانندگان گرامی
همین چند روز پیش بود که به عنوان سردبیر نشریه (1) نامه ای الکترونیکی دریافت کردم با عنوان "(تقلب) Plagiarism"، ارسال کننده این نامه تنها نام خود را ذکر کرده بود بدون هیچ پیغامی تنها با یک پیوست که حاوی یک مقاله بود. پس از آنکه فایل مقاله را باز کردم تشخیص دادم مقاله متعلق به نشریه ای است که سردبیر آن هستم یعنی Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering، یک لحظه گمان کردم نکند منظور فرستنده نامه الکترونیکی آن است که مقاله انتشار یافته علی رغم داوری دقیق و بین المللی آن خدای ناکرده تقلبی و رونویسی شده از مقاله دیگری است، اما خیلی زود با دیدن جعلی بودن نام مولف که نام و نام خانوادگی خود را زیر عنوان مقاله با حروف انگلیسی و با تیتر .Dr به صورت ناشیانه چسبانده بود و حذف نشانی مولف (اموری که در این نشریه مرسوم نیست) مرا از چنین کابوسی رهایی بخشید. هر چند که هیچ گاه احتمال وقوع چنین موردی را برای هیچ نشریه ای نمی توان رد کرد. به یادم دارم چند سال پیش در یکی از مجلات IEEE مقاله ای که بخشهای عمده ای از متن آن از مقاله دیگری رونویسی ماهرانه شده بود انتشار یافت، البته این موضوع در مدت کوتاهی فاش گردید و بخش قابل ملاحظه ای از یکی از شماره های بعدی آن مجله به توضیح و عذرخواهی و آسیب شناسی موضوع اختصاص یافته بود.بگذریم، بلافاصله به ذهنم خطور کرد که شاید فردی از سر اضطرار و از ترس اخراج از دانشگاه یا نظایر آن دست به چنین عمل ناپسندی زده است و یا آن که شاید شخصی خواسته است حساسیت مدیریت نشریه را در مواجهه با چنین امری بسنجد. به سرعت دست به کار شدم و با جستجو در اینترنت با بهره گیری از نام مولف جعلی تحقیق در این زمینه را آغاز کردم. اما دریافتم که موضوع غیر از احتمالات پیش گفته است. نشانی سایت این فرد (حقیقی یا مجازی) را یافتم و به آن رجوع کردم. بیش از چند دقیقه طول نکشید که حیرتم لحظه به لحظه افزون گردید. بی اختیار یاد حکایت شخصی افتادم که برای نخستین بار دست به جعل اسکناس زده بود و در زمان خرج کردن نخستین اسکناس جعلی گیر افتاده بود. وقتی با کمال حیرت از پلیس پرسیده بود چطور به این سرعت او را شناسایی و بازداشت کرده اند؟ جواب شنیده بود او اولین فردی است که اسکناس سیصد تومانی جعل کرده است.
گفتم این فرد حقیقی یا مجازی زیرا واقعاً نمی دانم با توصیفی که خواهم نمود آیا چنین فردی با هویت واقعی وجود دارد و یا آنکه احتمالاً همانند همان مقاله سر هم بندی شده ای که دانشجویان ایرانی آماده کرده بودند و برای یکی از مجلات علمی خارجی فرستاده بودند و پذیرفته شده بود، این بار نیز افرادی برای سنجش حساسیت مسئولان و جامعه علمی به چنین اقدامی دست به این زده اند. برای روشن شدن موضوع اجازه دهید بیشتر توضیح دهم و موقتاً فرض کنیم چنین فردی با چنین هویتی واقعی است. در سایت برخی مشخصات برشمرده شده برای ایشان به بیان خودشان از این قرار است: دانش آموخته "کارشناسی مهندسی برق قدرت" و "کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل" از یک دانشگاه (2) بسیار معتبر دولتی و "دکتری از یک دانشگاه بین المللی خارجی"، و عضو "هیئت علمی یک دانشگاه غیر دولتی"، مدرس چند "دانشگاه نظامی و دولتی"، عضو "انجمن مهندسین برق و الکترونیک ایران و آمریکا (3)" و "انجمن مهندسین مکانیک ایران و آمریکا"، عضو "فرهنگستان علوم ایران". در این سایت او نویسنده بیش از پانزده کتاب و یکصد مقاله معرفی شده است. البته ماجرا هنوز ادامه دارد، در دنباله مطالب ایشان نه تنها به عنوان استاد نمونه کشور در دوسال متوالی طی دهه هشتاد و برنده جایزه خوارزمی معرفی گردیده بلکه از سوابق مطالعاتی و کاری ایشان فعالیت بر روی سیستم های قدرت و مخابراتی ماهواره و همکاری با یک شرکت کانادایی و سازمان فضایی روسیه و همکار معاون تحقیقات این سازمان و ناظر ارشد پروژه های عمرانی یکی از سازمانهای مهم تخصصی ایران ذکر شده است. حتی تاکید شده وی دارای فعالیت شایان توجه در ساخت "موتور نمونه ملی" و راهنمایی متخصصین کشور در راه رسیدن به خودکفایی است.
ممکن است خواننده این یادداشت بپرسد که در کشوری که سوابق نشان می دهد افراد نخبه و با استعداد زیادی در طول تاریخ وجود داشته اند که دارای مشخصاتی بسیار برتر از آنچه ذکر شد بوده اند، چرا باید از آنکه فردی (که در سایت اینترنتی عکس جوانی از او ارائه شده است) دارای این مشخصات باشد تعجب کرد؟ حقیقت را بخواهید در ضمیر ناخودآگاه اینجانب نیز با دید نخست و با خواندن این مشخصات شاید باید انگیزه تحسین بوجود می آمد، اما با سابقه ای که برشمردم و توضیحاتی که ارائه خواهد شد چندان خوش گمان نبودم. در مراجعه به صفحه حاوی توضیحات مقالات انگلیسی، از این فرد 8 مقاله به عنوان مولف ذکر شده است که فایل آنها قابل دریافت توسط مراجعه کننده به سایت است. مضحک آن که تمام این مقالات در یک نشریه تخصصی آن هم نشریه "Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering" یعنی همان نشریه ای که بنده افتخار سردبیری آن رادارم انتشار یافته است، عجیب تر آن که تمام این مقالات که در حوزه های رمزنگاری، فشارقوی، الکترونیک قدرت، پردازش تصویر، سیستم های قدرت و در نهایت الکترومغناطیس ارائه شده اند، همگی در یک شماره از این نشریه انتشار یافته اند، جل الخالق! جالب است بدانید تقلب مذکور آن چنان که ذکر شد چنان ناشیانه انجام شده (و یا وانمود شده اگر این هویت مجازی باشد) که حتی نام مولفان اصلی مقالات که در سرصفحات فرد نشریه آورده شده تغییر داده نشده است! مضحک تر آن که در ذیل صفحات این سایت اینترنتی عبارت "کلیه حقوق مقالات این وب سایت متعلق به وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری بوده و هرگونه دخل و تصرف بدون اجازه مالک آن پیگرد قانونی دارد." خودنمایی می کند. این موضوع که چنین تقلبهایی با چه اهداف و مقاصدی انجام شده است و بخصوص آسیب شناسی مرتبط با آن چه اهمیتی دارد و از چه حوزه هایی تاثیر می پذیرد قابل ارزیابی می باشد اما بهر حال خارج از حوصله و هدف این یادداشت است. اما این سئوال باقی است که بالاخره کدام مرجع یا ناظر رسمی یا غیر رسمی در کشور باید بر چنین ناهنجاریهایی که می تواند مقدمه ارتکاب اعمال ناپسند و یا حتی جرمهای سنگین شود نظارت کند و یا به مقابله با آن بپردازد؟
برای آنکه حتی از سوی خوش بین ترین افراد هم شک و گمانی راجع به صحت این مطالب باقی نماند، نشانی اینترنتی این سایت را در اختیار مسئولان سایت "استادان علیه تقلب" گذارده ام. البته غرض اصلی از عرضه مطالب یاد شده مچ گیری یا بازگویی داستان نیست، بلکه هدف آن است که نشان داده شود حوزه تقلب ناشیانه در حیطه اخلاق حرفه ای تا چه میزان می تواند گسترده باشد. اما در عمل در بیشتر موارد به ویژه در حوزه مقالات ارسالی به نشریات یا همایشهای تخصصی این نوع تقلب به صورت ارائه مقالات انتشار یافته، در حال انتشار یا انتشار نیافته دیگران با نام نویسنده جاعل است. البته اگر نویسنده جعلی کمی هوشمندی به خرج دهد با پس و پیش کردن و یا انجام تغییرات کوچکی عنوان مقاله را نیز تا حدی تغییر می دهد آن گاه شناسایی تقلب کمی دشوارتر می گردد، که اینجانب خود به دفعات با چنین مواردی از سوی معدود افراد ایرانی و غیر ایرانی مواجه بوده ام.
باید توجه داشت که این نوع مقالات تقلبی با مولفان جعلی اغلب برای نشریات تخصصی ارسال می شود که از دید جاعل دارای اعتبار علمی متوسط یا پایین در حوزه علمی ذیربط هستند و یا آنکه فرایند داوری آنها چندان دقیق نیست. زیرا گمان دارند به دلیل این شرایط شناسایی تقلب احتمال کمی دارد. البته این احتمال هم وجود دارد که جاعلان تصور نمایند به دلایل مختلف داوران احتمالی مقاله دسترسی چندانی به منابع علمی مورد استفاده در تقلب حداقل به صورت برخط (on-line) ندارند و چندان در این زمینه کنکاش نخواهند کرد. البته وجود احتمال اخیر نزد متقلبانی انتظار می رود که نه از سر ناشیگری صرف بلکه به دلیل شتابزدگی یا سهل انگاری در این عمل ناپسند به تقلب ناشیانه مبادرت می نمایند. شایان ذکر است که حوزه مشاهده این تقلبها نه تنها در مقالات ارسالی به نشریات و همایشهای تخصصی بلکه در ارائه شرح حال علمی برای استخدام و یا موارد دیگر نیز ممکن است مشاهده گردد.
برای آن که به مصداق امر به معروف و نهی از منکر به صورت واقعی در این حوزه از اخلاق حرفه ای عمل کرده باشیم در این مورد و سایر مواردی که در یادداشتهای بعدی تقدیم خواهد شد حسب مورد نکاتی را یادآور می شوم. بهر حال بدون شک نمی توان شیوه ای را برشمرد که بطور قطع و یقین موجب شناسایی این نوع تقلب شود، اما ساده ترین و نخستین روش جستجوی عنوان کامل مقاله و یا کلمات اصلی آن در موتورهای جستجوی قوی در شبکه اینترنت است. تجربه شخصی اینجانب آن است که اغلب با استفاده از موتور جستجوی Google یا نظایر آن بسیاری از تقلبهای ناشیانه در حوزه مقالات تخصصی را می توان شناسایی نمود. البته روشهای مکملی نیز وجود دارد که اجازه فرمایید در یادداشتهای آتی به هنگام بحث در مورد شیوه های پیچیده تر تقلب به بیان آنها بپردازم.
به امید حق
پانویس ها:
1- نشریه مهندسی برق و مهندسی کامپیوتر ایران
2 - برای پیشگیری از هر گونه سوء تفاهم و بحثهای بی نتیجه بعدی نام دانشگاه ها به عمد در این یادداشت حذف شده است.
3- بعید می دانم چنین انجمنهایی اصلاً وجود خارجی داشته باشند.

Is physics better than biology?

محمد قدسی | جمعه, ۲ اسفند ۱۳۸۷

یادداشتهاى یک سردبیر: مقدمه

حمید رضا صادق محمدی | جمعه, ۲ اسفند ۱۳۸۷
به نام خداوند جان و خرد
با سلام و احترام به خوانندگان گرامى
گهگاه که اشتغال به گرفتاریهاى شغلى و امور اجرایى مجال اندکى را فراهم مى سازد، سعى مى کنم حسب ارتباط کارى به برخى سایتهاى اینترنتى مرتبط مراجعه نموده و برخى نکات کلیدى را مرور کنم و از آنها بیاموزم یا در جریان اهم مباحث آنها قرار گیرم. یکى از این سایتها که تقریباً از آغازین روزهاى فعالیت کم و بیش مورد توجه بنده بوده سایت "استادان علیه تقلب" است. بهر ترتیب تصمیم گرفتم بر اساس تجارب شخصى هر از چندى برخى مطالب را مرتبط با این سایت به رشته تحریر در آورده و تحت عنوان "یادداشتهاى یک سردبیر" با خوانندگان محترم در میان بگذارم.
به جهت پیشگیرى از اطناب کلام در هر یادداشت و توجه دادن مخاطبان به کلیت موضوع بهتر دیدم چند موضوع را در مقدمه حاضر تقدیم نمایم. حدود ده سال پیش بود که با پشتیبانى پژوهشکده برق جهاد دانشگاهى و با همت و همکارى جمعى از استادان محترم و نام آشناى کشور در عرصه مهندسى برق و کامپیوتر سنگ بناى دو نشریه تخصصى با عناوین "نشریه مهندسى برق و مهندسى کامپیوتر ایران" و "Iranian Journal of Electrical and Computer Engineering" به ترتیب به زبانهاى فارسى و انگلیسى گذارده شد و از اوان فعالیت این نشریات اینجانب افتخار یافتم تا به عنوان سردبیر در خدمت جامعه علمى کشور باشم. فراز و نشیبهاى این دهه فعالیت تجارب ذیقیمتى را به دنبال داشته است، کافى است اشاره نمایم که در طى این مدت بیش از 1100 مقاله فارسى یا انگلیسى از حدود پنجاه کشور جهان مراحل داورى را گذرانده یا مى گذراند و با بیش از 1200 داور ایرانى و خارجى همکارى داشته ایم که اکثر آنها غیر ایرانیان ساکن کشورهاى توسعه یافته از بعد علمى و صنعتى هستند. شایان ذکر است که جمع کثیرى از این داوران از مبرزترین متخصصان ایران و جهان بشمار مى آیند. این مهم که شاید مجال آن براى کمتر نشریه تخصصى ایرانى فراهم آمده باشد، تجربیاتى را در مورد ارتکاب تقلب از سوى برخى افراد ایرانى و خارجى و سعى در پیشگیرى از آن در حوزه مقالات به دنبال داشته است که امیدوارم در میان گذاردن آنها موجب کاهش این ناهنجارى به ویژه در جامعه علمى کشور شود. پیش از این نیز قصد داشتم این تجارب را در منظر متخصصان ذیربط مطرح سازم اما طرح آن را در اغلب مجامع یا سایتهاى اینترنتى به مصلحت ندیدم، زیرا گمان داشتم که در آن صورت گستره چنین تقلباتى بسیار بیشتر از آنچه هست نمود یابد و موجب بدگمانى به اصالت تولیدات علمى کشور شود. حتى به دلیل مشابه از طرح آن در سرمقالات نشریه هاى یاد شده نیز اجتناب ورزیدم. خوشبختانه سایت "استادان علیه تقلب" که به همت برخى استادان دلسوز فراهم آمده است فضایى تخصصى را پدید آورده است که بنده را از چنین دغدغه هایى از بابت طرح این مباحث در این محیط بى نیاز ساخته است.
هر چند احتمال مى رود بیان این تجربیات و توضیح درباره آنها بندرت مورد سوء استفاده در ارتکاب تقلب قرار گرفته و موجب پیچیده تر شدن تقلبها گردد، اما نگارنده این نوشتار اعتقاد دارد که تاثیر آن در اجتناب از تقلب و یا شناسایى به موقع آن در عرصه اخلاق حرفه اى مى تواند بسیار بیشتر باشد و به تنقیح فضاى علمى کشور از این جهت کمک نماید. نکته دیگر آن است که در طى یادداشتهاى آتى سعى خواهد شد در بیان هر تجربه از مواجهه با تقلب (طبعاً بدون اشاره به هویت افراد متخلف)، توضیحاتى نیز از شیوه هاى افزودن احتمال شناسایى آن مطرح گردد تا مورد استفاده دیگران نیز قرار گیرد. همچنین بنا بر این خواهد بود که صرفاً مباحث در حوزه اخلاق حرفه اى طرح شود و از ورود به سایر حوزه هاى اجتماعى و ... پرهیز گردد تا حتى الامکان از در افتادن به ورطه عوام زدگى اجتناب شود.
از جمله موارد دیگرى که به امید خدا در این یادداشتها مورد اشاره قرار خواهد گرفت شیوه هاى برخورد ارشادى و یا تنبیهى با متخلفان در حوزه تقلب است، حداقل در حوزه نشریات علمى و تخصصی. البته به نظر مى رسد مقابله با این ناهنجارى ها در جامعه علمى نیازمند آسیب شناسى عمیق تر و اتخاذ ساز و کارهاى مناسب و شیوه هاى موثرتر قانونى از سوى مراجع رسمى ذیربط در کشور باشد، همچنین لازمه این امر همفکرى و همکارى در این زمینه و فراهم آوردن مجال لازم براى بحث و تبادل نظر مى باشد که از این حیث تاسیس و فعالیت سایت "استادان علیه تقلب" یکى از اقدامات شایسته در این حوزه است.
کلام آخر این مقدمه آن است که به هیچ عنوان طرح مطالب در این یادداشتها به مفهوم آن نیست که چنین تقلبهایى قبلاً توسط دیگران طرح نگردیده است و براى نخستین بار مورد بحث قرار مى گیرد. نگارنده نیک آگاه است که موارد چندى از این تخلفات به کرات طرح شده اند و حتى دوستانى در همین سایت به آنها اشاره نموده اند. تاکید بر موارد صرفاً به جهت آگاهى و یادآورى بیشتر با عنایت به تدوام چنین تخلفاتى در عرصه توسعه روزافزون علمى کشور در حوزه آموزش عالى به ویژه تحصیلات تکمیلى و نیز افزایش تولیدات علمى متخصصان ایرانى است که لزوم توجه بیش از پیش به حفظ سلامت لازم در این عرصه را اهمیت بخشیده است.
امیدوارم با دریافت و مطالعه نظرات خوانندگان محترم در مورد یادداشتهاى سردبیر، در آینده مطالب مورد نظر را با غناى بیشترى که مفید فایده این عزیزان باشد تقدیم دارم.
به امید حق
از خبرگزاری مهر

رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری پر استنادترین دانشمندان ایرانی در سه رشته مهندسی، شیمی و فیزیک در پایگاه بین المللی استنادی ISI و رتبه جهانی ایران در 42 رشته علمی را اعلام کرد که این رتبه ها در جدولی در خبرگزاری مهر منتشر شده است.

جعفر مهراد در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه ایران از نظر آماری در سال 2008 در تولید علم به طور چشمگیری موفقیت به دست آورده است، گفت: در این سال تولید علم ایران به 13 هزار و 568 مقاله رسید در حالیکه در سال 2007 تعداد 9 هزار و 61 مقاله از ایران در ISI به ثبت رسیده است.

وی با اشاره به آمار تولیدات علمی ایران در 40 روز گذشته از ابتدای سال 2009 میلادی گفت: تولید علم ایران در 40 روز اخیر به هزار و 654 مقاله رسیده است.

رئیس مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری اظهار داشت: وقتی این رقم را با 24 ژانویه 2009 مقایسه می کنیم، مشاهده می شود که بیش از 600 مورد بر تولیدات علم ایران در فاصله 2 هفته تولید شده است.


رتبه ایران در رشته های مختلف

مهندسی نفت / 8
پزشکی تروپیکال / 9
نساجی / 9
شیمی و بلور شناسی / 11
ترودینامیک / 12
مهندسی ساخت / 12
شیمی آلی / 13
ریاضی کاربردی / 13
زمین شناسی / 13
پلیمر / 14
مهندسی شیمی / 15
مکانیک / 15
فیزیک / 15
ریاضی / 15
مهندسی هسته ای / 15
مهندسی صنعتی / 15
سوخت و انرژی / 16
علوم دامی و لبنی / 16
مهندسی عمران / 17
کامپیوتر / 17
شیمی پزشکی / 18
مهندسی فلزات / 18
کشاورزی / 18
پزشکی داخلی / 19
دامپزشکی / 19
سم شناسی / 19
اتوماسیون / 19
سیستمهای کنترل / 19
سرامیک / 19
مهندسی اقیانوس شناسی / 19
شیمی تجزیه / 20
ارتباطات راه دور / 20
تکنولوژی ساختمان / 20
شیمی فیزیک / 20
صنایع غذایی / 20
نانوفناوری / 20
شیمی کاربردی / 20
تحقیق در عملیات / 21
علم مدیریت / 21
علوم کامپیوتر جنبه سخت افزاری / 21
منابع آب / 21
کتابداری و اطلاع رسانی / 21

آیا واقعا «تعداد مقالات ثبت شده از یک کشور در پایگاه آی‌اس‌آی » یک شاخص معتبر و پذیرفته شده در سطح جوامع علمی است و رتبه‌ی جهانی آن کشور را در رشته‌های مختلف نشان می‌دهد؟ لطفا اگر کسی چنین ادعایی دارد، لطف کند و برای خوانندگان این بلاگ که اغلب دانشگاهی هستند، چند مرجع علمی ارایه دهند تا ببینیم چند کشور دیگر از چنین آمارهایی برای نشان دادن پیشرفت علمی خود استفاده کرده یا می‌کنند.

متاسفانه آمارهای مشابه توسط مسولان بلندبالا و در محافل خبری آنقدر تکرار شده‌ است، که انگار تردیدی در اعتبار آن نیست. پس هزاران مقاله‌ای آی‌اس‌ای که من آن‌ها را spam-papers می نامم و مثل قارچ تولید می‌شوند، و انبوهی از ارجاعات مقالات به خود کجا محاسبه شده است؟

در این‌که در چند سال گذشته و با و بدون حضور دانش‌جویان دکتری‌، جهش قابل توجهی در بخش‌هایی از پژوهش‌--نسبت به گذشته‌ی کم‌بار-- رخ داده شکی نیست. اما، واقعاً کی باور می‌کند که ما مثلاً الان در جهان در رشته‌ی کامپیوتر در رتبه‌ی ۱۷ باشیم؟ آخر کدام اختراع یا کاربرجسته‌ی بین‌المللی، چه در بعد تکنولوژیکی یا نظری در این رشته انجام داده‌ایم؟ چند تا کتاب غیر ترجمه‌ای در این رشته نوشته‌ایم؟ اگر این رتبه‌ها واقعی اند، قاعدتاً باید متخصصان و اساتید در هر رشته این تحولات را از نزدیک لمس کرده باشند.

آیا این آمارها تنها برای دلخوشی عموم و اهداف زودگذر تهیه و ارایه نمی‌شوند؟

کار ارزشمند یک همکار

محمد قدسی | پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۸۷
با عرض سلام و خسته نباشید
کارهای زیبای شما و دیگر همکارانتان که در وبلاگ (( استادان علیه تقلب )) منعکس
می شود را مشتاقانه پیگیری می کنم. بدون شک این کار از نوعی تعهد اجتماعی منشاء گرفته
و شاید بیشتر به همین دلیل است که بر دل مخاطبین می نشیند. معضلی که شما بیشتر در
عرصه مهندسی پیگیر آن هستید ما در عرصه پزشکی نیز به اشکال گوناگون با آن مواجهیم
البته با چند تفاوت که شرح آن در این مختصر نمی گنجد. به همین جهت و بیشتر برای دل
خودم وبلاگی درست کرده ام و سعی نموده ام تا این معضلات را در زمینه آموزش و پژوهش
پزشکی از دیدگاه منتقدان مطرح کنم . عنوان وبلاگ حقیر ((از نگاهی دیگر)) است که
است که امیدوارم حضرتعالی و دیگر http://doroudian.blogfa.com آدرس آن
همکارانتان نیز ملاحظه نموده و همپوشانی معضلات را مشاهده نمایید. ضمنا لینکی نیز به
وبلاگ ارزشمند شما نیز داده ام. مجددا از زحمات شما و همکاران تشکر می کنم .
موفق باشید
دکتر محمدرضا درودیان
استادیار و متخصص بیهوشی
anespain@yahoo.com
این خبر اسفناک در اعتماد امروز چاپ شده است:

یکی از خبرگزاری ها فاش کرد
خرید و فروش رسمی مدارک معتبر دانشگاهی
گروه اجتماعی؛ در حالی که پس از تب و تاب اولیه بررسی مدارک مدیران، به نظر می رسید ماجرای صحت مدارک مدیران فروکش کرده است، دیروز خبرگزاری مهر گزارشی مفصل از فعالیت شرکتی منتشر کرد که به طور رسمی اقدام به تهیه مدرک معتبر دانشگاهی برای مدیران می کند؛ شرکتی که مدعی است در سه یا چهار هفته، در ازای دریافت مبلغ دو تا هشت میلیون تومان از کالج یا دانشگاه های معتبر دنیا به افراد مدرک دانشگاهی می دهد؛ مدرک «معتبر»ی که همه احتمالاتی را که پیش از این برای برخی مدیران دردسرساز شده بود، پیش بینی کرده و صحبت از استعلام های رسمی و ارائه ریزنمرات می کند.

براساس این گزارش موسسه «الف» با سابقه فعالیت در عرصه آموزش عالی، چندی است از طریق ای میل اقدام به تبلیغ برای فروش مدارک دانشگاهی می کند و مدعی است می تواند برای متقاضیان بدون نیاز به گذراندن واحد درسی یا قبولی در آزمون ورودی، تنها در صورت داشتن سوابق کاری، گذراندن دوره های علمی غیرآکادمیک، عضویت در سایت موسسه و ارائه رزومه، مدارک معتبر دانشگاهی از دانشگاه های معتبر اعطا کند. اعطای نشان دکترای افتخاری یکی از خدماتی است که این موسسه به افرادی ارائه می کند که سابقه اجرایی آنها به تشخیص موسسه در اندازه دکترای افتخاری باشد؛ مشابه همان مدرکی که چند ماه پیش وزیر کشور را با مشکل جدی مواجه کرد.

جست وجو در این موسسه، حکایت از فعالیت جدی، گسترده و مسبوق به سابقه این شرکت در سراسر کشور داشت. بخش هایی از این گزارش چنین است؛ «خبرنگار مهر پس از ارتباط تلفنی با یکی از اعضای این شرکت خود را در قامت فردی با مدرک کارشناسی از یکی از دانشگاه های کشور و با چند سال سابقه مدیریتی در بخش خصوصی معرفی کرد و درباره چگونگی تبدیل مدرک تحصیلی و سوابق کاری اش به مدرک تحصیلی بالاتر راهنمایی خواست.

فردی که پاسخگوی این تماس بود درخواست یک ملاقات حضوری برای دریافت مشاوره را پذیرفت. محل این شرکت مدرک فروشی در طبقه چهارم یک ساختمان بلند در بالای شهر بود، اما هیچ تابلویی موید فعالیت آن به چشم نمی خورد. آقای کاف (مشاور موسسه مدرک فروشی) در جلسه حضوری مشاوره مدعی شد مدارک که ابتدا وارد کشور می شوند مورد تایید وزارت علوم ایران نیستند اما این امکان وجود دارد در شرایطی خاص که البته تعهدات خاص خود را هم می طلبد تاییدیه وزارت علوم نیز اخذ شوند. آقای کاف پیشنهاد کرد؛ من سه سطح را پیشنهاد می کنم که عبارت از رده متوسط، رده بالا و رده عالی است.

هر کدام هم هزینه خاصی دارند ولی قطعاً توصیه ما انتخاب رده های بالاتر است. پیشنهاد می کنم مدرک رده های بالاتر را دریافت کنید زیرا تاییدیه هایی که از سوی دولت امریکا برای این مدارک وجود دارد اطمینان بیشتری برای شما حاصل می کند. آقای کاف درباره مراحل و چگونگی صدور این مدارک تحصیلی هم گفت؛ ابتدا آخرین مدرک تحصیلی و سوابق کاری و مستندات خود را به ما ارائه می دهید. مستندات ترجمه می شوند و برای دانشگاه مورد نظر ارسال می شوند و آنها بر مبنای این مستندات اقدام به صدور مدرک می کنند. این پروسه در صورتی که مدارک تان کامل باشد حدود سه یا چهار هفته طول می کشد. برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد مبلغی حدود 5/2 تا شش میلیون تومان می گیریم. این بازه قیمت براساس درجه دانشگاهی است که مدرک را صادر می کند. همچنین به پروسه های خاصی برمی گردد که برای اخذ مدرک از هر دانشگاهی باید طی شود. به طور کلی برای یک دانشگاه متوسط حدود 5/2 میلیون تومان هزینه، برای دانشگاه های خوب حدود چهار میلیون تومان و برای دانشگاه های عالی دنیا نیز حدود شش میلیون تومان هزینه لازم است.»

نکات جالب توجه دیگری هم در این گزارش بود، از جمله اینکه ریزنمرات هم همراه با مدرک ارائه می شود؛ «مدارک به همراه اصل دانشنامه و ریزنمرات صادر می شود و قطعاً نمراتی که منظور می شود ارتباط مستقیمی با میزان سابقه کاری شما دارد.» نکته دیگر ارائه مدرک دیپلم به مدیرانی است که حتی دیپلم هم ندارند. موسسه مدعی است در صورتی که تحصیلات متقاضی زیر مقطع دیپلم باشد با داشتن سابقه کاری مرتبط با رشته مورد نظر می تواند از یکی از کالج های معتبر امریکایی مدرک دیپلم را برای متقاضی اخذ کند. نکته بسیار مهم دیگر این گزارش پیش بینی برای پیشگیری از مشکلات احتمالی بود، «یعنی مدارکی که این دانشگاه های خارجی بر اساس سوابق شغلی صادر می کنند مانند مدارکی است که به سایر دانش آموختگان شان می دهند. استعلام صحت مدرکی که به شما ارائه می شود بسیار ساده است زیرا حتی شماره دانشجویی شما در سایت دانشگاه ثبت شده و در هر کجای دنیا می توانید آن را اعلام کنید.»

در همین حال وزارت علوم که براساس دستور رئیس جمهور مشغول بررسی صحت مدرک مدیران از سال 64 به این طرف است، پس از انتشار این گزارش، موضع تندی در قبال فعالیت این شرکت اختیار کرد. مدیران میانی این وزارتخانه در گفت وگوهایی وعده دادند بلایی را که سر دانشگاه هاوایی آمد، برای این موسسه تکرار کنند.

مدیرکل دفتر ارزیابی و نظارت وزارت علوم به مهر گفت؛ «همان سرنوشتی که برای موسسه هاوایی رقم خورد، برای موسسات غیرمجاز نظیر موسسه مدرک فروشی الف نیز اتفاق خواهد افتاد.» مدیرکل دفتر حقوقی وزارت علوم نیز از طرح شکایت این وزارتخانه علیه این موسسه خبر داد. از سوی دیگر مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی نیز با تاکید بر اینکه «کار موسسه مدرک فروشی کاری تجاری است و وزارت علوم هیچ گاه به این گونه موسسات مجوز نمی دهد»، از وزارت علوم درباره تحقیق درباره مجوز این شرکت سلب مسوولیت کرد و گفت؛ «اصلاً به چنین موسسه یا موسساتی که کار مدرک فروشی را انجام می دهد مجوزی داده نمی شود که لازم باشد بررسی کنیم مجوز دارند یا خیر.» رجبعلی برزویی نهایتاً به ذکر این نکته بسنده کرد که «وزارت علوم با هماهنگی نیروی انتظامی با کلیه موسساتی که به شکل غیرقانونی و بدون مجوز وزارت علوم فعالیت می کنند به محض دریافت گزارش برخورد و نسبت به پلمب آنها اقدام می کند.»

امتحان از ما، مدرک به نام شما!

محمد قدسی | پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۸۷